جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامفنآوریهای عالی و دستگاههای مرکب و پیچیدهای مثل چشم یا سونار وجود دارند که حیواناتی جدا از هم به آنها رسیدهاند و تکاملِ آنها از نقاط مستقل و با مسیرهای تکاملی کاملاً مستقل صورت گرفته، ولی جملگی به نتیجهای یکسان رسیدهاند. فنآوری تعیین موقعیت از طریق پژواک در خفاش و همچنین در مرغ خونآشام که در غارهای نیمهتاریک لانهسازی میکند و در نهنگها و دلفینهایی که در آب زندگی میکنند، از آن جمله میباشد. هرچند این حیوانات با یکدیگر کاملاً تفاوت دارند و محل زندگی آنها نیز با هم فرق میکند، ولی به نتیجهء یکسانی رسیدهاند؛ چه محیط انتقال امواج، هوا باشد(مانند خفاش) یا آب باشد(مانند نهنگ) و چه این امواج، فراصوت باشد (مانند خفاش) و چه امواج صوتی قابل شنیدن برای ما (مانند مرغ خونآشام)، نتیجهای که همگی به آن رسیدهاند، یکی است و آن عبارت است از توانایی استفاده از امواج برای شناسایی موقعیت.
١. المصدر (دوكنز- صانع الساعات الأعمى): ص١٣٧.
چشم اختاپوس نیز در ظاهر به چشم ما شباهت دارد، ولی از لحاظ آناتومی با آن بسیار متفاوت است. زیرا در ما عصبهایی که سلولهای نوری را به مغز مرتبط میسازد از بالای سطح شبکیه حرکت میکند تا به این ترتیب شبکهای از عصبها که میتواند هر نوع نوری را به دام اندازد تشکیل شود؛ در حالی که در چشم اختاپوس عصبهایی که از سلولهای نوری خارج میشود، برای دریافت نور به طرف جلو نیامده است و این یعنی قطعاً نقطهء شروع تکامل چشم اختاپوس، با نقطهء آغازین تکامل چشم ما کاملاً متفاوت بوده است. با این حال هم در اختاپوس و هم در ما تکامل به یک دستآورد رسیده که همان چشم برای دیدن است، که این دو تقریباً شبیه یکدیگر هستند. این به آن معنا است که دیدن، هدفی جزئی است که تکامل میخواهد به آن برسد، زیرا مسیرهای مختلف تکامل با یکدیگر کاملاً فرق دارند، و شروع آنها نیز کاملاً مستقل از هم است، ولی در پایانِ تکامل همگی به همان نتیجهای رسیدهاند که ما در حال حاضر میشناسیم. حتی دکتر داوکینز هم بر این مطلب صحّه میگذارد، ولی غافل است از اینکه وقتی او چنین چیزی را اثبات میکند در واقع هدفمندی تکامل را ثابت نموده است:
«بر این اساس احتمال اینکه یک مسیر تکاملی دو بار پیموده شود، بینهایت کم است و به همین دلیل، احتمال اینکه از دو نقطهء شروع متفاوت و با طی دو مسیر مختلف تکامل ، به هدف یکسانی برسیم تقریباً وجود ندارد. اما گواه بسیار حیرتآورتری از قدرت انتخاب طبیعی این است که در طبیعت موارد متعددی یافت میشوند که در آن مسیرهای متفاوت تکامل، با نقطههای شروع بسیار متفاوت، به هم نزدیک شده و تقریباً به نقطهء پایان همانندی رسیدهاند. البته اگر نگاه دقیقی داشته باشیم -که در غیر این صورت به اشکال برمیخوریم- متوجه میشویم که این همگرایی کلی نیست. مسیرهای متفاوت تکامل از نقاط شروع جداگانهء خود در جهتهای متفاوت از هم دور میشوند. مثلاً چشم هشتپا خیلی به چشم ما شباهت دارد، اما سیمهای سلول نوری آن مانند چشم ما به طرف نور جلو نیامده است. از این نظر، طراحی چشم اختاپوس معنادارتر مینماید. این چشمها از نقاطِ شروع بسیار متفاوت، به پایان کاملاً مشابهی رسیدهاند. اینها مواردی از جزئیّاتند که آن اصلِ کلی را بر نمیتابند»(١).
