جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
عدهای از علمای مسیحی نظریهای خالی از دلیل علمی را مطرح میکنند و حتی برخی از آنها حقایق را تحریف و این متن را چنین تفسیر میکنند که ظهور مجد و شکوه خداوند در سینا و ساعیر، در زمان موسی ع رخ داده است؛ بهعنوان نمونه قسمتی از متون کتابهای علمای مسیحی را نقل میکنیم:
که در پانوشت مربوط به احتجاج امام ع بهوسیلۀ تصریح موسی ع بر عیسی ع و محمد ص، بطلان این نظریۀ را بیان نمودیم.
• کشیش عبدالمسیح بسیط وجود ساعیر در رشتهکوههای فلسطین را پنهان، و تنها به یک تعریف از ساعیر اکتفا میکند: «ساعیر کجا واقع شده است؟ کتاب مقدس، ساعیر را بهعنوان سرزمین حوریان ذکر میکند «و حوریان را در کوه ایشان، ساعیر، تا ایل فاران که متصل به صحراست.» (پیدایش ۱۴: ۶) حوریان یکی از قبایلی است که در اطراف دریای نمک یا دریای مرده ساکن بودهاند و به ما میگوید ساعیر در سرزمین ادومیان که خدا به عیسو بخشید واقع شده است «و یعقوب قاصدان پیشِرویِ خود را نزد برادر خویش عیسو به دیار ساعیر به بلاد ادوم فرستاد.» (پیدایش ۳۲: ۳) «و عیسو در کوه ساعیر ساکن شد. و عیسو همان ادوم است.» (پیدایش ۳۶: ۸) «و آن قوم را امر فرموده بگو شما از حدود برادران خود بنیعیسو که در ساعیر ساکناند باید بگذرید و ایشان از شما خواهند ترسید؛ پس بسیار احتیاط کنید.» (تثنیه ۲: ۴) ساعیر در قسمت شرقی مقابل وادی عربه و بین دریای مرده و ایلات دریای سرخ واقع است «از حوریب به راه کوه ساعیر تا قادِش برنیع سفر یازدهروزه است.» (تثنیه ۱: ۲) «پس برگشته چنانکه یهوه به من گفته بود از راه بحر قلزم در بیابان کوچ کردیم و روزهای بسیار کوه ساعیر را دور زدیم.» (تثنیه ۲: ۱)، «پس از برادران خود بنیعیسو که در ساعیر ساکناند از راه عربه از اِیلت و عصیون جابر عبور نمودیم، سپس تغییر جهت داده، به راه بیابان موآب رفتیم.» (تثنیه ۲: ۸)
یعنی ساعیر در بخش شرقی شهرها واقع شده که امروزه اردن نامیده میشود و این نفی میکند که ساعیر همان فلسطین است، بلکه اردن است؛ و این نظریه را که در آن بر عیسی وحی شده است نفی میکند!
آیات مذکور هیچ اشارهای به تورات، انجیل و قرآن ندارد؛ بلکه با اسلوبی شعرگونه، خروج از مصر به سرزمین کنعان با رهبری خداوند برای قومش را توصیف میکند، که از مسیر سینا، به ساعیر، به فاران، به فلسطین، بوده است و این قوم در این سفر بههیچوجه به مکه یا حجاز نرفتهاند؛ چنانچه کتاب مقدس ذکر میکند «و داوود روانه شد و به صحرای فاران آمد.» (دوم سموئیل ۱: ۲۵؛ اول پادشاهان ۱۱: ۱۸) و کتاب مقدس بههیچوجه ذکر نمیکند که داوود از فلسطین بهسوی حجاز روانه شد! متون کتاب فقط رفتار خدا با قوم اسرائیل را یادآور میشود.
در اینجا قرینه، دلالت بر زمانی دارد که بنیاسرائیل کنار کوه سینا خیمه زده بودند و موسی با کلام خود به آنها متذکر میشود که مجد و شکوه خدا بر مسافتهای دور تابیده است، و نقشۀ جغرافیایی را برای ما تبیین میکند که در آن، سینا، ساعیر و فاران سه کوه در مجاورت هم هستند، و در شبهجزیرۀ سینا و جنوب اردن و در صد مایلی مکه واقع شدهاند؛ همان طور که در بالا بیان کردیم و در نقشه نیز واضح است؛ علاوه بر اینکه کسی که میآید، پروردگار (یهوه ְיה ָוה) است که اسم الله است و بر بشر اطلاق نمیشود.»
(کتاب آیا کتاب مقدس از پیامبر دیگری که بعد از مسیح میآید خبر میدهد؟ فصل ۶)
بر کسی که ادعای علم دارد و مرد دین است، عیب است که حقایق را اینچنین پنهان سازد!
