جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام١. المصدر (دوكنز- صانع الساعات الأعمى): ص٣٢٨.
«تقریباً همهء تکاملگرایان دیدگاه ثابتبودن سرعت را رد میکنند. داروین هم یقیناً آن را قبول نداشت. هر کس که ثابتبودنِ سرعت تکامل را قبول نداشته باشد، "سرعت متغیر تکامل" را قبول دارد. در میان آنها که متغیربودن سرعت را میپذیرند ممکن است به دو نوع باور برخورد کنیم، با برچسبهای "سرعت متغیر گسسته" و "سرعت متغیر پیوسته". یک طرفدار سرعت متغیر گسستهء افراطی نه تنها متغیربودن سرعت تکامل را قبول دارد، بلکه معتقد است سرعت تکامل از یک حد مشخص به سطح دیگری میپرد، مثل جعبهدندهء خودرو. مثلاً ممکن است در باور او فقط دو نوع سرعت در تکامل وجود داشته باشد: سرعت بسیار زیاد و توقف. توقف تکامل، همان دورهء سکونی است که نقطهباوران آن را از ویژگیهای جمعیتهای بزرگ میدانند. تکامل با سرعت بسیار زیاد، تکاملی است که ضمن گونهزایی، در جمعیتهای جداافتادهای که در حاشیهء جمعیتهای بزرگی که از نظر تکاملی در رکود هستند ، صورت میگیرد. بر اساس این دیدگاه، ماشین تکامل همیشه در یکی از این دو سرعت است و هرگز بین این دو نمیباشد. الدرج و گولد به این نوع تغییر گسسته تکامل گرایش دارند و از این نظر واقعاً تندرو میباشند، ولی دلیل خاصی وجود ندارد که سرعت متغیر گسسته لزوماً روی همزمانی سرعت بالای تکامل با شکلگیری گونهء جدید تأکید داشته باشد. گرچه در عمل اکثراً این طور فکر میکنند.
از سوی دیگر، آنها که دیدگاه سرعت متغیر پیوسته را میپذیرند، بر این باورند که سرعت تکامل بین زیاد تا خیلی کم و تا حد سکون به طور پیوسته بالا و پایین میشود و همهء مراحل میانی را میپذیرد. آنها دلیل خاصی برای تأکید روی یک سرعت معین نسبت به اندازههای دیگر سرعت ندارند. به ویژه حالت سکون برای آنها فقط موردی افراطی از تکامل فوقالعاده کُند است. از نظر یک نقطهباور، دورهء سکون، وضعیت بسیار خاصی دارد. برای این شخص حالت سکون فقط یک دورهء بسیار کُند با میزان سرعتی حدود صفر یا عدم تغییر تکاملی به خاطر نبودنِ نیرویی در جهت تغییر نیست، بلکه دورهء سکون نشاندهندهء مقاومت مثبتی در مقابل تغییرات تکاملی است. تقریباً این طور به نظر میرسد که گونهها با گامهایی حسابشده، علیرغم نیرویی که آنها را در جهت تکامل میراند، سعی میکنند تغییری نداشته باشند. اکثر زیستشناسان در اینکه دورهء سکون، یک پدیدهء واقعی است اتفاق نظر دارند؛ جدا از دلایلی که برای آن پدیده در نظر میگیرند»(١).
١. ریچارد داوکینز، ساعتساز نابینا، ص٣٢٨.
باورهای تکاملگرایان یا تفاوت دیدگاه آنها در سازوکارهای تکامل و شیوهء حرکت گونهها در تکامل برای ما اهمیتی ندارد. من جملات فوق را برای تشریح یک موضوع علمی که تقریباً زیستشناسان متخصص در علم تکامل بر آن اتفاقنظر دارند بیان کردم؛ اینکه سرعت تکامل ثابت نیست و در برخی مراحل، سریع و در مراحلی کُند میباشد. با این تغییر سرعت تکامل، شاید بتوان اشکال ناقص بودن پروندهء زمینشناسی را که تکاملگرایان مطرح میکنند را برطرف نمود. حرکت بسیار سریع تکامل بر اساس معیارهای تکامل در دورههای زمانی خاص میتواند نبود سنگوارههای میانی را که پژوهشگران انتظار دارند نشانی از آنها بیابند توضیح دهد، زیرا کوتاهی مدتزمان زندگی و حضور سنگوارههای میانی بر اساس معیارهای زمینشناختی، یافتن سنگوارههای میانی این دورهها را دشوار میسازد. در عین حال این نکته خود، دلیلی روشن از قانونمند بودن نقشهء ژنوم را در اختیار ما میگذارد. قطعاً این سرعت متغیر، بر اساس تعداد زیادی جهش ژنتیکی روی داده و به این معنا است که سرعت جهش یقیناً در طول مسیر تکامل متغیر و در برخی دورهها سریع و شتابزده بوده است. بعضاً مشاهده میکنیم که بین خود گونهها یا دورههای گونهزایی، دورههای گذار وجود داشته است و این پرسش بزرگی است که پژوهشگران تکامل، هیچ جوابی منطقی برای آن ندارند.
