جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامإصدارات أنصار الامـام المهـدي (عليه السلام) / العدد (91)
انتشارات انصار امام مهدی (عليه السلام)
پاسخهایی روشنگرانه دربارهی انواع معارف، اندرزها و رؤیاهای ملکوتی که هیچ انسان مؤمن به خداوند، از آن بینیاز نیست، از طریق گفتگوی مستقیم با قائم آل محمد(عليهم السلام) ـ سید احمد الحسن(عليه السلام)ـ که پیش روی سالکان الی الله قرار میدهیم.
آماده سازی و نگارش
ابوحسن
١٤٣١ هـ - 2010 م
نام کتاب نویسنده مترجم نوبت انتشار تاریخ انتشار کد کتاب ویرایش ترجمه | در محضر عبد صالح (عليه السلام) جلد (١ و ٢) ابوحسن گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی (عليه السلام) دوم ١۳۹۴ 2/1001 دوم |
مشخصات کتاب اصلی: نام کتاب: در محضر عبد صالح (عليه السلام) جلد (١ و ٢) گردآورنده: ابوحسن نوبت چاپ: دوم تاریخ انتشار: ۱۳۹۴ ه. ش. ، ١٤٣٦ ه. ق. ٢٠١٥م. |
يمكنكم الدخول إلى الموقع التالي:
www.almahdyoon.org
جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص دعوت مبارک سید احمد الحسن (عليه السلام) به تارنماهای زیر مراجعه نمایید.
www.almahdyoon.co/ir
www.almahdyoon.co
تقدیم
خداوند متعال دربارهی همسخن خود موسی بن عمران (عليه السلام) ..... و شاگردش یوشع بن نون (عليه السلام)
در سفر الهی آنها برای علم آموزی ....
میفرماید: «در آنجا بندهای از بندگانمان را که رحمت خویش را بر او ارزانی داشته بودیم و خود به او دانش آموخته بودیم، یافتند» .
لذا او «عبد صالح» و «عالِم» است، همان طور که خدای سبحان او را چنین نام نهاده ....
ای فرزند بتول طاهره(عليها السلام) دستم را به سوی تو دراز میکنم؛ اگر چه صاحبش به دلیل گناهانش روسیاه است ولی یقین دارد که شما دستی را که به سویتان کشیده شده، رد نمیکنید.
احمد! ... ای مَجمَع پاک دو دریای «علی و فاطمه» (عليهما السلام)
به سوی تو ای آموزگار انبیاء ....
جانم به فدایت .... آنچه از دریای سخنان شیرین و گوارای شما گرد آوردهام، به شما هدیه میکنم .... و خود را بیش از کسی که خرما نزد انصار گرامی شما میبرد، نمیدانم.
از جسارتی که به خرج دادهام و بابت کمشرمیام پوزش میخواهم ....
کسی که در حق شما کوتاهی روا داشته است
فهرست
تقـديم :
…
پیشگفتار
حمد و سپاس مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است و برترین سلام و صلوات خداوند بر بهترین و سرور خلقش محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم) و اهل بیت طاهرش امامان و مهدیین (عليه السلام)
«(خدای من! سینهام را گشاده گردان، و کار مرا آسان ساز و گره از زبان من بگشای، تا گفتار مرا دریابند ....)».
چرا کلمات در نوشتن از من گریزانند همانند مقدمهای که در آخرین ایستگاه این سفربود؛ دلیل آن چیزی نیست جز این که تنها ماندم. بعد از این که در تمام ایستگاههای این کتاب در مسایل گوناگون معرفتی کلمات ایشان پیش روی من بود، چیزی از فرمایش ایشان که بتوانم آن را تقدیم کنم، در برابرم نبود.
و اما داستان این کتاب .... «در محضر عبد صالح» .... در یک کلام، «از اوست و به سوی اوست».
ـ از اوست .... زیرا او پاسخگوی مسایل سترگی بود که از ایشان سؤال نمودم. این پرسش و پاسخ را نقل کردهام. جواب دادن به مسایل پیچیده، دروازهی بزرگی است که با آن میتوان قائم (عليه السلام) را شناخت؛ البته اگر انسان گفتار پدران پاکش را تصدیق نماید.
- و به سوی اوست .... زیرا او با سینهای فراخ و رویی گشاده، مرا با همهی جهل و نادانیام و حتی با وجود نادرستی برخی از سؤالهایم، تحمل نمود؛ با وجود سختی شرایط و بیرحمی دنیا و اهل آن، نسبت به بازماندهی آل محمد (عليهم السلام).
