جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
اینکه نفسِ انسانیِ آفریده شده از "گِل مرفوع" و "نفخ روح"، به جسم مادی که در این زمین تکامل یافت، متصل شد. بنابراین نخستین نفس انسانی که در آسمان اول آفریده شد ترکیبی است از گِل بالابردهشده (گل مرفوع) و روحی که در آن دمیده شد. آدم(عليه السلام) در آسمان اول خلق شد و اگر ادراک و تصور آسمان اول برای غیرمؤمنان ممکن نباشد، فرض میگیریم بر حسب تئوری چندجهانی، جهانی به طور موازی با جهانی که اکنون در آن زندگی میکنیم، وجود دارد و سپس این نفس به این جهان مادی که ما الآن در آن به سر میبریم، از طریق پیوستن به جسم موجود در اینجا که در رَحِم میباشد، بازگردانیده شد و این جسمی همانند بدنهای کنونی ما است و با ما تفاوتی ندارد. به این ترتیب اولین انسان که همان آدم (عليه السلام) است بر این زمین پدیدار شد. وضعیت حوا(عليها السلام) نیز همانند وضعیت آدم(عليه السلام) میباشد. به این ترتیب بشر بر روی این زمین رو به ازدیاد گذاشت و آنها در سومر، برای اولین بار بهشکلی چشمگیر، قابل توجه، مدون و سازمانیافته به آبادانی زمین پرداختند.
١. بالنسبة للذي ليس لديه اطلاع على نظرية الأكوان المتعددة فسيأتي في هذا الكتاب بيان ولو مختصر لهذه الأمور إن شاء الله.
اگر درک متصلشدن نفسی که در یک جهان موازی قرار دارد به جسمی که در این عالم جای دارد برای شما دشوار است، میتوانید آن را بهصورت ارتباط بین جهانهای موازی و انتقال ذره یا موج بین چند جهان در نظر بگیرید (١).
١. کسانی که با نظریهء چندجهانی (جهانهای موازی) آشنا نیستند، مستحضر باشند که ان شاء الله در این کتاب اشـاراتی مفید ولی گذرا به این امور خواهد شد.
نفس حوا از نفس آدم(عليه السلام) مشتق شده است:
٢. في مرتبة أعلى تكون هي الروح الأولى روح محمد (صلى الله عليه وآله) ومنها خلقت مرتبة الروح التي دونها وهي روح علي وفاطمة (عليهما السلام).
﴿ ای مردم بترسید پروردگار خود را که آفریدتان از یک تن و آفرید از او جفتش را و گسترانید از آنان مردانی بسیار و زنانی و بترسید خداوندی را که از او پرسش شوید و رحمها همانا خداوند است بر شما نگهبان ﴾(النساء:١)(٢)، و نیز خداوند میفرماید: ﴿ او است آنکه آفرید شما را از یک تن و قرار داد از او جفتش را تا آرامش گیرد بدو سپس هنگامی که بر او درآمد برداشت باری سبک پس بگذشت بر آن تا گاهی که سنگین شد خواندند پروردگار خویش را که اگر ما را صالحی (شایسته) دهی باشیم از شکرگزاران ﴾(الأعراف:١٨٩).
٢- در مرتبهء اعلی، منظور از روح اول همان روح حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) است و از آن مرتبه، مرتبـهء روح پـایینتر یعنـی روح علی و فاطمه (عليهما السلام) آفریده شده است.
سپس نفْسهای نسلش را از نفسهای آدم و فرزندان او خارج ساخت و خداوند در آن عالم آنها را امتحان نمود: ﴿ و هنگامی که بگرفت پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتهای ایشان نژاد ایشان را و گواهشان گرفت بر خویشتن آیا نیستم پروردگار شما گفتند بلی گواهی دادیم تا نگوئید روز قیامت بودیم ما از این ناآگاهان ﴾(الأعراف:١٧٢)، نفس تمامی فرزندان آدم، آمیزهای شد از گلمرفوع، و تجلی روح ایمان و روح القدس یا بهعبارتی صورتی از روح ایمان و روح القدس. بر این اساس فطرت هر انسانی برای رسیدن به بالاترین مراتب کمال و نیز برای قرار گرفتن در ملأ اعلی ساخته شده است. انسان ابزاری دارد که با آن میتواند اوج بگیرد، که همان صورت روح ایمان و روح القدس میباشد. انسان باید از صورتی که در او به ودیعه نهاده شده، حقیقتش را دریابد و به سمت آن حرکت کند.
