جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاموهم الإلحاد ، الفصل الثالث ، التطور سنة إلهية (ص ١٦٤-١٦٧ ) / توهم بيخدايي ، فصل سوم: تکامل، سنتی الهی (ص١٧٤-١٧٦ )
﴿………و فرستاد برای شما از دامها هشت جُفت………﴾﴿الزمر:٦﴾
منظور این است که صورت مثالی آنها را به این عالم جسمانی فرود آورد. و این متن نشان میدهد که بر اساس نگاه دینی، فرآیند تکامل از همان ابتدا در چهارچوب قانون نقشهء ژنتیکی و بعضاً جهشهای قانونمند صورت گرفته است. بنابر مفاد این متن ، مسیر و سازوکار و اهداف تکامل در چهارچوب قوانین بوده تا در پایان به آفرینش صورتهایی که خداوند متعال بهعنوان وضعکنندهء این قوانین اراده کرده است، منتهی گردد.
اینکه در برخی روایات آمده است که سگ از آب دهان ابلیس و گِل، خلق شده نیز به همان صورت پیشگفته، مسیر خود را طی کرده است و تعارضی با نظریهء تکامل ندارد؛ چرا که مقصود، آفرینش جسم مادی سگ نیست بلکه متن دینی، به نفسِ سگ یعنی صورتِ مثالی او نظر دارد؛ و من این موضوع را در کتاب «متشابهات» بیان کردهام.(#)، گِلی که سگ از آن آفریده شده است، از قسمت ناف جسم آدمِ گِلین پیش از دمیدن روح و خلق شدن نفس از آن، برداشته شده است. من علت آن را بیان کردهام و بیان نمودم به همین سبب است که سگ با اینکه از حیوانات درّنده بهشمار میرود، پس از نزول آدم (عليه السلام) بر زمین، با بشر مأنوس شده است.
(#)- مراجعه کنید به: احمد الحسن-متشابهات: ج ٤، سؤال ١٨٢. (مترجم)
البته این موضوع یک خبر غیبی است و نمیتوان از عالم ماده بر آن استدلالی ارائه نمود؛ بنابراین تصدیق آن تابع ایمان فرد میباشد. کسی که خواستار دلیلی در مورد این موضوع باشد، باید به ایمان خویش رجوع کند. با این حال در این قسمت یک نکتهء علمی وجود دارد که به مطلب پیشگفته اشاره میکند و شاهد و قرینهای است بر آن؛ چه بسا این نکته برای مؤمنان بیش از دیگران سودمند باشد. این یک نکتهء علمی است که موافق با آفرینش سگ از دیدگاه دین میباشد و مضمون آن این است که: از دیدگاه علم، سگ تقریباً نخستین جانور اهلی است که به زندگی با انسان خو گرفته است. سگ برخلاف دیگر حیوانات اهلی توسط انسان رام نشده؛ بلکه سگ خودش اهلی بوده یعنی خود این حیوان به نزدیک شدن به انسان تمایل داشته است. سپس طی نسلهای پیدرپی تکامل یافته تا به حیوانی که کاملاً مطیع انسان است، تبدیل گردد. خلاصهء نظریهء اهلی کردن سگ چنین میگوید: در بدو امر و در هزاران سال پیش، دستهای از گرگها از دیگر گرگها جدا شدند و به سراغ پسماندههایی که در مناطق محل زیست انسانهای اولیه باقی میماند، رفتند. این پسماندهها حاوی موادی بود که میتوانست غذای گرگها باشد. طبیعی است آن گرگی که دارای رفتاری دوستانه بود و به انسان نزدیکتر میشد، در مقایسه با گرگی که از انسان میترسید، از غذای بیشتری بهرهمند میگشت. غذای بیشتر، یعنی قدرت بیشتر برای بقا و توانایی بیشتر برای انتقال ژنها به نسلهای بعد. به این ترتیب طی چندین نسل، انتخاب طبیعی باعث استوارسازی رفتار دوستانه و نزدیکسازی گرگها به انسان شد، و این جریان تا آنجا پیش رفت که آنها اهلی شدند. این حیوانات همانهایی هستند که ما امروزه به آنها سگ میگوییم. در این رویداد اشارهای است به آن حقیقت غیبی.
“Behavioral biologist Raymond Coppinger and Lorna Coppinger have taken Morey’s model of dog’s self-domestication a step further , they envision the following scenario for dog domestication.
First agriculture created human settlement , a way of living that contrasted with nomadic hunter gatherer life style.
In every human village , there will be discarded products such as bones , carcasses , grains , fruits as well as human waste.
the coppingers argue that this human dump site became the first niche for some wolves. these wolves would frequent the garbage dump to gain access to the new food source.
those wolves that were less frightened by human tended to be more successful in making living this way because they would waste less energy evading humans when they saw them approach. such wolves by definition were more tam , thereby leading to the early association of wolves and human , which ultimately led to the
domestication of dogs.”
