جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامإصدارات أنصار الإمام المهدي ع / العدد (١١١)
انتشارات انصار امام مهدی ع
گردآوری و تنظیم
شیخ علا سالم
مترجم
گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی ع
نام کتاب نویسنده گردآوری و تنظیم مترجم نوبت انتشار تاریخ انتشار کد کتاب ویرایش ترجمه | رسالهای در فقه خمس احمدالحسن ع علا سالم گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی ع اوّل ۱۳۹۶ 1/112 اوّل | |
جهت کسب اطّلاعات بیشتر در خصوص دعوت مبارک
سید احمدالحسن ع به تارنماهای زیر مراجعه نمایید.
www.almahdyoon.co/ir
www.almahdyoon.co
الفهرس
فهرست
تقديم ................................................................
فهرسة البحث ( فقه الخمس وما يتعلق به ) .............................................
الفصل الأول: في ما يجب فيه
وهو سبعة:
النقطة الأولى : في وجوب الخمس ..................................................
النقطة الثانية : في الأمور التي يجب فيه الخمس ..........................................
ما يفضل عن مؤونة السنة ......................................................
الفصل الثاني: في قسمته
النقطة الثالثة : في قسمة الخمس ..................................................
في إخراج الخمس وتسليمه ....................................................
النقطة الرابعة : في الأنفال .....................................................
النقطة الخامسة : في صلة الإمام .................................................
ملحق (1) / نص الخمس من الشرائع ................................................
ملحق (2) / أسئلة متفرقة في الخمس ..............................................
ملحق (3) / صلة الإمام ......................................................
سید احمدالحسن ع میفرمایند: (خداوند توفیقت دهد! مسائلی دربارة خمس در کتاب پاسخهای روشنگر و دیگر کُتب ـمثل شرایعـ وجود دارند؛ اگر ممکن است آنها را گردآوری کن و کتابی در این باب بنویس که در آن توضیح و جرئیات خمس به صورت مفصّل باشد تا برادران و خواهران شما به مقتضای آن عمل کنند و اگر موارد مبهمی وجود داشت میتوانی از آنها سؤال کنی).
**
* * *
محمدبن زید طبرى میگوید: مردى از بازرگانان فارس كه از پیروان امام ابوالحسن رضا ع بود به آن حضرت نامهاى نوشت و دربارۀ خمس اجازه خواست. ایشان در پاسخ او نوشتند:
(بسم الله الرحمن الرحیم. به راستی خداوند، وسعت دهنده و كریم است. در عمل و كار، ضامنِ ثواب است و در مضیقه بودن و تنگنا، ضامنِ غم و اندوه. هیچ مالى حلال نیست جز از راهی كه خدا آنرا حلال كرده و خمس موجب كمک به ما است بر دین ما، و کمک بر عیالات ما، پیروان ما و آنچه میبخشیم و آبرویى كه میخریم از كسانى كه از قهر و زورش میترسیم؛ پس آن را از ما دریغ ندارید و تا میتوانید خود را از دعاى ما محروم نسازید. به راستی که دادن خمس كلیدِ روزىِ شما و مایۀ پاک شدن گناهان شما و چیزی است كه براى روز تنگدستی و بینواییِ خود آماده میكنید. مسلمان كسى است كه به عهدى كه خدا با او كرده است وفا كند. مسلمان آن نیست كه زبان بپذیرد و با دل مخالفت كند. و السلام).()
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
و بار الها! سلام و صلوات تامّ خود را بر محمد و آل محمد، امامان و مهدیین، ارزانی فرما!
حق تعالی میفرماید: ﴿(از اموال آنها صدقهای بستان تا آنها را با آن پاک و منزّه سازی، و براي آنها دعا کن زيرا دعای تو مايۀ آرامشی برای آنها است، و خداوند شنوا و دانا است)﴾؛().
این آیه با توجه به روایاتی که از آل محمد ـصلوات خدا بر همۀ آنها بادـ روایت شده اشارهای در آنچه اشاره به وجوب خمس دارد آمده است.
