جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامشواهدی وجود دارد که نشان میدهد قصههای سومریان در واقع داستانسرایی و اِخبارات غیبی در خصوص ماجراهایی حقیقی در مسیر دین الهی است که پس از سومریان واقع خواهند شد.
هر کس الواح گلی سومری را بخواند، درمییابد که این الواح، از پیامبران و فرستادگانی که بعدها خواهند آمد خبر میدهند؛ مانند آنچه در قصهء حضرت ایوب پیامبر(عليه السلام) آمده است، قبل از اینکه ایوب(عليه السلام) بیاید و قبل از آنکه ماجرایش در تورات و قرآن درج گردد.
1. المصدر (كريمر - من ألواح سومر).
«زمان تمام الواح و نیز لوحهای شکستهای که در آن این نوشتههای سومری نگاشته شدهاست، به بیش از هزار سال قبل از اینکه سِفر ایوب نوشته شود، بازمیگردد »(1).
1. مصدر : کریمر، از الواح سومر.
گزیدهای از داستان ایوب، همان طور که در الواح سومری و مدت زمانی بسیار طولانی پیش از تولد وی نگاشته شدهاست، به شرح زیر میباشد:
1. المصدر (كريمر - من ألواح سومر).
«من که فرزانه و عاقلم، چرا در بندِ جوانان کممایه باشم؟
من که خردمند و دانایم را، چرا در زمرهء نابخردانم میپندارند؟
غذا همه جا فراوان است، اما بهرهء من گرسنگی است.
آن روز که قسمتها و نصیبها تقسیم شد، سهم من رنج و درد شد،
خداوندا! میخواهم بر درگاه تو بایستم،
میخواهم با تو سخن گویم. ... و سخن من آه و حسرتها است، میخواهم رازم را به تو گویم و از تلخکامی خود در پیشگاه تو بنالم.
میخواهم پریشان بنالم، ...
از مادرم که مرا زایید، از بیان درد و رنجم در پیشگاه تو کوتاهی نکند.
که خواهرم دیگر آن ترانههای خوشبختی را نخواند،
تا خواهرم به درگاه تو، با چشمانی اشکبار از درد و رنج من سخن گوید،
و همسرم به زاری از درد من سخن گوید،
بگذار نغمهسرای خوش الحان، نصیب تلخ مرا زمزمه کند ...
اشک و غم و افسردگی و ملال همراهِ من شده.
رنج و درد چنان بر من چشم دوخته که گویی جز اشک نصیبی ندارم،
بیماری جانکاهی بر من چیره گشته، ...
خداوندا! تو که پدر من هستی و مرا به دنیا آوردی، مرا یاری ده تا بر پای خیزم، ...
تا کِی مرا وا مینهی و بی هیچ هدایتی باقی میگذاری؟
سخنی راست و درست گفتهاند که: هیچ مادری، کودک بیگناه نزاد.
از دیرباز کودک بیگناه دیده به جهان نگشود.……… ...
او مردی است که خداوند، اشکها و گریهاش را دید و شنید،
جوانی که شِکوه و نالهاش توانست دل خدایگانش را به دست آورد، ………...
و شیطانِ آن بیماری را که بر او چشم دوخته و بر او سایه افکنده بود، دور نمود،
دردی که او را چون .... زده بود، زائل نمود و پراکنده ساخت،
سرنوشت شومی را که برایش مقدر شده بود، با حُکمش تغییر داد،
و رنج و درد آن مرد را به شادی و خوشی مبدل ساخت »(1).
1. مصدر : کریمر، از الواح سومر.
******