جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
دلایلی که نظریهء تکامل را تأیید میکند و بر آن صحّه میگذارد، بسیار زیاد است. از سوی دیگر اشکالات بنیادینی که ایدهء آفرینش دفعی را متزلزل میسازند نیز فراوانند؛ مانند اشکال عصب حنجره و دیگر اشکالات مشابهی که در کالبدشناسی تطبیقی یافت میشود. زمینشناسی تاریخی بهطور قطعی ثابت کرده است که حیوانات و نباتات در فواصل زمانی متوالی رو بهتکامل نهادهاند. در ابتدا باکتری بوجود آمد، سپس با گذشت زمانی طولانی سلولهای یوکاریوت (سلول دارای هستهء حقیقی) پدیدار شد و به دنبال آن موجودات چندسلولی پا به عرصهء وجود نهاد، و به این ترتیب حیات آرام آرام رو بهتکامل گذاشت. اگر آفرینش به صورت دفعی و یک باره صورت گرفته، و هدف خدا آفرینش انسان و محیط و موجودات پیرامون او بوده باشد، و اگر انسان در زمانی بسیار نزدیک در مقایسه با تاریخ زمینشناسی به وجود آمده باشد، چرا خدا دستههای اولیه را با نظم و ترتیب آفریده به گونهای که هر دستهء جدید، مشابه دستهء قبلی ولی تکاملیافتهتر و تطابقیافتهتر از آن میباشد؟! آیا مثلاً به این دلیل خدا آنها را طی دورههای زمانی و تکاملی آفرید، چون قصد فریب انسان را دارد و میخواهد هنگامی که او فرآیند آفرینش را در لایههای زمین به گونهای منظم و مرتب بوده و به تدریج رو به تکامل و پیشرفت مینهد، میبیند بهتکامل معتقد گردد؟! مسلماً چنین نیست! خدا میخواهد انسان حقیقت را همانگونه که هست بشناسد، و میخواهد آدمی به خدا و خلقت همانگونه که خدا آن را پدید آوردهاست، ایمان بیاورد.
تنها پاسخ قانعکننده و منطقی و قابلقبول که با مراجعه به زمینشناسی تاریخی به آن میرسیم، این است كه: زندگی به گونهای ساده آغاز شد، سپس به تدریج تکامل و ارتقا یافت.
اگر معتقدان به آفرینش دفعی جواب منطقی و قانعکنندهای دارند که از ارزش علمی برخوردار است و پژوهشهای ژنتیکی، کالبدشناسی تطبیقی و زنجیرهء جانداران موجود و غیره آن را تأیید میکند، به ما ارائه نمایند. این افراد چون نظریهء تکامل را دوست نمیدارند، آن را رد میکنند و یا اقدام آنها به این دلیل است که برخی از ملحدان از این نظریه برای انکار وجود خدای سبحان بهرهبرداری میکنند و این عده نیز از پاسخگویی به آنها ناتوانند؛ بنابراین به عناد و لجاجت و رد نظریهء تکامل روی میآورند؛ علیٰرغم دلایلی که برای درستی آن ارائه میشود. همچنین اشکالات علمی فراوانی برای ایدهء آفرینش دفعی، با وجود دلالت متون دینی بر تکامل وجود دارد. این، بیانصافی و لجاجتی کورکورانه است.
برای مجادلهکنندگانی که از سر جهل یا لجاجت نظریهء تکامل را رد میکنند، دیگر چه باقی ماندهاست؟! یک چیز باقی ماندهاست: هر کسی میتواند این نظریه را نقض کند، به این صورت که یا آن را از اعتبار علمی ساقط نماید یا به محض یافتن شاهد و مدرکی که با پیشبینیهای این نظریه سر ناسازگاری داشته باشد، به آن استناد نماید. نظریهء تکامل، استوار ایستاده است و تمام انکارکنندگانش را به تحدّی و مبارزه دعوت میکند و از آنها میخواهد که فقط یک شاهد و دلیل ارائه کنند که با پیشگوییهای این نظریه همخوانی نداشته باشد؛ فقط یک دلیل نه بیشتر. واقعیت آن است که چنین سرنخی وجود ندارد و هزاران پژوهش و آزمایش صورتگرفته در علم زیستشناسی و کالبدشناسی تطبیقی و ژنتیک، از زمان پیدایش نظریهء تکامل تا به امروز نتوانسته است مدرکی در علم زمینشناسی تاریخی بیابد که با پیشبینیهای نظریهء تکامل متعارض باشد. این به آن معنا است که نظریهء تکامل کاملاً صحیح بودهاست و هیچ نقص و خللی در آن راه ندارد. گذشت بیش از یکصد سال که سرشار از هزاران آزمایش، پژوهش و مشاهدات عینی بوده است و جملگی بدون استثنا با مبانی یک نظریهء مشخص مطابقت داشتهاند، بر اثبات درستی آن نظریه کفایت میکند.
********