جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
جهاد باید برای خدا و در راه خدا و برای برافراشتن کلمهی الله باشد؛ پس آنچه مدّ نظر است، خداوند سبحان و متعال و خواست و ارادهی او میباشد، و به این ترتیب گروهی که در راه خدا و برای اعتلای کلمهی الله پیکار میکنند خداوند سبحان همراه آنها و در این جماعت خواهد بود و به این ترتیب پیکار آنها، پیکار خدا است، و کسی که با آنها به جنگ برخیزد، با خدا به جنگ برخاسته است.
اما کسی که به خاطر سرزمین یا زبان (قومیت) مبارزه میکند، به دنبال کسی غیر از خداوند سبحان و متعال میباشد که به او پاداش دهد؛ زیرا خداوند به کسانی پاداش میدهد که در راه او سبحان و متعال مبارزه میکنند.
و شاید برخی از آنانی که علل و اسباب مادی را فراموش کردهاند چنین متوهم شوند که چنین عملی جهادی، خیالی یا مثالی است و در سطح این جهان قابل پیادهسازی نیست و اگر ما آن را اجرا و پیاده کنیم به خاطر کم بودن یاوران و بسیار بودن دشمنان نتیجهای در بر نخواهد داشت. اما هر کس خداوند برایش کافی باشد و به خدا تکیه کند، جز خدا و رضایت او سبحان و متعال چیزی نمیبیند، بدون اینکه معادلات سیاسی، اقتصادی و نظامی که امروز در سطح جهانی مطرح است در نظرش اعتباری داشته باشد. انبیا ع اینگونه بودند؛ لشکر طالوت از نظر مادی با لشکر جالوت برابر نبود و همراه موسی ع چیزی نبود که با ادوات جنگی گستردهی فرعون رویارو شود، مگر خداوند سبحان و متعال که از هر چیزی بزرگتر است؛ اما در نظر آنان که به او و به قدرت او سبحان و متعال حقیقتاً ایمان دارند، در عرصهی انبیا و اوصیا ع جایی برای سازش و نرمش وجود ندارد؛ زیرا هدف آنها، آنگونه که بسیاری از مردم میپندارند، پیروزی مادی نیست، بلکه هدف آنها یاری و نصرت خداوند سبحان و متعال میباشد:
﴿(چون عيسی کفر آنها را دانست، گفت: چه کسانی ياران من در راه خدا هستند؟ حواريون گفتند: ما ياران خداييم، به خدا ايمان آورديم و گواه باش که ما تسليمشدگانیم)﴾().
پس آنها ع را اینگونه نمییابیم که با ستمگران یا منافقین سازش کنند، یا با برخی از کافران به دروغ اظهار دوستی کنند تا پیروزی مادی را به دست آورند، بلکه درست عکس آن عمل میکنند. عبد الله بن عباس چنین میپندارد که از نظر مادی صلاح حکومت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ع در این است که با معاویه (که لعنت خدا بر او باد) سازش کند تا خلافتش پایدار شود حتی اگر برای چند صباحی باشد، سپس او را به مدینهی منوّره فرا خوانَد و او را از ولایت شام عزل نماید و به این کُرسی امور برای علی ع سامان مییابد. چه بسا کسی ماده را میبیند و معادلاتش مادی باشد، نظر ابن عباس را موافق با حکمتی ببیند که مصلحتی بزرگ برای اسلام به ارمغان آورد، اما امام علی ع حتی ساعتی با معاویه سازش نمیکند و به سرعت اقدام به عزلش مینماید؛ چرا که خداوند به باقی ماندن ظالم بر ظلمش حتی برای یک لحظه راضی نمیشود؛ چه بسا علی ع در چنین موقعیت خطیری شام را از دست بدهد ولی او فقط از خداوند و رضایت او سود و بهره میبرد.
به همین صورت اگر حسین ع نیز انقلاب الهی بزرگ خود را سه سال به تأخیر میانداخت ـیعنی تا مرگ یزید بن معاویه که لعنت خدا بر او باد فرا برسدـ امور به نفع امام حسین ع رقم میخورد و پیروزی مادی برایش به وقوع میپیوست؛ اما او خداوند سبحان و متعال را برگزید و با ستمکاران و فاسقان و نابکاران سازش نکرد:
﴿(پس، از تکذيب کنندگان، اطاعت مکن * دوست دارند که نرمی کنی تا نرمی کنند)﴾().
معادلات امروز همان معادلهی مدارا کن تا مدارا کنند میباشد؛ از آمریکا راضی میشوی تا آمریکا هم از تو راضی شود، طرح آمریکا را تحسین میکنی و آمریکا تو را تحسین میکند، و به همین ترتیب از خداوند راضی میشوی تا خداوند هم از تو راضی شود، و اگر طرح و آیین خداوند را ستایش کنی، خداوند هم تو را ستایش خواهد نمود؛ پس انتخاب کن که چه میخواهی: اینکه در آمریکا و در میان ملل متحد با آمریکا تو را ستایش و شاید تو را با جایزهی صلح نوبلی سرافراز کنند، و یا در ملأ اعلی نزد خداوند سبحان و متعال مدح و ستایش شوی!
* * *