جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
مرتبهء اول از اسماء خداوند سبحان مرتبهء حقیقت یا کُنه میباشد. این مرتبه ، مرتبهای است کلّی که برای ما نه اسمی و نه رسمی از آن، مشخص نیست، مگر آنچه از برخی روایات به ما رسیده که با ضمیر غایب «هو» (او) به آن اشاره نموده است؛ و اشاره دارد به مرتبهء اعظم از اسماء خداوند سبحان و متعال، که «اسم اعظم اعظم اعظم» به آن اطلاق میگردد.
که مرتبهای است تفصیلی و فیض از آن است و او سبحان با این مرتبه با خلقش روبهرو شده است. در اینجا منظورم از خلق ، فقط محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) میباشد؛ چرا که فقط او کسی است که آیات بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد ، و از حجاب ذات برایش گشوده شد و به نوسان درآمد.
اسم «الله» به این مرتبه اشاره دارد؛ با آن عقلها به حیرت درآمد ، و قلبها بیقرار گشت.
اسم الرحمٰن الرحیم دربِ ذات است ، و از آن و بهوسیلهء آن به خلق افاضه میشود : ﴿بگو: چه الله را بخوانيد چه رحمان را، هر کدام را که بخوانيد، نامهای نيکو از آنِ او است﴾([الإسراء :١١٠.]).
و ذات الهی در قالب انسان کامل برای خلق متجلی و نمایان شد، همانطور که چنین معنایی در حدیث روایت شده است: (خداوند آدم را به صورت خود آفرید). حق تعالی میفرماید: ﴿و تمام نامها را به آدم بياموخت. سپس آنها را به فرشتگان عرضه کرد﴾. در اینجا تعلیم دادن از بیان لفظ و معنی یک شیء از حقیقت خارجی و تأثیرگزاری، پا را فراتر میگذارد. و منظور از اسماء همان اسماء ذاتی است: .. الله ، رحمٰان ، رحیم ، علیم ، عزیز ، حکیم ، ... .
و اسماء فعلی مانند خالق ، بارئ ، مصوّر ، رزاق .. . و هر آنچه از ظهور و تجلی به آنها تعلق دارند، میباشد؛ چه در بالاترین مراتب نورانی قدسی، مانند انبیا ، ائمه ، صالحین و ملائکه، و چه در پایینترین مراتب تاریکیهای مادی و ظلمات، مانند فرشی که رویش مینشینیم؛ همانطورکه در حدیث از امام معصوم (علیه السلام) روایت شده است.
این علم سبب برتر بودن آدم بر ملائکه بود. ظرفیت فطرت انسان بزرگ وعظیم است، به وسعت افقی که شخصی عظيم میتواند در آن نظر کند. ملائکهء بزرگوار جز اندکی از این توانایی که خداوند درون انسان فطری بهودیعت گذاشته است را دارا نمیباشند. از همین رو است که ملائکه به سجده بر او و خضوع در پیشگاه آدمی که خداوند را اطاعت میکند، فرمان داده شدند؛ به این جهت که او بر شناخت خداوند سبحان و متعال سرشته شده است و ظهوری و تجلیای برای اسمهای خداوند سبحان و متعال میباشد. در روایتی از امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوارش (علیهم السلام) از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل شده است که : رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: (خداوند خلقی که بهتر از من باشد و نزد او گرامیتر از من باشد نیافریده است. علی (علیه السلام) گوید: به پیامبر اکرم گفتم: ای رسول خدا، شما بهتری یا جبرئیل؟ فرمود: ای علی! خدای تبارک و تعالی انبیای مرسَل را بر ملائکهء مقرب برتری داد و مرا بر جمیع انبیا و رسولان فضیلت بخشید و پس از آن، ای علی! برتری از آنِ تو و امامان پس از تو است و فرشتگان خادمان ما و خادمان دوستداران ما هستند. ای علی! حاملان عرش و کسانی که گرداگرد عرش هستند بهواسطهء ولایت ما حمد پروردگارشان را بهجا میآورند و برای مؤمنان طلب مغفرت میکنند. ای علی! اگر ما نبودیم خداوند آدم و حوا و جنّت و آتش و آسمان و زمین را نمیآفرید و چگونه از ملائکه برتر نباشیم در حالی که در توحید و معرفتِ پروردگارمان و تسبیح و تقدیس و تهلیل او بر آنها سبقت گرفتهایم، زیرا اولین چیزی که خداوند عزّوجلّ خلق فرمود، ارواح ما بود، پس ما را به توحید و حمد خود گویا ساخت. سپس ملائکه را آفرید و هنگامی که آنها ارواح ما را در حالی که نور واحدی بودند مشاهده کردند، امر ما را بزرگ دیدند؛ ما تسبیح گفتیم تا ملائکه بدانند که ما مخلوقاتی آفریدهشدهایم و خداوند از صفات ما منزّه است، و ملائکه با تسبیح ما تسبیح گفتند و خدا را از صفات ما منزّه دانستند. هنگامی که ملائکه بزرگی شأن ما را دیدند ما را تهلیل گفتند، ما تهلیل گفتیم تا ملائکه بدانند که هیچ معبودی جز الله (لا اله