جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاموهم الإلحاد ، الفصل الثالث ، التطور سنة إلهية (ص ١٨٧) / توهم بيخدايي ، فصل سوم: تکامل، سنتی الهی (ص١٩٥-١٩٦)
از دیدگاه علمی، اینکه حوا از بخشی از وجود آدم خلق شده باشد به این معنا است که حوا نقشهء ژنوم آدم را بهطور کامل دارا است و این یعنی حوا نیز مذکر میباشد! بر این اساس ما برای تغییر کروموزوم نوع Y به X، تا نتیجه مؤنث (XX) باشد و نه مذکر (XY)، به یک معجزه نیاز داریم.
البته قضیه به همینجا ختم نمیشود؛ چرا که آنها میگویند: نسل همهء انسانها به آدم و حوا محدود میشود؛ بنابراین همهء انسانها باید در همه چیز با هم مطابقت داشته باشند و تنها فرق بین آنها در جنسیّت (نر و ماده) باشد. به عبارت دیگر همهء ما باید نسخهای یکسان باشیم و تنها تفاوتی که بین ما برقرار است نوع جنسیّتمان باشد، مگر اینکه این افراد، به جهش ژنتیکی و تکامل اقرار کنند و بگویند: تکاملی وجود داشته است که باعث تغییر نقشهء ژنتیکی شده باشد؛ یعنی پس از آدم و حوا جهش ژنتیکی رخ داده و ویژگیهای نسلها را تغییر داده است.
حقیقت این است که چنین نظریه و ایدهپردازیهایی با درِ بسته مواجه شده و آنچه ذکر شد تنها گریزگاه آنها میباشد. البته این خود به آن معنا است که ایشان به نظریهء پیشرفت و جهش، اعتقاد و اعتراف دارند. همین نکته رشتهء آنها را پنبه میکند و عقیدهشان مبنی بر اینکه حوا از آدم آفریده شده است را بهباد میدهد؛ زیرا آنها نمیتوانند بگویند که ما فقط به تکامل در محدودهء جسم انسانی معتقد هستیم؛ چرا که تغییر و گونه زایی، از انباشت جهش و انتخاب در طول زمان ناشی میگردد و کسی که به جهش و تغییر ویژگیها اعتقاد دارد، نمیتواند گونهزایی را بهعنوان نتیجهای حتمی که در اثر جهش و تغییر ویژگیها و بهمرور زمان حاصل میشود، را انکار نماید. در واقع هیچ راهی برای پذیرش یک چهارم یا نیمی از تکامل وجود ندارد: یا باید آن را بهطور کامل پذیرفت و یا اینکه آن را از ریشه انکار نمود؛ زیرا هیچ دلیل منطقی برای اثبات سخن سخیفی که میگوید: "تکامل فقط در محدودهء یک گونهء یکتا امکانپذیر است، اما نمیتواند منجر به ایجاد گونهء جدیدی شود" وجود ندارد و کسی که چنین سخنی بر زبان میراند، به دلیل عدم آگاهی از علم ژنتیک و دانش زیستشناسی تکاملی دست به این کار میزند.
آنچه باقی میماند این است که ممکن است برخی از این افراد بگویند: نقشهء ژنتیکیِ آن بخشی که از آدم گرفته شد، به طور کامل تغییر یافت، سپس حوا از آن آفریده شد. مفهوم این سخن آن است که اگر مواد شیمیایی را که نقشهء ژنوم حوا از آن ساخته شده است، از هر نقطهء دیگری از زمین میگرفتند، هیچ تفاوتی در نتیجه پدید نمیآمد. اگر چنین است، پس دلیل و حکمت اینکه نقشهء ژنتیکی از جسم آدم گرفته شد، سپس ویران گشت و از نو ساخته شد چه بود؟ آیا بهتر نبود همان مواد اولیه از هر جای دیگر زمین گرفته میشد و نقشهء ژنوم حوا بر اساس آن ساخته شود، تا دیگر به ویران کردن نیازی نباشد؟!
واقعیت آن است که هیچ راهحل منطقی برای حلوفصل این موضوع بغرنج وجود ندارد، به جز آنچه که در تفسیر آیه بیان نمودم؛ یعنی اینکه قضیه در آسمان در بهشت آدم (عليه السلام) روی داده است و مربوط به نَفْس میباشد، نه جسم.
******