پیش از هر چیز، عرصۀ سخن را برای قائم آل محمد ، سید احمدالحسن ع خالی میگذارم؛ آنجا که ایشان از برخی امور مرتبط با وجوب خمس، صاحب و حکمت آن و جایگاه آن در اقتصاد اسلامی سخن میگوید. روزی از ایشان سؤال کردم: آیا مقرّر کردن سرآغاز سال خمسی به طور کلی واجب است؟ چه مکلّف بداند از مخارج سالش چیزی اضافه میآید و چه نداند؟
ایشان ع فرمودند: (خداوند توفیقت دهد! خمس، روزانه است. مؤمن خود را هر روز مورد محاسبه قرار میدهد امّا چون این کار برای مردم مشقّتآور است و آنها نیز عادت پیدا کردهاند که حسابهای شخصی، مؤسسّات و شرکتها را به صورت سالانه بررسی کنند ما گفتیم سالیانه باشد. پس مؤمن باید در مدّتی که حداکثر یک سال است خود را محاسبه کند؛ یعنی او هر سال یک مرتبه خود را مورد محاسبه قرار میدهد، اما جایز نیست مدّت را بیش از این قرار دهد.
بدان که خمس برای امام است، پس میتواند آنرا در زمانی ساقط و در زمانی دیگر واجب گرداند و میتواند مدتی را تعیین کند که مؤمن خود را در آن مورد محاسبۀ مالی قرار دهد و بهجای محاسبۀ روزانه، آنرا به صورت ماهانه، فصلی، سالانه ـهمانطور که در حال حاضر اینگونه استـ و یا به شکل دیگری قرار دهد.
در خمس حکمتهایی (نهفته) است از جمله: اگر خدا بخواهد امام حکومت کند، با آن امور عامّۀ مردم و احتیاجات آنها خصوصاً فقیرانشان را اداره میکند. با خمس است که امام میتواند بین مردم، مساوات برقرار و درنتیجه فقر و نیازمندی را از فقرا دفع و عدالت را بین مردم محقق کند): ﴿(آنچه خداوند از مردم قريهها نصيب فرستادهاش کرده است از آنِ خدا است و از آنِ پيامبر و خويشاوندان، و از آنِ يتيمان و مسکينان و در راهماندگان است، تا ميان توانگرانتان دست به دست نشود. هر چه فرستاده به شما داد بستانيد و از هر چه شما را منع کرد اجتناب کنيد و از خدا بترسيد که خدا سختعقوبت است)﴾؛().
حال اگر سیستم اقتصادی کشورها را بررسی کنید خواهید دید مالیاتی را مقرّر میکنند که در بیشتر کشورها تقریباً به اندازۀ خمس است. در مالیات اجر و پاداشی وجود ندارد و کسی که آن را پرداخت میکند ثوابی ندارد. این کسانی که به خلیفۀ خدا بر روی زمین کافر هستند و کسانی که به حاکمیّت مردم ایمان دارند آن (مالیات) را با اکراه و علیرغم میلشان پرداخت میکنند؛ زیرا دولتها و حکومتها آنها را وادار به پرداخت خمس ـتحت عنوان مالیاتـ میکنند، امّا آنها اموال خود را پرداخت میکنند و سپس حسرتی برای آنها خواهد بود، چرا که آنرا برای برپایی حاکمیّت مردم بر روی زمین پرداخت کردهاند: ﴿(کسانی که کفر ورزیدند به راستی که اموالشان را مصرف میکنند تا مردم را از راه خدا بازدارند. پس اینها اموالشان را مصرف خواهند کرد و سپس حسرتی برایشان خواهد بود، سپس مغلوب میشوند؛ و کافران به سوی جهنم گِرد آورده میشوند)﴾؛().
در حالیکه خداوند از سرِ رحمتش بر مؤمنان واجب کرده که همین اموال ـیعنی خمسـ را بپردازند و در عین حال برای پرداختش به آنها ثواب میدهد و آنها را پاک میگرداند: ﴿(از اموال آنها صدقهای بستان تا آنها را با آن پاک و منزّه سازی، و براي آنها دعا کن زيرا دعای تو مايۀ آرامشی برای آنها است، و خداوند شنوا و دانا است)﴾؛().
انسان میتواند همة زندگی خود بر روی این زمین را در طاعت قرار دهد و میتواند همة زندگی خود بر روی این زمین را در معصیت قرار دهد، تفاوت این دو فقط در این است که از خلیفه و جانشین خدا پیروی کند یا از وی روی گرداند و سرپیچی نماید.