دلیل منطقی این پدیده آن است که کروموزومها تحتِ سیطرهء قانونی هستند که سرعت جهش آنها را مشخص میسازد، یعنی همان نقشهء ژنوم قانونمند. این نقشهء ژنوم در دورههای زمانی خاص و در جهتهای مشخص، جهشهای متعددی پدید میآورد. این جهشها بر تکامل فشار میآورد و سرعتش را بیشتروبیشتر میکند تا به هدف خاصی در دورهء زمانی خاصی از تکامل که ممکن است پیدایش گونه یا گونههای جدید باشد برسد. سپس سرعت جهش به صفر یا بسیار کند بازمیگردد و سرعت تکامل نیز بههمین حدود میل میکند، زیرا جهش پایهگذار تکامل است و بدون جهشِ ژنتیکی، تکاملی وجود نخواهد داشت.
ضمناً گاهی اوقات مشاهده میشود که سرعت تکامل گونهای خاص، در مرحلهای خاص زیاد میشود، و این افزایش بهطور چشمگیری در جهت پیشرفت و بهبود است. این به آن معنا است که سرعت جهش نیز در آن مرحله با گرایش آن بهسمت بهبود شدیداً افزایش یافته است. این فرآیند برای فراهمسازی گزینههای فراوان در راستای تسریع تکامل به سمت برتر شدن، طبیعی است. اگر به عنوان مثال به سراغِ مسیر تکاملِ مغز انسان امروزی برویم درمییابیم که مغز تکامل بسیار سریعی بهسمت افزایش حجم طی چندمیلیون سال اخیر داشته است. افزایش اندازهء مغز، نهتنها تکاملی مفید برای بدن، بلکه بهطور کلی مهمترین دستآورد بهبود تکامل محسوب میگردد. تنها دلیل منطقی افزایش بسیار شدید سرعت جهش بهسمت بزرگتر شدن مغز انسان در چندمیلیون سال اخیر این است که جهش، قانونمند و هدفدار است و تا حد قابل توجهی پیرو قانون داخلی نقشهء ژنوم میباشد؛ همچنین جهش کاملاً تصادفی نبوده یا به اسباب و دلایل صرفاً تصادفی از قبیل بُروزِ اشتباه در همانندسازی ژنتیکی و تابشهای کیهانی متکی نمیباشد.
٢. المصدر (دوكنز- صانع الساعات الأعمى): ص٢٩٠.
«یکی از سریعترین تغییرات تکاملی شناخته شده، عبارت است از تغییر برآمدگی جمجمهء انسان از اجدادی مانند جنوبیکپی که مغزشان حدود ٥٠٠سانتیمترمکعب حجم داشت تا انسان هوشمند امروزی که متوسط حجم مغزش ١٤٠٠سانتیمترمکعب میباشد. این افزایش که حدود ٩٠٠سانتیمترمکعب است و تقریباً معادل سه برابر شدن حجم مغز میباشد، طی زمانی بیشتر از سهمیلیون سال رخ داده است. بر اساس معیارهای تکامل، سرعت این تغییر زیاد است. به نظر میرسد مغز مانند یک بالنِ بادکرده است و در واقع از بعضی زاویهها، جمجمهء انسان امروزی در مقایسه با جمجمهء تختتر و پیشانی شیبدار جنوبیکپی بیشتر شکلِ گویمانند و کرویِ بالن را دارد»(٢).
٢. منبع-ریچارد داوکینز، ساعتساز نابینا، ص٢٩٠.
٣. المصدر (دوكنز- صانع الساعات الأعمى): ص٢٩٢.