اما چرا نام «عبد صالح» و نه دیگر نامهای ایشان را که نزد اهل آسمان معروف است، انتخاب نمودم؟
زیرا این نام، همان اسمی است که پروردگارش او را به آن نامید؛ هنگامی که او معلم انبیاء و پیشآهنگ راههای آسمانها ـعلاوه بر عالم دنیاـ بود؛ همان دنیایی که آفرینندهاش از زمانی که آن را خلق کرده، نگاهی به آن نینداخته است و اگر دنیا برای او اعتباری داشت، صالحترین بندگانش در آن آزار و اذیت نمیشدند.
عبد صالح .... احمد، سرور مظلومان زمان ما است؛ نه به این جهت که از سوی قومی که ادعای ولایت پدرانش را دارند مورد ستیز و دشمنی قرار گرفته، و نه از این جهت که آنها به قتل او و کسانی که به او گرویدهاند فتوا صادر کردهاند، و نه به خاطر کفرورزی آنها نسبت به کلمات خدا و آیات الهی و روایات ائمهی طاهرین (عليهم السلام)، بلکه به این سبب که در وجود و قلبش دانشی انباشته و نوری تابنده است که آسمانهای هفتگانه را گنجایش آن نیست، چه برسد به فروتر از آنها. سینههای آل محمد (عليهم السلام) این چنین است؛ سینههایی که خدا را شناختند، ترس و فروتنی پیشه نمودند، و نگریستن به خود را گناه به شمار آوردند؛ بنابراین در سیاهی شب و هنگام آرام گرفتن جانهای اهل دنیا و خاموشی هیاهوی آنها، چشمانشان پر از اشک شد؛ حتی کلمات در آن دلها به دلیل شرمی که از خدای مهربان خود دارند، تنگ میشوند و از بیان تعبیر و وصف حالشان در پیشگاه خدای خود ناتوان میشوند. خداوند نیز (مقام) آنها را بالا برد و پاک نمود؛ پس خزانهی علمش، معدن حکمتش و نور و درگاهی شدند که از آن ورود مییابند و چراغی شدند که راه پویندگان را با وجود درشتی راه و خطرناکی مسیر روشن مینمایند. توحید ـغایت و هدف آفرینشـ همان طور که در روایات آمده، بیگمان نازکتر از مو و تیزتر از شمشیر است. نکات ظریف و باریک توحید به وسیلهی آنها شناخته میشود، و مقاصدش از طریق ایشان هویدا میگردد. انسان به فضل ایشان هدف از آمدنش، غایت خلقتش و گرانبهاترین آرزوهایش را درک میکند و محقق میسازد. آنها فقط به روشنگری امور اکتفا نکردند بلکه هر امامی از ایشان، دست مؤمنین را میگیرد تا آنها را به حریم رضوان الهی وارد کند. این دست پرکَرَم عقب کشیده نمیشود ـو حاشا که چنین باشدـ مگر این که انسان ـپناه بر خداـ خود، دستش را عقب بکشد ؛ پس به حق، کرامت خدا در زمینش و لطف و نشانهی او در میان خلقش است.
پس چرا انسان با کسی که چنین کاری را برایش انجام میدهد به دشمنی و لجاجت برمیخیزد!؟ آیا به این دلیل که او درپی نجاتش است؟!! سبحانک یا رب!
آیا این طور نیست که برای اهل این دنیا این گونه سزاوارتر باشد تا از این دعوتکنندهی الهی که به همراه وی نهایت آرزو و اهدافشان محقق میشود، استقبال کنند؟! در حالی که بر خلاف آن عمل کردند و به او ستم روا داشتند! نه فقط به این دلیل، بلکه از آن رو که ایشان با ٢٧ حرف از علوم معرفت الهی که خدا به وسیلهی آنها به بندگان خود اجازه داده که او را بشناسند، آمده است. مردم حظّ و بهرهی خود برای فراگیری این علوم از پدران طاهرش را از کف دادند (زیرا) آنها (ائمهی اطهار) این معارف را برای قومی که آنها را نشناختند و حق خداوند را در مورد آنها به جای نیاوردند، بیان ننمودند. اگر دعوتکننده، همان قائم آل محمد است، و او همان مجمع البحرینی است که موسی (عليه السلام) در سفر علمآموزی خود به دنبالش بود و نظرش بر آن بود که اگر روزگاری دراز صرف یافتن مجمع البحرین کند، ارزش آن را دارد که رنج سفر و طی مسیر را به جان بخرد (أو أمضَی حُقُباً)، در آن صورت خسارت چه سنگین خواهد بود که مردم، امروزه بر مبارزه با او و مردود شمردنش اصرار بورزند!!