۱- کشیش تادریس یعقوب ملطی میگوید:
(برکت قوم: «و این همان برکتی است که موسی مرد خدا، قبل از وفاتش بنیاسرائیل را به آن متبرک ساخت.»
این آیه عنوانی برای همۀ اصحاح محسوب میشود. محبت پدرانۀ موسی و اشتیاقش را برای رشد و رهایی بنیاسرائیل بیان میدارد؛ با وجود اینکه او وفات میکند و زمانی که بنیاسرائیل به آن دست مییابند با آنها همراه نیست.
«موسی مرد خدا» حکایت از این دارد که موسی نویسندۀ کتاب نیست. کالب این لقب را فقط در (یوشع ۱۴: ۶) و عنوان مزمور ۹۰ بر موسی اطلاق میکند.
.مجد و شکوه خدا در میان قومش: موسای نبی، اساس و بنیانی را که برادرانش با آن متبرک میشوند ظاهر ساخت؛ که همان اعلان مجد خدا برای آنها، در مکانهای مختلف بود: در سینا، ساعیر، کوه فاران و کرورهای مقدّسین.
«پس او گفت: پروردگار از سینا آمد و از ساعیر بر ایشان طلوع نمود و از کوه فاران درخشید و با کرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد.»
برکت از زمانی آغاز میشود که او خدایی را که از سینا آمده، همانند خورشید میبیند که در زمان طلوع باعظمت است. خدایی را ملاقات کرد که شریعت یا وصیتش را به قومش تسلیم میکند، تا بر اساس قانون آسمانی رفتار کنند و از طبیعت ملکوتی بهرهمند شوند و سهمی در حیات آسمانی سعادتمندانه داشته باشند. شریعت آتشین را به آنها عطا کرد تا از آنها شبیهترین فرد به کائنات آتشین را بهوجود آورد که همانند خداوندی شوند که آتش سوزان است.
در ترجوم [۱] اورشلیم آمده است خداوند نازل شد تا شریعت را تقدیم کند؛ بنابراین آن را بر کوه ساعیر بر ادومیان نازل کرد؛ اما آنها آن را رد کردند، زیرا وصیت «قتل انجام نده» در آن آمده بود. سپس بر کوه فاران بر اسماعیلیان نازل کرد و آنها نیز آن را رد کردند، زیرا وصیت «دزدی نکن» در آن آمده بود. زمانی که برای اسرائیل به کوه سینا آمد آنها گفتند: «هرآنچه خدا بگوید انجام خواهیم داد.»
[۱]- ترجوم به تعدادی از ترجمههای تفسیری قدیمی از قسمتهایی از عهد قدیم به زبان آرامی اطلاق میشود. (مترجم)
خدا فرود آمد تا شریعتش را تقدیم کند و با مجد و شکوه با قوم خود صحبت کند؛ زیرا میگوید «طلوع کرد» و «درخشید». عدهای نیز معتقدند خدا زمانی که فرود آمد و شریعت آتشین خود را بر کوه سینا به موسی تقدیم کرد، جمالِ مجد خود را اظهار نمود؛ پس بر کوه ساعیر طلوع کرد و بر کوه فاران درخشید و این دو کوه از یکدیگر دور هستند. گویا حلول مجد خدا بر کوه سینا کل منطقه را روشن کرد؛ تا جایی که کوههای دوردست نیز نورانی و درخشان شد.