«پروفسور ریموند کاپینگر(١) و همسرش لورنا کاپینگر (که هر دو زیستشناس رفتارشناس هستند) مدل دکتر موری در خصوص اهلیشدن خود بهخودیِ سگ را یک گام بیشتر مطرح نمودهاند.
این دو ، برای اهلی شدنِ سگ، این سناریو را ترسیم کردهاند:
کشاورزی، اقامتگاههایی برای انسانها پدید آورد؛ شیوهای از زندگی که با روش متعارف زندگی انسان اولیهء شکارچی چادرنشین تفاوت داشت. بنابراین در هر روستایی که انسانها زندگی میکردند، چیزهای دور انداختنی مثل استخوانها، لاشهء حیوانات، دانههای غلات، میوهها و نیز ضایعات انسانی بر جای میماند.
بنابه عقیدهء کاپینگر، این مکانها، به محلی ویژه برای برخی گرگها تبدیل شد، چرا که آنها برای دستیابی به منبع جدید غذا، به محل خالی کردن زبالهها رفتوآمد مینمودند.
در این منبع جدید غذا، آن دسته از گرگهایی که کمتر از انسان میترسیدند، در این نوع زندگی کامیابتر بودند، زیرا به هنگام مشاهدهء انسانها انرژی کمتری برای فرار مصرف مینمودند. این دسته از گرگها، طبق تعریف رامتر بودند؛ و این در ابتدا رابطهای بین گرگها و بشر پدید آورد که در نهایت به اهلیشدن سگها انجامید»(٢).
————————
(١). البروفيسور راي كوبينغر: وهو بروفيسور بايولوجيا في قسم العلوم الاستعرافية في كلية هامبشاير في ولاية ماساتشوستس حتى عام 2006، والآن هو أستاذ فخري في جامعة بوسطن
(١)- پروفسور ریموند کاپینگر (Raymond Coppinger): وی تـا سـال ٢٠٠٦ اسـتاد زیستشناسـی در علـوم شـناختی در دانشکدهء همپشایر در ایالت ماساچوست بوده و اکنون استاد افتخاری دانشگاه بوستون است.
(٢). المصدر (Wang , Dogs: Their Fossil Relatives and Evolutionary History). من كتاب الكلاب: أقربائهم الاحفورية وتاريخهم التطوري تاليف شايومنغ وانغ.
(٢)- شیائومینگ وانگ (Xiaoming Wang)، كتاب: سگها: نزدیکان سنگواره ای آنها و تاریخ تکاملشان.
————————
و خداوند متعال میفرماید: ﴿ ای فرزندان آدم همانا فرستادیم بر شما جامه که بپوشد عورتهای شما را و ساز و برگی…… ﴾﴿الأعراف:٢٦﴾.
(٣). مثل بعض الأقمشة التي تقاوم النار أو قليلة التأثر بدرجة الحرارة.
معنای فرستادن جامه، فرستادن مادهء اولیهء آن است که این خود، یا گیاه است، یا حیوان و یا برخی مواد شیمیایی. و اگر صورت مثالی این چیزها نازل نمیشد، اینها بر روی زمین یا در این عالم جسمانی وجود نمییافت. و قضیهء فرو فرستادن قدرت و علمی که انسان با آن توانست لباس بسازد و این صنعت را ارتقا دهد، نیز چنین است؛ تا آنجا که امروز توانسته به ساخت برخی پارچهها و لباسهای ویژه(٣) با استفاده از فنآوری نانو دست یابد.
(٣)- مانند برخی پارچه های مقاوم در برابر آتش، یا پارچه هایی که حرارت ، تأثیر اندکی بر آنها بر جا می گذارد.
تذکر: کتاب مقدس یا عهد قدیم و عهد جدید و به خصوص داستانهای تورات، با نظریهء تکامل در تعارض میباشد. از جملهء این تعارضات میتوان به موضوع خلق حوا از دندهء آدم اشاره کرد که در مورد آن صحبت خواهد شد:
(٤). العهد القديم ـ سفر التكوين ـ 2 : 21- 22.
«پس پروردگار، خدا، آدم را به خواب عمیقی فرو برد و وقتی او در خواب بود یکی از دندههایش را گرفت و جای آن را با گوشت بههم پیوست. سپس از دندهای که از آدم گرفت، زن را ساخت و او را به نزد آدم آورد»(٤) .
(٤). عهد عتیق-سفر پیدایش، اصحاح ٢: ٢١ و ٢٢.
البته ما معتقدیم که تورات تحریف شده است و به همین دلیل، تعارض متن تورات با نظریهء تکامل، به معنای بطلان دین الهی نمی باشد.
*****