جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
اصل عدم قطعیت در مکانیک کوانتوم برای کسانی که ایدهء پیدایش چیزی از هیچچیز یا هستی از هیچ را مطرح میکنند، جایگاه بسیار والایی دارد. اصل عدم قطعیت میگوید: خلأ نمیتواند بهطور کامل از هر نوع نوسان کوانتومی خالی باشد؛ زیرا اگر چنین چیزی روی دهد، مکانی وجود خواهد داشت که در آن مقدار و سرعت، مشخص و برابر با صفر خواهد بود؛ که این نقض اصل عدم قطعیت هایزنبرگ است که میگوید: نمیتوان موقعیت و سرعت یا مقدار میدان و میانگین تغییر یک عنصر کوانتومی را با هم و با دقت تعیین نمود. اهمیّت این نتیجهگیری آن است که میگوید در خلأ، ناپایداریهای کوانتومی وجود دارد و مفهوم این کلام چنین میشود که: فضای خالی از هر چیز، میتواند در کیهان ما چیزی تولید کند.
1. المصدر (هوكنج - الكون في قشرة جوز): ص111 ـ 112.
«همانگونه که در فصل دوم دیدیم، نظریهء کوانتومی بیان میکند که میدانها حتی در آنچه خلأ نام دارد هم نمیتوانند دقیقاً صفر باشند. چناچه میدانها صفر باشند، هم مقدار یا موقعیت و هم آهنگ تغییر یا سرعت دقیقاً صفر خواهد بود. این نقض اصل عدم قطعیت است که میگوید موقعیت و سرعت هر دو نمیتوانند با دقت مشخص شوند. همهء میدانها در عوض باید مقداری از آنچه افتو خیزهای خلأ نام دارد، داشته باشند (همان گونه که در فصل دوم آونگ میبایست افتو خیزهایی در نقطهء صفر داشته باشد). افتو خیزهای خلأ را میتوان به چندین روش تفسیر کرد که به نظر متفاوت میرسند ولی در واقع از نظر ریاضی همارز میباشند. از دیدگاه مثبتگرایی، میتوان آزادانه هر تصویری را که برای حل مسئلهء مورد نظر سودمندتر است برگزید. در این مورد، افتو خیزهای خلأ را میتوان همچون جفت ذرات مجازی انگاشت که در نقطهای از فضا-زمان با یکدیگر پدیدار میشوند، از هم جدا میشوند، و به یکدیگر باز میگردند و یکدیگر را نابود میسازند. “مجازی” به این معنی است که این ذرات را نمیتوان بهطور مستقیم مشاهده کرد، ولی تأثیرات غیرمستقیم آنها را میتوان اندازه گرفت و نتایج اندازهگیریها با دقت چشمگیری با پیشبینیهای نظری سازگار میباشد »(1).
1. مصدر : هاوکینگ، جهان در پوست گردو، ص۱۱۱ و۱۱۲.
حقیقت آن است که حتی اگر در آزمایشگاه ثابت شود که خلأ در کیهان ما چیزی را از هیچ چیز پدید میآورد، باز هم در چهارچوب کیهان ما، نمیتوان دلیل واقعی وجود خلأی که از هیچچیز، چیزی پدید آورده است یا کوانتومی که در خلأ پدیدار و ناپدید میگردد، را بیان نمود. پیشتر به ایراداتی که بر مکانیک کوانتوم و اصل عدم قطعیت وارد است، اشاره شد. یکی از راهها، راهحل هیو اِوِرت است که وجود کیهانهای گوناگون را فرض میگیرد و اینکه احتمالاتی که در کیهان ما تحقق نمییابد، ممکن است در کیهانی دیگر واقع شود.
برخی فیزیکدانان و متخصصان فیزیک نظری از قبیل استیون هاوکینگ، لارنس کراوس(*) و دیگر هواداران گفتهء “پدید آمدن چیزی از هیچچیز” که بر پایهء آن میگویند کیهان بدون نیاز به خدا از عدم پدیدار گشته است، اصل ایدهء خود را بر پایهء یک مبحث فلسفی در مکانیک کوانتوم بنیان نهادهاند که هیچ دلیلی بر آن وجود ندارد و آن الغای علیّت میباشد؛ با علم به اینکه در این میان یک رقیب قدرتمند وجود دارد که همان تئوری چندجهانی میباشد و گرانش که به ظاهر بدون علت است ممکن است تاثیری از جهانی دیگر باشد که به سراغ ما میآید. همچنین مانعی ندارد که ناپایداریهای کوانتومی موجود در کیهانی که ما در آن زندگی میکنیم، عبارت باشند از آثاری که از جهانهای دیگر به ما رسیده باشند.
(*)- دکتر لاورنس کراوس (Lawrence Maxwell Krauss) (متولد۱۹۵۴) فیزیکـدان کانـادایی-آمریکـایی اسـت کـه در شاخهء فیزیک نظری فعالیت میکند. او استاد فیزیک در مدرسهء تحقیقات زمین و فضا اسـت و در دانشـگاه آریزونـا نیـز مدیر پروژه میباشد. وی مؤلف چندین کتاب است که همگی جزو پرفـروشتـرینهـا بـودهانـد. کتـاب «هسـتی از هـیچ» از معروفترین کتابهای او میباشد. (مترجم)
اما کسانی که خواهان اثبات عدم نیاز جهان به چیزی در خارج از آن برای پیدایشَش هستند، برای حل اشکال ثابت کیهانی و اشکال احتمالات - در موجودیّت کیهان ما - نیازمند فرض گرفتن جهانهای چندگانهای که پیشتر به آن اشاره شد، میباشند. فرضیههای جهانهای چندگانه میتواند با الغای اصل علیّت در مکانیک کوانتوم تعارض داشته باشد؛ زیرا به آسانی میتوانیم بگوییم: ناپایداریهای کوانتومی در خلأ، نشانههایی از یک جهان چسبیده به جهانِ ما یا آثاری از نیروهای گذرای جهانهای چندگانه است. بر این اساس عمارتی که استیون هاوکینگ، لاورنس کراوس و دیگران در خصوص تأیید و ترویج خداناباوری بنا کردهاند، از نظر علمی دارای تناقض و محکوم به فروپاشی و در هم شکستن میباشد.
*****