عبد صالح .... حقیقتی است که در این گفت و گو به روشنی نمایان میشود؛ آن هنگام که انسان، پاکی این مخلوق را میبیند؛ و خُلق عظیم، شدت فروتنی، نور حکمت و درک عمیق او را مشاهده مینماید، در حالی که ایشان معارف و حقایق بسیار بلندپایه را به صورتی بسیار ساده و قابل فهم ارائه مینماید به طوری که بندهای چون من بتواند آن را فراگیرد. او، ولیّ امری مهربان و مربی بخشندهای است، و در این، درسی بزرگ برای همهی ما است؛ کسانی که مدعی اقتدا به او و حرکت در مسیر اوییم. در هر آنچه از ایشان صادر میگردد، چه درسهای فراوانی نهفته است ولی افسوس که چه بسیار است عبرتهایش و چه اندکاند عبرتگیران! از خداوند سبحان بابت کوتاهی در حقش طلب عفو و بخشش داریم.
این کتاب تلاشی است برای استخراج گنجهایی از آن سینهی پاک؛ از خزانهی علوم و معارفی که دربرگرفته است؛ که یکی از کلیدهای آن پرسش است. این جوابهای روشنگرانه در پاسخ به پرسشهایی که از ایشان نمودهام، توسط خود ایشان ارایه شده است که به فضل الهی آنها را پس از تقسیم بندی به پنج ایستگاه به شرح زیر، نقل نمودهام:
١- مسایل مربوط به قرآن کریم
۲- مسایل مربوط به روایات
۳- مسایل مربوط به عقاید
۴- مسایل مربوط به مناظرات و گفت و گوها
۵- مسایل مربوط به نصایح عمومی و برخی از فرمودههای ایشان
همهی اینها پس از آن بود که یک بار از ایشان پرسیدم: «گاهی اوقات انسان پارهای از برخی معارف الهی را به دیگران منتقل میکند در حالی مطمئن است خودش آنها را به کار نبسته و به آنها عمل ننموده است. آیا چنین چیزی مورد قبول است؟».
ایشان (عليه السلام) فرمود: «پیامبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم) میفرماید: «(خدا رحمت کند کسی را که سخن مرا بشنود و آن را به خاطر بسپارد و به دیگران برساند، که چه بسا ناقل فقهی است که آن را برای کسی که از او فقیهتر است نقل میکند)» . سپس فرمود: «آیا این برای تو کافی نیست؟». گفتم: «آری!».
پس اگر به حال و وضع خودم در فهم کلامش و آنچه از ایشان تدوین نمودهام رحم نکند شاید خداوند به واسطهی فضلش بر من به دلیل نقل و بازگویی مطالب برای کسی که از من فقیهتر است، مرا مشمول رحمتش قرار دهد. امید است کسی که این سخنان به او میرسد، از آن سود جوید و از اهل و حاملان آن گردد. من بر تدوین پاسخها بدون اضافه نمودن یا دخل و تصرف در آن و رساندش به مردم به همان صورتی که از ایشان به طور مستقیم شنیدم، اهتمام ورزیدم، سپس مطالب را خدمت ایشان عرضه کردم، و مطالب همان طور بود که ایشان که صلوات خدا بر ایشان باد، خواسته بودند.
با این حال من از ایشان بابت توضیحی که معمولاً قبل از نقل سخن ایشان و احیاناً پس از آن روا داشتهام پوزش میجویم، چرا که این کار را بعضاً با هدف زمینهسازی برای پرداختن به جواب، و یا به قصد ارائهی توضیح و نقطهنظر دیگری صورت دادهام.
سلام و درود بر عبد صالح احمد الحسن (عليه السلام) از سوی کسی که با دل و جانش او را دوست میدارد، و ظلب یاریش را از خداوند دارد و به فضل و کرم الهی، سعی و تلاش در پیشگاهش را امید بسته است، که خداوند سرپرست مؤمنان است؛ و سلام و درود بر مؤمنین و مؤمنات و رحمت الله و برکاته. و حمد و ثنا تنها خدا را سزد
۶ جمادی الثانی ۱۴۳۱
۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۹
ابو حسن
عبد صالح (عليه السلام) میفرماید:
صبح هنگام به خدا پناه برید و شب هنگام را با پناه آوردن به پناهگاه خدا شروع کنید
به آن کسی که همه چیز را پدید آورده و آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته، تمسک جوی و هر آنچه خداوند سبحان تو را به آن آگاه میسازد پذیرا باش تا هر چیزی را از او بدانی و هلاک و گمراه نگردی، حتی اگر تمام اهل زمین جملگی هلاک و گمراه شوند
* * *
این جواهر گرانبها را پیش روی «انصار الله» مینهم، امید که شیوهی عمل همهی ما باشد ....
عبد السلام بن صالح هروی میگوید:
شنیدم امام رضا (عليه السلام) میفرماید: «رحمت خدا بر بندهای که امر ما را زنده کند».
به آن حضرت عرض کردم: «چگونه امر شما را زنده کند؟»
فرمود: «دانشهای ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد، که اگر مردم زیباییهای سخنان ما را میدانستند، از ما پیروی میکردند».
منبع: عیون اخبار الرضا (عليه السلام): ج ۲، ص ۲۷۵
* * *