«قطعاً ما میتوانیم رشتهای از تغییرات را در مدت زمانی طولانی مشاهده کنیم. پاها به تدریج درازتر میشوند، جمجمهها حجیمتر میشوند و مانند اینها، اما روند تغییرات در بقایای سنگوارهای اغلب پرشی است نه ملایم و تدریجی»(٣).
٣. منبع: ریچارد داوکینز، ساعتساز نابینا، ص٢٩٢.
٤. المصدر (دوكنز- صانع الساعات الأعمى): ص٢٩٢.
«دیرینشناسان آمریکایی، نایلز الدرج و استفان جی گولد، وقتی اولین بار در سال١٩٧٢، نظریهء تعادلِ نقطهای خود را مطرح کردند، ظاهراً موضوع جدیدی به نظر میرسید. نظر آنها این بود که مجموعههای سنگوارهای شاید آن قدر هم که ما تصور میکنیم ناقص نباشند. امکان دارد این خلأها واقعیتی را که عملاً وجود دارد نشان میدهند، نه این برداشت آزاردهنده ولی اجتنابناپذیر را که مجموعهء سنگوارهها ناقص میباشند. آنها اظهار داشتند که شاید در حقیقت روند تکامل به این صورت بوده که در برهههایی به صورت فورانی و تند پیش میرفته و سپس سالها به حال سکون باقی میمانده و طی آن هیچ تغییری در یک دودمان خاص صورت نمیگرفته است»(٤).
٤. منبع: ریچارد داوکینز، ساعتساز نابینا، ص٢٩٢.
٥. من المؤكد أن هناك تغيراً جينياً يحصل نتيجة نسخ ال DNA اللازم للتكاثر والتوريث، وهذا التغير يمكن أن يقال: إنه مقصود أي أن الخريطة الجينية قانونية وبعض الأحيان يحكم طفر الجينات قانونها وليس العشوائية، ويمكن أن يقال: إنه غير مقصود أي نتيجة خطأ في النسخ الجيني، ويمكن أن يقال: إن بعضه مقصود وبعضه غير مقصود، فهنا ثلاث فروض ولا يمكن علمياً الجزم بأن كل الطفر الحاصل أثناء النسخ هو طفر عشوائي نتيجة خطأ في النسخ أو ما شابه.
در اینجا لازم به ذکر است که اگر فرض بگیریم جهش ژنتیکی که قابلیت لازم برای تکامل را فراهم میآورد، فقط بر پایهء اشتباه و تصادف در همانندسازی ژنها(٥) صورت میگرفت یا جهش نتیجهء بمباران پرتویی کروموزومها و امثال این موارد - که میتوان آنها را تصادفی و بیضابطه نامید - میبود، معقول نیست که تأثیرگذاری جهش ژنتیکی بهطور کامل متوقف شود، تا گونههایی از حیوانات یا ماهیها - مانند ماهی لجنخوار (تهیخوار) یا لاتیمریا - طی میلیونها سال هیچ تکاملی را شاهد نباشد. این در حالی است که ما مطمئن هستیم محیط پیرامون این حیوانات بهطور مرتب در حال تغییر و تحول است و در برخی برههها، این دگرگونیها بسیار شدید بوده است؛ مانند تغییری که حدود ٦٥ میلیون سال پیش رخ داد و طی آن دایناسورها و بیشتر موجودات بر روی زمین منقرض شدند. اشتباه در همانندسازی و جهش بهدلیل وقوع تابش مزبور، چیزی است که همواره وجود دارد؛ یعنی مادام که تولیدمثل و همانندسازی در کار باشد، و تا زمانی که تابشهای کیهانی بهطور مداوم موجودات را بمباران کنند؛ پس چه چیزی تکامل را در این موجودات پدیدار یا متوقف کرده است؟!