الا الله) نیست و بدانند که ما بندگانی کوچک هستیم و نه خدایانی که باید با او و یا در کنار او پرستیده شویم، پس آنها گفتند: لا اله الا الله؛ و چون بزرگی منزلت ما را مشاهده کردند، خدا را تکبیر گفتیم تا ملائکه بدانند که خداوند بزرگتر از آن است (الله اکبر) که (نسبتِ) بزرگی و عظمت، کسی جز او را نَسِزد. و چون عزّت و قوّتی که خداوند به ما عطا فرموده بود را دیدند گفتیم «لا حول و لا قوه الا بالله» تا ملائکه بدانند که ما را هیچ قدرت و قوتی نداریم جز بهواسطهء خداوند ، و چون نعمتی که خداوند به ما داده و آن را در برابر واجبنمودن طاعت و عبادت بر ما واجب نموده بود، را دیدند، گفتیم «الحمد لله» تا ملائکه بدانند که خداوند در برابر نعمتهایی که بر ما ارزانی داشته است، حقوقی دارد و ملائکه نیز گفتند «الحمد لله». پس بهواسطهء ما به معرفتِ توحید خدای تعالی و تسبیح و تهلیل و تحمید و تمجید او رهنمون شدند. سپس خدای تعالی آدم (علیه السلام) را آفرید و ما را در صلب او بهودیعه نهاد و به ملائکه فرمان داد که بهدلیل تعظیم و اکرام ما بر او سجده کنند. سجدهء آنها برای خدای عزّوجلّ، عبودیت و بندگی و برای آدم ، اکرام و طاعتی بود زیرا ما در صلب او بودیم. چگونه ما از ملائکه برتر نباشیم در حالی که همهء آنها به آدم سجده کردند. چون مرا به آسمانها به معراج بردند جبرئیل دو تا دو تا اذان و اقامه گفت، سپس گفت: ای محمد! پیش بایست. گفتم: ای جبرئیل ! آیا بر تو پیشی بگیرم؟ گفت: آری زیرا خدای تبارک و تعالی پیامبرانش را و علیٰالخصوص تو را بر همهء ملائکه برتری داده است. من پیش ایستادم و با ایشان نماز خواندم در حالی که این، مایهء هیچ فخری نیست، و چون حجابهای نور را به پایان رساندم، جبرئیل (علیه اسلام) گفت: ای محمد! پیش برو و از من عقب ماند. گفتم: ای جبرئیل! آیا در چنین جایی از من جدا میشوی؟ گفت: ای محمد ! نهایت حدّی که خدای تعالی برای من مقرر فرموده، همین جا است و اگر از آن بگذرم بهسبب تجاوز از حدودی که پروردگار بزرگوارم مقرر فرموده است، بالهایم میسوزد.من بهشدت در نور شدید افکنده شدم ، تا به آنجا که خدای تعالی از ملکوتش اراده فرموده بود رسیدم و ندا رسید: ای محمد ! گفتم: لبیک و سعدیک ای پروردگار من! تو را مبارک و متعالی داشتم (تبارکتُ و تعالیتُ). ندا رسید: ای محمد، تو بندهء من و من پروردگار توام؛ پس فقط مرا پرستش کن و بر من توکل نما. تو نور من در میان بندگان من و فرستادهء من به سوی خلقم و حجتم بر مردمانی. برای تو و کسی که از تو پیروی کند، بهشتم را خلق نمودم و آتش من برای کسی است که با تو مخالفت ورزد، و برای اوصیای تو کرامتم را لازم گردانیدم و برای شیعیانشان ثوابم را مقرر داشتم. گفتم: پروردگارا ! اوصیای من چه کسانی هستند؟ ندا رسید: ای محمد ! اوصیایت آنانند که نامشان بر ساق عرش من نگاشته شده است ، و من در حالی که در پیشگاه پروردگار جلّ و جَلالم بودم، به ساق عرش نگریستم ، و دوازده نور دیدم و در هر نوری سطری سبز بود که نام هر یک از اوصیای من بر آن نوشته شده بود. اول ایشان علی بن ابیطالب (علیه اسلام) و آخر آنها مهدی (علیه اسلام) امتم بود. گفتم: پروردگارا ! آیا آنها اوصیای من هستند؟ ندا آمد: ای محمد ! آنها اولیا و دوستان و برگزیدگان و حجتهای من بر خلایق، پس از تو هستند و آنها اوصیا و خلفای تو و بهترین خلق پس از تو میباشند. به عزّت و جلالم سوگند که بهواسطهء ایشان دینم را چیره و کلمهام را بلند مینمایم ، و توسط آخرین آنها زمین را از دشمنانم پاک میگردانم ، و مشرق و مغرب زمین را به تملّک او درمیآورم ، و باد را مُسخّر او میکنم ، و گردنکشان سخت را رام او میسازم ، و او را بر نردبان ترقی بالا میبرم و با لشکریان خود یاریش میکنم و با فرشتگانم به او مدد میرسانم ، تا آنکه دعوتم را آشکار کند و مردمان گرد توحیدم آیند، سپس دولتش را پایدار میسازم، و تا روز قیامت، روزگار و ایام حکمرانی را میان اولیای خود (دستبهدست) میگردانم).
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است كه فرمودند: (هرگاه جبرائیل خدمت پیامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) میآمد چون بندهای در حضور ایشان مینشست و هرگز بدون اینکه اجازه بگیرد، بر او وارد نمیشد).
* * *