بدان ـخداوند اُستوارت بداردـ خمس در برپایی اقتصاد اسلامیِ عادلانه بسیار اهمیّت دارد. اسلام به نظام سرمایهداری یا سوسیالیستی اعتقادی ندارد، بلکه خمس، اقتصاد را در دست شخصی قرار میدهد که مطمئناً زاهد، عادل و در اجرایی ساختن آن حکیم است و با این کار:
مواسات و همدردی میان مؤمنان و میان سرزمینهای مؤمنان در اقتصاد اسلامی تضمین میشود؛ پس دیگر سرزمین اسلامی وجود نخواهد داشت که در کمال پرخوری و رفاه باشد در حالیکه سرزمینی دیگر وجود داشته باشد، مردمانش از شدت فقر و نیاز آه بکشند و با این کار امور مالی فقرا، ایتام و بیوهها اصلاح میشود و دیگر گرسنه و برهنه یا کسیکه بی سرپناه باشد باقی نخواهد ماند و این وضعیّت بازتاب مثبتی بر وضع اجتماعی جامعۀ مسلمان خواهد داشت. پرخوری و فقر، هر دو دارای اثرات اجتماعی منفی هستند. دست کم موجب کاهش اخلاق بزرگمنشانه ـمثل کَرَم، همدردی و ایثارـ و بروز اخلاق پست و زشت ـمانند فساد جنسی و بخل و دیگرِ مواردـ میشود.
دیگر فردِ پُرخوری باقی نخواهد ماند که در پُرخوریاش آسوده و شادمان باشد در حالیکه میبیند فقیر یا نیازمندی وجود دارد، پس از اینکه او و تمام جامعه ببینند که شخصی كه جانشین خدا در زمینش است اموال خود را ـکه خمس اموال استـ برای مصلحت عامّة مردم و مخارج محتاجان انفاق میکند و اینگونه خلیفة خدا با انفاق اموال خمس اسوهای خواهد بود ـبا زهد خویش و دوری از زرق و برق دنیا علیرغم داشتن آنـ که هر پرخوری را یادآور میشود و باعث میشود که وی احساس کمبود، قصور و کوچکی کند در حالیکه وی در زرق و برق دنیا غرق شده است و در ناز و نعمت زندگی میکند. حال آنکه فقیر و محتاجی وجود دارد که از تنگدستی رنج میبرد؛ و این برای اصلاح اقتصادی مردم بسیار مهم است تا جایگزینی برای پیشوای زشتی در جامعة انسانی باشد همانطور که امروز اینگونه است و همواره در دولت طاغوت چنین بوده است. اینکه ثروتمند و مرفّهی که بدون محدودیّت و به هر شکلی بر جمعآوری اموال حرص میورزد تا آمال و آرزوهای شخصی خود را محقّق کند و در نتیجه جامعه به فقیران و ثروتمندان تقسیم شده است و متأسّفانه مَثَل این جامعه به سان سگهایی خواهد بود که بر سر مُرداری به جان هم افتادهاند در حالیکه قوی از آن پرخوری میکند و ضعیف ـدر حالی که از درد گرسنگی زوزه میکشدـ اطراف آن دُم میجنباند.
خلیفۀ خدا در زمینش، همانطور که به عنوان پیشوای دینی، اخلاقی و اجتماعی اهمیّت دارد، به عنوان پیشوای اقتصادی که خداوند با او اوضاع مردم را اصلاح میکند نیز بسیار اهمیّت دارد. پس هنگامیکه مردم به او ایمان آورند، وضع اقتصادیشان اصلاح خواهد شد. ﴿(و اگر مردم شهرها ايمان آورده و پرهيزگاری پيشه کرده بودند برکاتی از آسمان و زمين را به رويشان میگشوديم؛ ولی (فرستادگان) را تکذیب کردند، پس ما نيز به کيفر کردارشان مجازاتشان کرديم)﴾؛(). مقصود از این آیه فقط امداد غیبی الهی نیست، بلکه آنچه را که به عنوان سبب طبیعیِ مادّی برای اصلاح اوضاع اقتصادی مردم تقدیم کردم نیز شامل میشود؛ یعنی خلیفه و جانشین خدا در زمینش و تصرّف و مصرف عادلانه و حکیمانة وی در خمس ـمالی که ملک شخصیاش استـ و اعطای آن، بالاترین تمثیل در زهد و دوری از خوشگذرانی و برآوردن نیاز محتاجان است.