دلیل اتصال نفس آدم و حوا و دیگر کسانی که در آسمان اول یا عالم ذر خلق شدند، به بدنها در این زمین، تکرار امتحان و دادن فرصت دیگری به آنها برای امتحان بود. من این موضوع را در کتابی دیگر به طور مفصّل بیان داشتهام. طالبان برای آشنا شدن با واقعیت میتوانند به آن مراجعه کنند. اتصال آن نفسهای آسمانی با اجساد زمینی، به پیدایش فرهنگ و تمدن منجر شد، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
عبدالله بن فضل هاشمی روایت میکند: [محضر حضرت ابوعبدالله امام صادق(عليه السلام) عرض کردم: چرا خداوند عزوجل ارواح را که در ملکوت اعلی و در محلی رفیع بودند در بدنها قرار داد؟ امام(عليه السلام) فرمود: خداوند تبارک و تعالی میدانست ارواح با این علوّ و شرافتی که دارند اگر به حال خود واگذارده شوند، اکثر آنها ادعای ربوبیت کرده و هر کدام ندای "أنَا رَبُّكُم الأعلی" سر میدهند؛ بنابراین با قدرتش آنها را در بدنهای مادی که از ابتدا برایشان تقدیر کرده بود، قرار داد و به این ترتیب رحمتش را شاملشان نمود و به همین منظور بعضی را به برخی محتاج و دستهای را به گروهی وابسته نمود و جمعی را در دنیا بر جماعتی برتری بخشید و درجهء تعدادی را بر عدهای در آخرت بالاتر قرار داد و همچنین به واسطهء بعضی برخی دیگر را کفایت نمود و فرستادگانش را بر ایشان مبعوث داشت و نمایندگان و حجتهایش را با بشارت و انذار بر آنها گمارد، تا آنها را بر انجام مراسم عبودیت و خاکساری در مقابل معبودشان امر نمایند و به انواع عبادتها راهنمایی کنند، و همچنین در دنیا و آخرت بر آنها عقوبت و پاداش قرار داد، تا به این وسیله آنها را در انجام کارهای شایسته راغب و از کارهای ناپسند بازدارد و نیز به این طریق آنها را به طلب معاش و تجارت راهنمایی نمود و نتیجهء این همه الطاف و عنایات این شد که ارواح دانستند رب نبوده، بلکه مربوب (پرورشیافته) هستند و بندگانی هستند که آفریدهء حضرت خالق میباشند. از این رو به عبادت باریتعالی رویآوردند و به این ترتیب مستحق نعیم ابدی و فردوس جاودانی شده، از وحشت در امان ماندند .
٣. المصدر (الصدوق - علل الشرائع): ج1 ص16.
سپس حضرت(عليه السلام) فرمود: ای پسر فضل، خداوند تبارکوتعالی نظرش بر بندگان بهتر است از نظر آنها بر خودشان؛ آیا نمیبینی برخی از آنها طالب برتری بر غیر هستند، به حدی که این معنا آنها را به سرحد دعوی ربوبیّت کشانیده و در بعضی دیگر از آنها حُب جاه و بزرگی باعث شده ادعای پیامبری کنند، بدون اینکه استحقاقش را داشته باشند و گروهی دیگر ادعای امامت نموده در حالی که لایق آن نبوده و علاوه بر آن نقص و عجز و سستی و فقر و درد و استحقاق عقوبت را در خود احساس مینمایند و میدانند که مرگ بر ایشان غالب است و اجتماعشان را متفرق میسازد. ای پسر فضل، خداوند تبارکوتعالی تنها آنچه را که به بندگان صلاح است، پیش آورده و کوچکترین ظلمی به آنها نمیکند؛ ولی خودشان به خود ستم مینمایند ] (٣).
٣. منبع: صدوق، علل الشرایع، ج١، ص١٦.
بنابراین نفس از اینجهت که از گِل آفریده شدهاست، این قابلیت را دارد که نیروهای ارواح مادی جسمانی که عبارتند از شهوت، قوت و حرکت یا حیات بدن، را دربرگیرد. همچنین نفس از آن جهت که از نفخ الهی(الروح) خلق شده است، این قابلیت را نیز دارد که روح ایمان و روح القدس را فراگرفته و ارتقا یابد.
به همین دلیل گِل رَفع شد و نفس از نفخ روح در آن گل آفریده گشت، زیرا در علم الهی چنین ثبت بوده است که این نفس، به گِل یا عالم جسمانی مادی یا به طور خاص زمین بازگردانده میشود؛ چرا که از آن آفریده شده و برای تعامل با آنچه زمینی است و نیز برای در بر گرفتن و ادغام هر جسمی در آن شایستگی خواهد داشت، به گونهای که میتواند امتحانی مناسب برای او باشد؛ و در عین حال، از آنجا که از نفخ روح آسمانی است، برای ارتقا و فراگیری آنچه آسمانی است یعنی روح ایمان و روح القدس نیز از شایستگی برخوردار میباشد.