بعضی دیگر معتقدند مجد خدا زمانی که موسایِ پیامبر، شریعت را گرفت بر کوه سینا نازل شد. این سخن اولویّت دارد؛ زیرا این واقعه مهمترین اتفاق در تاریخ عهد قدیم است. همانگونه که مجد و شکوه خود را بر کوه ساعیر آشکار کرد؛ چنانچه در سفر داوران آمده است: «پروردگارا! وقتی از سعیر بیرون آمدی، وقتی از صحرای ادوم خرامیدی، زمین متزلزل شد و آسمان نیز قطرهها ریخت و ابرها هم آبها بارانید. کوهها از حضور خداوند لرزان شد و این سینا از حضور پروردگار، خدای اسرائیل». (داوران ۵: ۴) همانطور که جلال خدا در فاران ظاهر شد: «آنگاه جلال پروردگار در خیمۀ اجتماع بر تمامی بنیاسرائیل ظاهرشد.»(اعداد۱۰:۱۴)
با کرورهای مقدسین آمد: سبعینیه کلمۀ «قدس» را «ملائکه» ترجمه کرده است و این غالباً همان معنای حقیقی است. (اعمال رسولان ۷: ۵۳) در تفسیر «کرورهای مقدّسین» اختلاف کردهاند که آیا مکان چهارمی وجود دارد که خدا مجد و شکوه خود را در آن آشکار کرده باشد؟! یا اشاره به همین مواردی است که خدا آمد در حالی که فرشتههای مقدس او را احاطه کرده بودند؛ چنانچه در رسالۀ یهودا دربارۀ آمدن او چنین آمده است (یهودا ۱۴) و در مزمور آمده است: «ارابههای خدا کرورها و هزارهاست.» (مزمور ۶۸: ۱۷)
خدا برای قومش ظاهر شد تا «شریعت آتشین» را تقدیمشان کند؛ زیرا در وسط آتش تقدیم شد (تثنیه ۴: ۳۳) که همانند آتش عمل میکند، شرّ را میبلعد و نفس را از فساد بیرون میکشد. روحالقدس بهشکل زبانههای آتشین بر کلیسای عهد جدید حلول کرد (اعمال ۲) تا انجیل آتشین را تحویل بگیرند و نفوس خود را بهسوی آتش محبت خدا و مردم ببرند.
اماعبارت «از دست راست او برای ایشان، شریعت آتشین پدید آمد» دست راست به قوت و نیرو اشاره میکند؛ چنانچه به برکت نیز اشاره میکند؛ بنابر این ما بهوسیلۀ شریعت، از قدرت خدا بهره میبریم و به برکت دست مییابیم.
«بهدرستی که قوم خود را دوست میدارد، در حالی که جمیع مقدّسانش در دست تو هستند و نزد پاهای تو نشسته، از کلام تو بهرهمند میشوند.» (تثنیه ۳۳: ۳)
دست، اشاره به حمایت الهی دارد؛ در سفر مکاشفه، کلیساهای هفتگانه در دست یسوع خداوند ظاهر میشود. (مکاشفه ۱: ۱۶)
دست راست او فراخ است و کلیسای جامع از آدم تا آخر دهر را قبضه کرده است؛ چنانچه دربارۀ گوسفندانش میگوید: «هیچکس آنها را از دست من نخواهد گرفت.» (یوحنا ۱۰: ۲۸)
اما نشستن قومش نزد پاهای او و بهرهمندی از کلام او، اشاره به ماندن قوم در دامنۀ کوه دارد که منتظر موسای نبی بودند، که به قله رفته بود تا خدا را ملاقات کند و شریعت را دریافت و تقدیم قومش کند. ماندن آنها در دامنۀ کوه در زمان مجد و شکوه شگفتانگیز خداوند و در حالی که دود از کوه بلند میشد، شبیهترین چیز به نشستن شاگردان نزد پاهای معلم خود و گوشدادن متواضعانه، همراه با رغبت در یادگیری است.
ظهور باشکوه خداوند (۳۳: ۲-۵) بهعنوان پادشاه حقیقی برای همۀ اسباط؛ به دست راست او فرمان شریعت آتشین است. قانون او «دوستداشتن قومش است». قوم مقدسش را در دستان خود حمل میکند؛ پس هیچکس از مراقبت او محروم نیست. آنها مشتاقاند که نزد پاهای او بنشینند؛ اما او آنها را با محبت در آغوش خود میگیرد. علاوه بر این، نشستن در نزد پاها اشاره به رغبت در یادگیری و شاگردی دارد. او قوم خود را دوست دارد و میخواهد شریعتش را به آنان تقدیم کند؛ پس شایسته است آنها نزد پاهایش با تواضع بنشینند تا از این شریعت همانند میراثی بهرهمند شوند؛ زیرا میگوید:
«موسی برای ما شریعتی امر فرمود که میراث جماعت یعقوب است. و او هنگامی که رؤسای قوم اسباط اسرائیل با هم جمع شدند در یشورون پادشاه بود.» (تثنیه ۳۳: ۴ و ۵)
شریعت خدا، میراث، گنج و ثروت ماست؛ چنانچه سرایندۀ مزمور میگوید: «شهادتهای تو را تا به ابد میراث خود ساختهام؛ زیرا آنها شادمانی دل من است.» (مزمور ۱۱۹: ۱۱۱)
هنگامی که رؤسای قوم اجتماع کردند و موسی مانند پادشاه یا رهبر همۀ اسرائیل در میان آنها بود، شریعت شاه شاهان را تقدیمشان کرد؛ اما متأسفانه بعد از آن، آنها او را طرد کردند. خدا میگوید: «به من گفتید: نه، بلکه پادشاهی بر ما سلطنت نماید و حال آنکه یهوه خدای شما، پادشاه شما بود.» (اول سموئیل ۱۲: ۱۲)
«در یشّورون پادشاه بود» به یهوه (اول سموئیل ۱۲: ۱۲) یا مسیای پادشاه که در شمارۀ ۳ ذکر شده یا موسی اشاره دارد.» (تفسیر عهد قدیم و جدید ـ سفر تثنیه، باب ۳۳)
2- کشیش آنتونیوس فکری میگوید:
«... آیۀ 1: «این همان برکتی است که موسی مرد خدا، اسرائیل را قبل از وفاتش به آن متبرک ساخت.»