٥. بیتردید همانندسازی DNA که نیاز تولیدمثل و ارثگذاری است، تغییر ژنتیکی بههمراه دارد. ایـن تغییـر را مـیتـوان هدفمند خواند؛ که در این صورت به این معنی است که نقشهء ژنوم قانونمند بوده و بعضاً جهش ژنها را نظاممند سـاخته و تصادفی نیست. همچنین میتوان آن را بیهدف خواند؛ یعنی نتیجهء بروز خطا در همانندسـازی ژنهـا دانسـت. در ضـمن توصیف آن این گونه نیز امکانپذیر است: قسمتی از آن هدفمند است و قسمتی دیگر بیهـدف. همـان طـور کـه ملاحظـه میشود اینجا، سه فرضیه متصور میباشد. بنابراین از نظر علمی نمیتوان با قاطعیت چنین حکم راند که هر جهشی کـه بـه هنگام همانندسازی اتفاق میافتد، یک جهش تصادفی بوده و عامل آن نیز بروز خطا در همانندسازی یا مانند آن است.
٦. فضمن سرعة بطيئة للتطور لا يحتاج حيوان بحجم الفأر ليصبح بحجم الفيل أكثر من ستين ألف سنة ولكنه في الواقع أخذ على الأقل عشرات ملايين السنين، وهذا يعني أن مسيرة التطور أما أنها تتحرك ببطء كبير جداً وبسرعة ثابتة أو أن هناك حالات سكون يمر بها التطور بين فترة وأخرى وعلى هذا الأساس وضعت نظريات لتفسير هذا البطء إما بالتمايز في السرعة أو بالسكون والحركة في التطور (وقد حسب ستيبنز أنه بسرعة التطور البطيئة جداً التي افترضها فإن تطور الحيوانات من وزن متوسط يبلغ 40 غم "حجم الفار" الى وزن متوسط يزيد عن 6000000 غم "حجم الفيل" سوف يستغرق ما يقرب من 12000 جيل، وبافتراض أن زمن الجيل هو 5 سنوات وهو زمن أطول من جيل الفار ولكنه أقصر من جيل الفيل، فإن 12000 جيل ستستغرق ما يقرب من 60000 سنة وزمن من ستين ألف سنة لهو أقصر من أن يقاس بالطرق الجيولوجية العادية لتاريخ سجل الحفريات. وكما يقول ستيبنز فإن نشأة صنف جديد من الحيوان في 100000 سنة أو أقل يعد في نظر علماء الباليونتولوجيا كأمر مفاجئ أو فوري) صانع الساعات الأعمى: ص٣٢٤.
این پدیده شگفتآور در موجوداتی همچون ماهی لاتیمریا، خرچنگ نعلاسبی Horseshoe Crabs، ناتیلوس Nautilus یا حتی لاکپشت تمساحی Alligator Snapping Turtle دیده میشود و نقطهباوران دلیل آن را به مقاومت این موجودات در برابر تکامل نسبت میدهند. داوکینز که چه بسا ایدهء نقطهای را قبول ندارد، میگوید این پدیده نتیجهء همدستی ژنها و نپذیرفتن ورود ژنهای جدید در گروه ژنی فعال است. در هر دو صورت قضیه به این معنا است که چیزی در نقشهء ژنتیکی نهفته است که تکامل را در مرحلهء سکون نگاه میدارد. ما صورت افراطی این پدیده را در ماهی لاتیمریا شاهدیم. این موضوع که میتوانیم آن را قانون داخلی نقشهء ژنتیکی نام نهیم، بر نقشهء ژنوم تسلط و نظارت دارد؛ و همین قانون است که مسیر حرکت ژنها را به این سمت یا آن سمت مشخص مینماید؛ و همین قانون است که برخی مواقع حرکت ژنها را مدتهای بسیار درازی در سکون تام که حتی با معیارهای بسیار کند تکامل همخوانی ندارد، متوقف میسازد(٦).
