این متنی است که سید احمد الحسن ع در انتهای کتاب روشنگریها ذکر فرموده است:
[سورهی یوسف با ﴿بهترين داستان را برايت حکايت میکنيم﴾([یوسف: آیه 3.]) آغاز و با ﴿در سرگذشت آنها درس عبرتي براي صاحبان انديشه بود! اينها داستان دروغين نبود؛ بلکه (وحي آسماني است، و) هماهنگ است با آنچه پيش روي او قرار دارد؛ و شرح هر چيزي و هدايت و رحمتي است براي گروهي که ايمان ميآورند!﴾([یوسف: آیه 111.]) به پایان میرسد.
در روشنگریهای پیشین گفتم که داستان یوسف ع حول رؤیا میچرخد. یوسفِ پیامبر رؤیا میبیند، زندانی رؤیا میبیند، فرعون رؤیا میبیند و تمام اینها، رؤیاهایی از سوی خداوند هستند؛ صرفنظر از اینکه بینندهاش پیامبر باشد یا کافر. خداوند سبحان و متعال از این رؤیاهایی که در سورهی یوسف تعریف نموده -که محور داستان یوسف ع و تمکین دادن او از سوی پادشاه مصر است- به ﴿بهترین داستانها﴾ تعبیر فرموده است.
اکنون به بحث و بررسی آخرین آیهی سورهی یوسف میپردازیم تا ببینیم خداوند از حکایت کردن این داستان چه منظوری داشته است؛ از این رؤیاهایی که برای حضرت محمد ص پیامبر خدا و به دنبال آن برای هرکسی که به این پیامبر بزرگوار ص و آنچه آورده است، ایمان دارد، حکایت فرموده است: ﴿در داستانهايشان، خردمندان را عبرتی است﴾. بنابراین در این داستان بهرهای نهفته است؛ بهرهای که میتوان عبرتهای بزرگی از آن برگرفت. شایسته است انسان از غیر خودش عبرت گیرد؛ اگر کسی در گودالی سقوط کرده باشد، باید از راه و رفتار او دوری کند تا در همان گودال سقوط نکند؛ چنین چیزی پذیرفته شده است.
اما واقعیت این است کسانی که درس و عبرت میگیرند و داستان یوسف ع به آنان سود و منفعت میرسانند فقط ﴿أُولِي الْأَلْبَابِ﴾ (خردمندان) هستند؛ و خِرَد انسان، قلب و باطن او میباشد؛ بنابراین دارندگان قلوب نورانیشده با نور خداوند و قلوب پاکیزهشده با پاکیِ قدسیِ خداوند، بهرهمندان از این رؤیاها و این مسیر نَبَوی کریم، میباشند. اما کسانی که درونهای سیاه و تاریک دارند، جزو خردمندان محسوب نمیشوند؛ چرا که قلوبشان تُهی است، آکنده از ظلمت عدم است و چیزی در اندرونشان نیست تا به آن خِرد گفته شود.
داستان یوسف ع باید برای هر انسانی درس و عبرتی داشته باشد؛ ولی در واقع فقط برای کسانی درس و عبرت است که به ملکوت آسمانها ایمان دارند؛ در نتیجه آنان سخنان خداوند را که در آینده میآید، تصدیق میکنند و نمیگویند از سوی شیطان است. کلام خداوندی که با یوسف آل محمد ع خواهد آمد را تصدیق میکنند؛ همان کسی که در آینده در پیشگاه حضرت محمد ص خواهد آمد: ﴿اين داستانی دروغین نيست، بلکه تصديق سخن پيشينيان است﴾.
داستان یوسف ع و رؤیایی که یوسف ع و زندانی و فرعون دیدند، سخنانی کذب و دروغ نیست و از سوی شیطان نمیباشد؛ بلکه از جانب خداوند میباشند. پس بر شماست که از آن درس بگیرید و بهرهمند شوید تا آن هنگام که یوسف آل محمد ع میآید، دچار لغزش نشوید و در گودال سقوط نکنید. این داستانی که خداوند از آن به نیکوترین داستانها تعبیر فرموده است، چیزی جز ﴿تصديق سخن پيشينيان﴾ نیست؛ یعنی تصدیق آنچه در پیشگاه حضرت محمد ص در آینده خواهد آمد؛ یعنی در آینده، پس از حضرت محمد ص که همان یوسف آل محمد ع میباشد.
در این رؤیاها و داستان، فقط تفصیل برخی موارد که به یوسف آل محمد ع اختصاص دارد، وجود ندارد، بلکه در آنها ﴿تفصیل هر چیزی﴾ میباشد و در نتیجه این داستان در زمان ظهور یوسف آل محمد ع یعنی قائم مهدی ع ﴿هدایت و رحمتی است﴾، فقط برای ﴿خردمندان﴾ و ﴿و برای گروه مؤمن﴾ خواهد بود و نه برای کسان دیگر!
آنان با نور خداوندی خواهند دید که زلیخا (همسر عزیز) همان دنیا و فرمانروایی دنیوی است که به آل محمد و یوسف آل محمد رو خواهد نمود؛ ولی او فقط از آن راهی راضی و خوشنود میشود که مورد خواست و ارادهی خداوند باشد، یعنی تنصیب الهی و حاکمیت خداوند. نپذیرفتن زنا و راه غیر مشروع از دید خداوند (حاکمیت مردم) در ابتدای کار باعث سختی و رنج و زحمت یوسف آل محمد خواهد شد؛ همانطور که نپذیرفتن زنا توسط یوسف ع باعث به زندان رفتنش شد.
امیرالمؤمنین علی ع میفرماید: (دنیا پس از رویگردانیاش، همانند روی آوردن ماده شتر به بچهاش، به ما روی خواهد نمود). سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿ما ميخواهيم بر مستضعفین زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم!﴾(القصص: 5 ).
اینچنین است که خردمندان در داستان یوسف ع تفصیل هر چیزی از یوسف آل محمد را مییابند. بهاینترتیب ﴿برای خردمندان﴾ و ﴿برای گروه مؤمن﴾ را ترک میگویم تا از داستان یوسف و آنچه در آن است، با خواندن و تدبیر در آن، بهرهمند گردند و نورانی شوند؛ و من الله التوفیق.
﴿در سرگذشت آنها درس عبرتي براي صاحبان انديشه بود! اينها داستان دروغين نبود؛ بلکه (وحي آسماني است، و) هماهنگ است با آنچه پيش روي او قرار دارد؛ و شرح هر چيزي و هدايت و رحمتي است براي گروهي که ايمان ميآورند!﴾.([روشنگریهایی از دعوتهای فرستادگان- سید احمد الحسن ع :جلد سوم.])