در اینجا موسی قبل از اینکه فوت کند و قومش را ترک نماید، آنها را متبرک میسازد؛ همانطور که اسحاق، یعقوب را و یعقوب اولادش را متبرک ساخت. در اینجا میبینیم موسی سخنی بهجز برکت برای اسباط ندارد؛ بنابراین موسی در دفعات زیادی برای کسانی که مطیعاند سخن از برکات و برای کسانی که از دستورهای شریعت سرپیچی میکنند سخن از لعنها میگوید. اما او در اینجا دعا میکند برکت بر همۀ قومش نازل شود. او امید و آرزو دارد برکت نازل شود، علیرغم اینکه آنها بسیار به او بدی کردند و حتی بهسبب ترسِ خود، او را از ورود به سرزمین موعود محروم ساختند. او هماکنون همه را بخشیده و برای همه دعا میکند. این برکت همان دعاها و دعای درخواست برکت برای قومش است. این محبت شدید او در حق قومش است؛ گویا آنها فرزندانش هستند...
... موسی، مرد خدا = این عبارت نشان میدهد این باب بعد از وفات موسی نوشته شده است.
آیۀ 2: «پس او گفت: پروردگار از سینا آمد، و از ساعیر بر ایشان طلوع کرد و از کوه فاران درخشید و با کرورهای مقدّسین آمد، و از دست راست او برای ایشان، شریعت آتشین پدید آمد.»
پروردگار از سینا آمد = منظور از آمدن او، تجلی مجد و ظهور الهی او در سینا در زمان اعطای شریعت مقدس به قومش است. از ساعیر بر ایشان طلوع کرد و از کوه فاران درخشید = مجد و شکوه خدا که بر کوه سینا با آتش، رعد و برق و نورهای درخشان تجلی کرد کمتر از ظهور او در کوه سینا نیست؛ بلکه نورهای زیبای او بر کوههای دور و نزدیک منعکس شد. کوه ساعیر در جانب شرقی عربه، شمال شرقی سیناست و کوه هور جزو رشتهکوههای ساعیر است. ادومیان (فرزندان عیسو) در سرزمین کوهستانی ساعیر ساکن شدند (پیدایش ۳۲: ۳).
کوه فاران در جنوب فلسطین واقع است و اسماعیلیان در آن ساکن بودند. درخشش مجد و شکوه پروردگار در کوه سینا بر کوههای دیگر به هنگام اعطای شریعت، علامت این است که شریعت خداوند دارای نور و هدایتی است که اختصاص به یهود ندارد؛ بلکه متعلق به همۀ اقوامی است که روزی از کلمۀ خداوند استقبال کنند. به این سلسلهمراتب توجه فرمایید:
سینا... مکان اسرائیل (نسل یعقوب)
سپس ساعیر... مکان ادوم (برادران یعقوب)
سپس فاران... مکان اسماعیل (عموی یعقوب).
در یکی از داستانهای تسلیبخش در تفاسیر یهود، دربارۀ این آیه چنین آمده است که خداوند ابتدا شریعتش را به کوه ساعیر برد و آن را رد کردند، زیرا در آن وصیت شده بود «مرتکب قتل نشوید»؛ بنابر این آن را به کوه فاران برد و آنها نیز آن را رد کردند، زیرا در آن وصیتی یافتند که «دزدی نکن»؛ سپس آن را برای یهود به کوه سینا برد و آنها آن را پذیرفتند.