٦. با وجود سرعت ملایم تکامل تبدیل شدن حیوانی به کوچکی موش به حیوانی به بزرگی فیل به زمانی بـیش از شصـتهزار سال نیاز ندارد؛ اما در عمل، این روند دههامیلیون سال زمان برده است. این به آن معنا است که تکامـل یـا بـا سـرعت ثابت و بسیار کند در حال حرکت است، و یا بین مراحل مختلف تکامل مراحل سکون طولانی وجود دارد. بـر همـین اسـاس نظریات مختلفی برای تبیین این کُندی تکامل وضع شدند، چه بر اساس سرعت یکنواخت خیلی کم و چه بر اساس سـکون و حرکتهای متوالی در تکامل. داوکینز میگوید: “استیونز به این نتیجه میرسد که با آن سرعت کمی که فرض کرده، باید ١٢,٠٠٠نسل از آن جانور بگذرد تا وزن متوسط ٤٠گرم (وزن موش) به وزن بیش از ٦,٠٠٠,٠٠٠گرم (وزن فیل) تبدیل شود. اگر زمان هر نسل را ۵سال در نظر بگیریم، که بیش از عمر موش و کمتر از عمر فیل است، ١٢,٠٠٠نسل طـی ٦٠,٠٠٠سـال خواهنـد آمـد. از نظـر زمـینشناسـی ٦٠,٠٠٠سال زمان کوتاهی است و کوتاهتر از آن است که با روشهای معمول، که در زمینشناسی برای سـنجیدن قـدمت سنگوارهها به کار میرود، سنجیده شود. بنا به گفتهء استیونز از منظر دیرینشناسان، پیدایش یک گونهء جدید جانوری در ١٠٠,٠٠٠سال یا کمتر، ناگهانی یا لحظهای محسوب میشود”. ساعتساز نابینا، ص٣٢٤.
ژنها عبارتاند از اطلاعاتی که به زبانی خاص در کروموزومها نگاشته شدهاند و وجود قوانینی که بر آنها حکمروایی میکند مانند قانونی که پروفسور داوکینز فرض گرفته است، حکایت از آن دارد که این عملکرد توسط قوانینی که یک قانونگذار، پایهگذاری کرده صورت میپذیرد. اگر این قوانین به سمتی معین حرکت کند، ممکن است در نقطهای خاص متوقف گردد و اگر فرضاً به سمت دیگری مایل باشد، در نقطهء مزبور توقفی نخواهد داشت. ما این قضیه را بهوضوح در ناتیلوس(#) مشاهده میکنیم. چشم این حیوان عبارت است از یک سوراخ باز که در آن سلولهای حسّی وجود دارد. یعنی ناتیلوس دارای یک چشم پیشرفتهء بدون عدسی است؛ در حالی که نزدیکان وی مثل اختاپوسها از چشم پیشرفته با یک عدسی برخوردار میباشند.
(#)- مَلَوانَک یا ناتیلوس (Nautilus) جـانوری دریـایی از ردهء سـرپایان و خـانوادهء ملوانکـان اسـت. ایـن جـانوران طـی میلیونها سال تقریباً هیچ تغییری نکردهاند و تنها عضو باقیمانده از زیرردهء ملوانکسانان هستند. به این خاطر اغلـب بـه آنها لقب “سنگوارههای زنده” داده میشود. (مترجم)
شكل13: يوضح مراحل تطور وزيادة تعقيد تركيب العين من خلال استعراض صور تشريحية لعيون الاخطبوط والنوتيلوس وغيرها
شکل ۱۳: مراحل تکامل و افزایش پیچیدگی و ترکیب چشم را از طریق بررسی تصاویر آناتومی چشم اختاپوس، ناتیلوس و غیره نشان میدهد.
المصدر(1): الموسوعة البريطانية ـ Encyclopædia Britannica
1. متاح على:
https://www.britannica.com/science/photoreception
منبع۱: دایره المعارف Encyclopedia Britannica
١- قابل دسترس در نشانی:
https://www.britannica.com/science/photoreception
شكل14: يوضح مقارنة بين عيون عدة كائنات وهي متدرجة في التطور والتعقيد
المصدر(1):
Reece and al., Campbell biology: concepts and connections :(1)
شکل ۱۴: مقایسهء چشم چند جاندار که به ترتیب تکامل و میزان پیچیدگی پشت سر هم قرار گرفتهاند.
منبع۱:
Reece and al., Campbell biology: concepts and connections :(1)
۱.المصدر:
Reece J, Taylor M, Simon E and Dickey J. 2009. Campbell biology: concepts & connections. Pearson higher ed. 6th edition. Chapter 15:12. Available at :
http://wps.pearsonsoncustom.com/wps/media/objects/5697/583441/ebook/htm/chp15_12.htm
١- منبع:
Reece J, Taylor M, Simon E and Dickey J. 2009. Campbell biology: concepts & connections. Pearson higher ed. 6th edition. Chapter 15:12. Available at :
قابل دسترس در نشانی:
http://wps.pearsonsoncustom.com/wps/media/objects/5697/583441/ebook/htm/chp15_12.htm
http://wps.pearsoncustom.com/wps/media/objects/5697/5834441/ebook/htm/chp15_12.htm
******