١. ریچارد داوکینز، ساعتساز نابینا، ص١٣٧.
بنابراین تکامل در اندامی مانند چشم به نتیجه و هدف یکسانی رسیده، هرچند شروع کار و مسیر تکاملی آن متفاوت بوده است. داوکینز شگفتی خود را از این نتیجهء یکسان با وجود تفاوت آغاز و مسیر، ابراز داشته است:
«اما گواه بسیار حیرتآورتری از قدرت انتخاب طبیعی این است که ....».
آری، حیرتآور است، زیرا با وجود آغاز متفاوت و مسیر متفاوت، نتیجهء یکسانی بهدست آمده است. با این حال وی از پذیرفتن این موضوع که این نتیجهء یکسان برای مسیرهای مختلف، همان هدفِ روشنِ تکامل است، سر باز میزند؛ زیرا اعتراف وی به هدف و هدفمندی یعنی اعترافش به وجودِ خداوند و او نمیخواهد به این نتیجه برسد؛ هرچند قضیه کاملاً واضح میباشد.
٢. المصدر (دوكنز- صانع الساعات الأعمى): ص١٤٠.
٢. ریچارد داوکینز، ساعتساز نابینا، ص١٤٠.
٣. المصدر (دوكنز- صانع الساعات الأعمى): ص٣٥٨.
«مدتها خارپشت آفریقایی را در نسبت نزدیک با خارپشت آمریکایی میدانستند، اما حالا میگویند این دو گروه کاملاً مستقل از یکدیگر این پوشش خاردار را پیدا کردهاند. شاید این خارها در هر دو، در این دو قارهء جدا از هم، کارآیی یکسانی داشتند. چه کسی میتواند ادعا کند که نسل آیندهء ردهشناسان باز نظری غیر از این نداشته باشند؟ اگر تکامل همگرا این طور با زیرکی شباهتهای فریبنده میسازد، چه اطمینانی میتوان به ردهبندیها داشت؟»(٣).
٣. ریچارد داوکینز، ساعتساز نابینا، ص٣٥٨.
دکتر داوکینز این حقایق را دلیلی بر قدرت انتخاب طبیعی میداند، ولی متأسفانه دلالت قویتر آن را که انتخاب طبیعی - با وجود تفاوت نقطهء شروع و محیط آن - به یک نتیجه (هدف) رسیده که همان هدفمند بودن تکامل است، را نمیبیند!
آیا ممکن است یک فرد عاقل چیزهایی را ببیند که اطلاعاتی در مورد حرکت خویش داشته باشند و در مسیرهایی حرکت کنند که همگی آنها را به نقطهء یکسانی میرساند که این چیزها در آنجا گرد هم میآیند؛ سپس بگوید: این چیزها بیهدفند و بگوید: معلومات حرکتی که اقدام به جهتدهی حرکت آنها کرده است، به طور تصادفی، بیقاعده و بدون هدف تغییر میکند؟!
آیا میتوانیم از خود بپرسیم: اگر حرکت جهش و تغییر ژنها کاملاً تصادفی، بیضابطه و بیهدف است و انتخاب، رسیدن به هیچ هدف مشخصی در درازمدت را در سر ندارد، پس چگونه در نتیجهء این معلومات، در پایان مسیر تکاملی، همگی به یک نقطه رسیدهاند؟
شكل12: يوضح الفرق بين عين الانسان والاخطبوط
شکل ۱۲: این تصویر تفاوت بین چشم انسان و هشتپا را نشان میدهد.
المصدر(1):
Ogura and al., Comparative analysis of gene expression for convergent evolution of camera eye between octopus and human
1.المصدر:
Ogura,A., Ikeo, K. & Gojobori, T. (2004). Comparative analysis of gene expression for convergent evolution of camera eye between octopus and human. Genome research, 14(8), 1555-1561. Available at :
https://genome.cshlp.org/content/14/8/1555/F1.expansion.html
*****