اما معنای آن، انتشار تدریجی کلمۀ خداوند است؛ چنانچه مسیح به شاگردانش گفت از اورشلیم شروع کنند، سپس سامره و سپس همۀ زمین. شایانتوجه است که کلمه و شریعت خدا، آتش و نوری است که میدرخشد و نور آن امتداد مییابد. منظرۀ شگفتآور در اینجا این است که ظهور نور بر قلۀ یکی از کوهها آغاز میشود، سپس بر قلۀ بعدی و قلۀ سوم میتابد و این قلهها همان کلیساهایی هستند که پذیرای مسیحاند. و با کرورهای مقدّسین آمد = و در ترجمههای دیگر «از میان کرورهای مقدّسین آمد» یا «با کرورهای مقدسین آمد». سبعینیه، قدس را به ملائکه ترجمه کردهاند (اعمال ۷: ۵۳ و عبرانیان ۲: ۲-۳) و ملائکه، مقدّسین یا قدّوسیان نامیده میشدند (دانیاّل ۸: ۱۳ و متی ۲۵: ۳۱) و ملائکه هزاران هزار و کرورها کرور هستند. این کرورهای مقدسین زمانی که آزر، ابراهیم را سرپرستی میکرد او را همراهی میکردند؛ بنابراین مسیح از آسمان آمد ـجایی که ملائکه در آن هستندـ تا شریعت و پند و اندرز خود را برای جهانیان منتشر کند، و قوم او بر اساس این شریعت عمل کنند و برای آنها این امکان را فراهم کند که مانند ملائکه، زندگی آسمانی داشته باشند. مسیح اینگونه آمد تا آنچه در آسمان است، در زمین محقق شود.»
و از دست راست او برای ایشان، شریعت آتشین پدید آمد = و در ترجمههای دیگر: از دست راست او شریعت آتشین برای آنها خارج شد. یعنی خدا به آنها شریعت نورانی و طلوعکنندۀ خود را عطا کرد. عبارت «از دست راست او» اشاره به قوت دارد و شخصی که متمایز باشد جایگاه او در سمت راست است. خدا شریعتش را با دست راست خود به قومش عطا کرد؛ زیرا آنها را دوست دارد و در سمت راست خود قرار داده است. همانطور که انسان بخششهای خود را با دست راست انجام میدهد، خداوند نیز بزرگترین بخشش خود به قومش ـیعنی شریعتشـ را با دست راست تقدیم میکند. این شریعت، آتشین است و اشاره دارد به قوّت و توانایی آن در تغییر قلبها و پاکسازی و نرمکردن قلبهای سخت برای کسانی که این شریعت را بپذیرند و سوزاندن کسانی که آن را نمیپذیرند.
آیۀ 3: «بهدرستی که قوم خود را دوست میدارد و جمیع مقدسانش در دست تو هستند و نزد پاهای تو نشسته، از کلام تو بهرهمند میشوند.»
قوم خود را دوست میدارد = خدا این قوم را دوست دارد. دلیل این سخن، کارهای شگفت او، شریعت نورانیاش و مراقبت الهی اوست.
جمیع مقدسانش در دست تو هستند = قوم خدا همان مقدسان او هستند و آنها در دست او و به قوّت او محفوظ هستند. (یوحنا ۱۰: ۲۷-۲۸)
نزد پاهای تو نشستهاند = قوم راغب است نزد پاهای او نشسته، علم فراگیرد؛ در حالی که او آنها را در دستانش میگیرد؛ پس آنها در دستان او حفاظت میشوند (قابلملاحظه است که دست خدا اشاره به مسیح دارد) و در نزد پاهای او هستند، پس او به آنها علم میآموزد. ما این منظره را دیدهایم که مسیح بر کوه نشسته، موعظه میکند و تعلیم میدهد (متی ۵، ۶، ۷) و در سفر مکاشفه آمده است که او ملائکه را در دست خود دارد (ملائکه همان کشیشهای کلیسا هستند. مکاشفه ۱: ۱۶، ۲۰) و همانطور که در عهد قدیم آمده است، این قوم زمانی که خدا شریعت را به آنها عطا کرد در پایین کوه بودند. (خروج ۱۹،۲۰)
آیۀ 4: «موسی برای ما شریعتی امر فرمود که میراث جماعت یعقوب است.»
میراث = گرانقیمت و ارزشمند است، و آیندگان آن را از گذشتگان به ارث میبرند و از هزاران طلا و نقره برتر است (مزمور ۱۱۹: ۷۲). پدر برای پسر به ارث نمیگذارد مگر باارزشترین چیزی را که دارد.
آیۀ 5: «و او در یشورون پادشاه بود هنگامی که رؤسای قوم اسباط اسرائیل با هم جمع شدند.»
غالباً مقصود از عبارت «پادشاه بود» موسی است؛ چنانچه در آیۀ ۴ میگوید «موسی برای ما شریعتی امر فرمود».
و او در یشّورون پادشاه بود. این خداوند است که پادشاهی، ریاست و شریعتگذاری قومش را به او عطا نمود و او کسی است که شریعت را به آنها داد... .» (تفسیر عهد قدیم و جدید ـ سفر تثنیه ـ باب۳۳)
* * *