این نکته، محوری اساسی در اقتصاد اسلامی یا الهی و یکی از مهمترین اسباب تفاوت آن با هر اقتصاد پایهگذاری شدة دیگر است.
اقتصاد اسلامی متمرکز بر خلیفة خدا است و بدون او ممکن نیست چیزی به اسم اقتصاد اسلامی یا الهی ـکه هدفش محقّق کردن عدالت بین مردم باشدـ وجود داشته باشد.
این بخشی از آنچه است که ایشان ـجانم به فدایشـ به اختصار بیان فرمودند و از آنجا که امام از آل محمد (علیهم السلام) ـبا توجّه به برخی از مواردی که شناختشان وجود داردـ با حلال و حرام شناخته میشودـ چرا که از حارثبن مغیره نصری روایت شده است: به ابوعبدالله ع عرض کردم: صاحب این امر با چه چیزی شناخته میشود؟ حضرت فرمود: (با سکینه و وقار). عرض کردم: و با چه ابزاری؟ فرمود: (او را با حلال و حرام میشناسی، و اینکه مردم به او نیازمندند و او به احدی نیازمند نیست، و سلاح رسول (صلی الله علیه وآله وسلّم) خدا نزد او میباشد). گفتم: آیا او وصیِّ فرزند وصی خواهد بود؟ فرمود: (جز این نخواهد بود که او وصی و فرزند وصی میباشد)()
-براساس نور این روش الهی در شناخت امام قائم ع که آل محمد (علیهم السلام) بیانش فرمودهاند رسالهای در فقه خمس و پیوستهایش تقدیم به انصار خدا ـانصار امام مهدی ع- مینمایم که شامل پاسخهای مهمّی از سید احمدالحسن ع به مسائل مبتلی به خمس است و محتوای آن، همه از وی صلوات الله علیه گرفته شده و از منابع زیر است:
۱- فصل خمس در کتاب شرایع الاسلام سید احمدالحسن ع.
۲- مسایلی که برادران و خواهران انصار، فرستاده و ایشان ع پاسخ دادند که برخی از آنها در کتاب پاسخهای روشنگر مدوّن شده است.
و از آن جهت که مِلکیّت صلة امام و انفال نیز به امام ع برمیگردد، این موارد را نیز به خمس ضمیمه کردهام.
سرورم احمدالحسن!... اگر آنچه مقدّر گشته میان ما و شما جدایی انداخته است و بعد از این همه سالیان متوالی در انتظار شما بودن، روزها همچنان ادامه پیدا کردهاند و شما متواری و بیخانمان شدهای، اما ای پدرم! رحمت تو به حال ما مقصرّان و اهل خطا و اشتباه در حق شما آل محمد (علیهم السلام) آنچنان زیاد است که دستان ما را گرفتهای و به راه مستقیم خدا سوق میدهی و حلال و حرام او را برای ما بیان میفرمایی تا آن حلقة پاکی به ولایت شما ـکه خداوند سبحان میثاقش را از خلق گرفته استـ تکمیل گردد.
علاء
ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم)! آنچه را که از شرع خدا از پاسخهای سؤالهایی که بر شما وارد شده است و شما ـبهرغم همة آن قساوتی که از روزگار و اهلش وارد میشودـ به این سؤالها پاسخ دادهای گردآوری کردهام به شما تقدیم میکنم، در حالیکه اینطور خواسته شده بود که این شرایع (احکام) غایب باشد همانگونه که شما اهل بیت مجبور به غیبت بودید تا علمای بیعمل زندگی مردم را با احکامی که به هیچ روی ارتباطی با دین و شرع خدا ندارند مالامال گردانند. از خداوند سبحان درخواست و تمنّا دارم که شما را در زمین برای برپایی دینش و حاکمیّتش تمکین دهد! و الحمد لله ربّ العالمین.
علا