جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
ـ آنتونیوس فکری میگوید: «آیۀ ۱: دعای حبقوق نبی بر شُجونُوت: دعای حبقوق نبی: دعای انبیا خبرهایی است که در آینده محقق میشود.... او سرانجامِ بابل را دید؛ همان دولتی که به مردم خود ستم کرد، و حتی از طریق این رؤیا خداوند بهوسیلۀ رمزهایی، نقشۀ رهایی او را که با صلیب صورت گرفت برای او آشکار ساخت... آیۀ 3: «خدا از تیمان آمد و قدّوس از کوهِ فاران، سِلاه!جلال او آسمانها را پوشاند و زمین از تسبیح او مملوء شد»:... گویا این پیامبر را در اینجا میبینیم که بزرگی و جلالهای گذشته در سینا را متذکر میشود یا خداوند به او نشان میدهد که این بزرگیها برای بار دوم تکرار خواهد شد و او قوم خود را رهایی خواهد بخشید (تثنیه ۳۳: ۲، خروج ۱۹: ۲۰ و ۲۴: ۱۷). این آیات اشاره به ظهور خداوند در شکوه خود، در برابر قوم دارد و «همانگونه که بوده است، از نسلی به نسل دیگر خواهد بود.» و زمانی که خداوند بیاید آسمانها از شکوه و جلال او پر خواهد شد. او در آسمانها ساکن است و آسمانها اشاره به نفس بشری دارد که به خداوند چسبیده و به آسمان تبدیل شده است.
و زمین از تسبیح او پر شد = این همان جسدی است که خداوند را تسبیح میگوید. تیمان در ادوم و فاران در سینا. و این سخن وی که خداوند از تیمان آمد = یعنی ظاهر شد و بزرگی او در تیمان تجلی یافت. سپس میگوید و قدوس از کوه فاران است. زمانی که به اصل آیه در سخنان موسی بازمیگردیم (تثنیه ۳۳: ۲) عکس آن را میبینیم؛ موسی میگوید پروردگار از سینا آمد (جایی که در شکوه خود ظاهر شد) و از ساعیر بر آنان طلوع کرد و از کوه فاران درخشید «منظور موسی این است که بزرگی خداوند ابتدا برای قوم یهود آشکار میشود و بعد از آن در ساعیر ظاهر میشود (رمز انتشار شناخت خداوند در امتها). اما حبقوق از ساعیر ـکه رمزی برای ورود مسیحیت در میان امتهاستـ و سپس از کوه فاران ـجایی که قوم یهود سرگردان بودـ آغاز میکند و این اشارهای به ایمان یهود در روزهای آخر است. و زمین از تسبیح او پر شد = اشاره است به کلیسایی که در جهان گسترش یافته است.
آیۀ 4: «پرتُوِ او مثل نور بود و از دست وی شعاع ساطع گردید. و ستر قوّت او در آنجا بود»: پرتُوِ او مثل نور بود = خداوند نور است و حتی زمانی که موسی آن مقدار ممکن از شکوه و جلال خداوند را دید، صورتش روشن شد و پوست صورتش درخشید. نور خدا و همچنین شریعت او ـکه آن را روی کوه سینا دریافت کردندـ تاریکی را از بین میبرد و وقتی خداوند برای آنها ظاهر شد نوری را دیدند (خروج ۱۷، ۲۴: ۱۰). گویا این پیامبر میخواهد بگوید «وقتی خبر کلدانیان را شنیدم، تصور کردم کارهای ما در دست آنان است و آنها از سلطۀ تو بیرون هستند؛ اما اکنون فهمیدم تو همهچیز را میدانی؛نور تو این افرادی را که در تاریکی سیر میکنند رسوا میکند.» از دست وی شعاع ساطع شد = این همان برقی است که بادهای ویرانگر را همراه دارد؛ خداوند در رویارویی با دشمنانش مانند باد سختی است که آنها را نابود میکند و برقی است که آنها را بیهوش میگرداند.