میتوانیم نفس را به صورت آینهای که دارای دوطرف است تصور کنیم. در طرف پایین آینه تصویری قرار دارد و محلی برای ارواح یا قوای بدن جسمانی (روح شهوت، قوت و حیات) میباشد و در جهت بالایی محل استقرار روح ایمان و روح القدس است، که به این ترتیب شامل ارواح پنجگانه گردید: ارواح یا قوای بدن، روح ایمان و روح القدس. به این ترتیب نفس، شامل نیروها و ارواح از جهانهای مختلف میگردد، زیرا از عالمهای متفاوتی آفریده شده است: گِل مرفوع از عالم مادی جسمانی و نفخ روح از آسمانهای بالا.
٤. المصدر (الكليني - الكافي): ج1 ص271.
از إبراهيم ابن عمر يماني از جابر جعفی نقل شده که: [حضرت صادق(عليه السلام) فرمودند: جابر، خداوند مردم را سهگونه آفریده و این آیه اشاره به همان است: (شما سه گروه هستید: یکی اهل سعادت، اهل سعادت چه حال دارند؟ دیگر اهل شقاوت، اهل شقاوت چه حال دارند؟ سوم آنها که سبقت جسته بودند و اینک پیش افتادهاند، اینان مقربانند)(الواقعة:٨). سابقون پیامبران الهی(عليهم السلام) و برگزیدگان خدا از میان مردمند که در آنها پنج روح قرار داده است و به روح القدس تأییدشان نموده که با آن اشیا را میشناسند، و آنها را به روح ایمان تأیید نموده که بهوسیلهء آن از خدا میترسند، و به روح قوت تأیید نموده که با آن روح بر اطاعت خدا نیرو گرفتهاند، و آنها را به روح شهوت تأیید نمود که با آن مشتاق طاعت خدایند و بیزار از نافرمانی کردن او، و در آنها روح حرکت قرار داد که مردم با آن روح رفتوآمد میکنند. در مؤمنین و اصحاب یمین روح ایمان قرار داده که با آن از خدا میترسند، و در آنها روح قوت قرار داده که با آن بر اطاعت خدا نیرو گرفتهاند، و در آنها روح شهوت قرار داده که با آن به طاعت خدا تمایل دارند، و در آنها روح حرکت قرار داده که مردم با آن رفتوآمد میکنند ](٤).
٤. منبع: کلینی، کافی، ج١، ص٢٧١.
٥. المصدر (الكليني -ض الكافي): ج1 ص272.
جابر میگوید: [از ابوجعفر امام باقر(عليه السلام) در مورد علم امام سؤال کردم. در جواب فرمودند: «ای جابر، در انبیا و اوصیا پنج روح است: روح القدس، روح ایمان، روح حیات، روح قوت و روح شهوت. ای جابر! ائمه با روح القدس آنچه را در عرش است تا آنچه در زمین است میدانند». سپس فرمود: «ای جابر، آن چهار روح دیگر دچار دگرگونی میشوند، مگر روح القدس که هرگز به لهوولعب نمیپردازد» ](٥).
٥. منبع: کلینی، کافی، ج١، ص٢٧٢.
٦. المصدر (الكليني - الكافي): ج1 ص272.
مفضّل بن عمر گفت: [به حضرت صادق(عليه السلام) عرض کردم: امام از کجا از اطراف زمین اطلاع دارد با اینکه در خانه نشسته و پرده آویخته است؟، امام فرمودند: ای مفضل، خداوند در پیامبر(صلى الله عليه وآله) پنج روح قرار داده است: روح زندگی که با آن رفتوآمد میکند، روح قوت که با آن برمیخیزد و جهاد میکند، روح شهوت که با آن میخورد و میآشامد و با زنان از راه حلال همبستر میشود، و روح ایمان که با آن ایمان میآورد و عدالت میورزد، و روحالقدس که بهوسیلهء آن بار نبوت را برمیدارد. وقتی پیامبر(صلى الله عليه وآله) از دنیا رود، روحالقدس به امام منتقل میشود. روحالقدس نه میخوابد، نه غفلت میورزد، نه اهل لهو است و نه اشتباه میکند؛ ولی چهار روح دیگر میخوابند و دچار غفلت و لهو و سهو میگردند و با روحالقدس همه چیز دیده و دریافت میشود ]( ٦).
٦. منبع: کلینی، کافی، ج١، ص٢٧٢.
******