و ستر قوّت او در آنجا بود = خداوند با دشمنان قوم خود آنچنان که ما مردم تصور یا آرزو میکنیم برخورد نمیکند؛ او از آنها بهسرعت انتقام نمیگیرد، بلکه به آنها فرصتی میدهد [1] شاید توبه کنند [2] و ما تأدیب شویم. در این هنگام تمام نیروی خدا را که مدتی پنهان بود درک میکنند. اما این آیه به مجسمشدن مسیح اشاره میکند ـکسی که نوری از نوری است که پرتوِ (نور) دستِ خداستـ بنابراین دست خدا به مسیح اشاره دارد (اشعیا ۵۱: ۵) که آن دو داوری میکنند. پس مسیح، داور است (اشعیا ۵۱: ۹) اما وقتی مسیح جسم پیدا کرد، نور بزرگیِ لاهوتش در جسمش پنهان شد؛ بهعلاوه او در پیشگوییهای عهد قدیم نیز پنهان بود. مجد و شکوه خدا در مسیح ظاهر شد، اما به آن اندازهای که ما تحملش را داریم.» (تفسیر عهد قدیم ـ سفر حبقوق ۳)
ـ کشیش تادریس یعقوب ملطی میگوید:
«... (پروردگارا! چون خبر تو را شنیدم ترسان شدم. پروردگارا! عمل خویش را در میان سالها زنده کن! در میان سالها معروف ساز و در حین غضب، رحمت را به یاد آور). [۱ و ۲] وقتی پیامبر بر جایگاه مراقبه میایستد چشمانتظار سخن خداوند است و زمانی که روی برج الهی میایستد و به آن پناه میجوید ـبهرغم همۀ قساوتهایی که او را احاطه کرده استـ نفسش در داخل آن میدرخشد. از آنجایی که پیامبر برای قوم خداوند ناله سر میدهد، ناگهان خداوند برنامۀ رهایی او را در طول دوران برایش آشکار میسازد ـهمان که بر صلیب تجلی یافتـ بنابراین میدرخشید، در حالی که چنگ روح را بهدست گرفته است تا بر سیمهایش نغمۀ ستایش زَنَد در حالی که میگوید: «پروردگارا! چون خبر (کلام) تو را شنیدم ترسان شدم.» گویا میگوید: خدایا! وقتی سخنت را شنیدم نفس مرا ترس فراگرفت، اسرار خود را برای من فاش کردی و کارهای تو را فهمیدم و دچار حیرت شدم!
مشاهدۀ او در حدود کارهای خداوند، در عصر او متوقف نشد و امتداد یافت تا آن را در طول دوران ببیند...
۲- کارهای خداوند بر کوه سینا: قلب حبقوق نبی بهسوی عمل خداوند کشیده شد، آنهم زمانی که موسی به بالای کوه رفت تا شریعت را دریافت کند و کوه سرشار از شکوه و جلال شد و خداوند نور خود را بر قومش تاباند تا قلب، زبان، نفس و جسم او با شادی و تسبیح گشاده گردد؛ در حالی که میگفت:
(خدا از تیمان آمد و قدّوس از کوهِ فاران؛ سِلاه!
مجد و شکوه او آسمانها را پوشاند و زمین از تسبیح او مملو گردید).
در اینجا اشارۀ لطیفی به ظهور خداوند در جلال و شکوهش میکند، آن هنگام که موسی شریعت را دریافت کرد و همانطور که گفته میشود «پروردگار بر کوه سینا فرود آمد» (خروج ۱۹: ۲۰) «و منظر جلال پروردگار چون آتش سوزنده در نظر بنیاسرائیل بر قلۀ کوه بود» (خروج ۲۴: ۱۷) «پروردگار از سینا آمد و از ساعیر بر ایشان طلوع کرد و از کوه فاران درخشید» (تثنیه ۲:۳۳) در ترجمۀ سبعینیه آمده است: «خداوند از جنوب و قدّوس از کوه سایهدار میآید.»
قدّیس ژِروم این عبارت را چنین توضیح میدهد: «خدا از جنوب میآید. در اینجا به رهاییبخش اشاره میکند؛ زیرا خدا در جنوب متولد شد؛ چون بیتلحم در جنوب اورشلیم قرار دارد.» قدیس دیدموس ضریر معتقد است جنوب، اشاره به بادهای گرمی میکند که به نفس میوزد و آن را با روح یا محبت مشتعل میکند؛ بنابراین سرد نیست؛ اما شمال اشاره به بادهای سرد شمالی دارد که اشاره به عمل شیطان دارد؛ عملی که حرارت روح را فاسد میکند؛ بههمین دلیل است که در سفر غزلها، عروس میخواهد باد شمال که همان عمل ابلیس است، از او برداشته شود و باد جنوبی بهسوی او بیاید، که اشاره به رهاییبخش دارد که داماد خودش است.
پیامبر تسبیح خوّد را چنین کامل میکند: «پرتویِ او مثل نور بود و از دست وی شعاع ساطع شد، و ستر قوّت او در آنجا بود» گویا میگوید: گمان میکردم کارها بدون تدبیر صورت میگیرد؛ شرور، نیکوکار را میخورد و امت کلدانیان سایر اقوام را میبلعد؛ کسی که آنها را مورد محاسبه قرار دهد و مانع آنها شود وجود ندارد؛ اما من اسرار شناخت تو را درک کردم، تو را نور ازلی یافتم، نوری که اسرار مخفی را میداند، هیچچیز از چشمان تو پنهان نیست. دستت را برای کارکردن میگشایی و ناگهان شعاعی از آن صادر میشود که سالکین تاریکی را رسوا میکند؛ در این هنگام همگی، قدرت تو را که برای مدتی مخفی بود درک خواهند کرد.
این عبارت آمده است که «او دو شاخ در دستش دارد» یعنی نورِ شاخهای خورشید، چنان که در ترجمۀ یسوعیان آمده است؛ این دو شاخی که در دست اوست دو لوح شریعتی است که موسای نبی دریافت کرد و همانطور که گفته میشود: «از دست راست او آتش شریعتی برای آنهاست.» (تثنیه ۲۳: ۲)...» (تفسیر عهد قدیم، سفر حبقوق ۳)
* * *