جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
طبق قوانین نیوتن، نیروی جاذبهء گرانش بین دو جسم به جرم آنها و نیز فاصلهء بین آن دو در یک لحظه بستگی دارد. مفهوم این سخن آن است که اگر یکی از این دو جسم حرکت کند به گونهای که مسافت بین این دو تغییر یابد، نیروی گرانش بر جسم دوم فوراً تغییر خواهد کرد. به عبارت دیگر تغییر در لحظه و به صورت آنی ایجاد میشود. این به آن معنا است که اثرگذاری نیروی گرانش با سرعت بینهایت منتقل میشود، و این با نسبیت خاص - که میگوید سرعت نور، بالاترین سرعتها است - سر ناسازگاری دارد. از این رو اینشتین ده سال تمام در کار ارائهء نظریهء گرانشی بود که با نسبیت خاص در تعارض نباشد. وی در سال ۱۹۱۵ میلادی نظریهء نسبیت عام را مطرح کرد که کیهان را از نظر تأثیر گرانش ماده و نیروی آن و نیز تأثیر مواد بر یکدیگر، به صورت یک مجموعهء کلی و واحد در نظر میگیرد که با آنچه اینشتین در نسبیت خاص مطرح کرده بود، در تعارض نمیباشد؛ اینکه در کیهان سرعتی بالاتر از سرعت نور نیست، و زمان فاقد استقلال مطلق از دیگر ابعاد کیهانی که ما آنها را مکان مینامیم، میباشد، ما با یک بافت کیهانی که از ابعاد چهارگانه تشکیل شدهاست، مواجه میباشیم.
در نظریهء نسبیت عام، تأثیر گرانش در نتیجهء خمیدگی ابعاد چهارگانهء کیهانی زمان-مکان به دلیل وجود ماده و انرژی است؛ گویا بافت موجود در هستی به صورتی است که میتوان در آن خمیدگی ایجاد کرد و هر مادهای در جهان با مقدار جرم خود، این بافت را خمیده میسازد. هر انرژی نیز به همین صورت این بافت را به اندازهای که معادل مقدار مشابه مادی آن طبق معادلهای که اینشتین در نظریهء نسبیت خاص مطرح کرده است Ε=mc² خم میکند.
به عنوان مثال جرم و انرژی خورشید، بافت زمان-مکان را خم میکند و زمین در این مسیر منحنی که بسیار شبیه به مسیر مستقیم و در واقع کوتاهترین فاصله بین دو نقطه در ابعاد چهارگانه است، حرکت میکند. ما در جهان سهبُعدی، این مسیر را تقریباً بهصورت دایرهای شکل میبینیم. دقیقاً مشابه هواپیمایی که در ابعاد سهگانه، بر خط مستقیمی بین دو نقطه در هوا حرکت میکند، ولی مسیر سایهء آن بر روی سطح دو بعدیِ زمین الزاماً خط مستقیم نیست و در نتیجهء پستی و بلندیهای سطح زمین، مسیر سایه منحنی میشود.
1. المصدر (هوكنج - موجز تاريخ الزمن): ص37 ـ 39.
«نظریهء نسبیت خاص در توضیح این پدیده که سرعت نور برای همهء ناظران ثابت است، (همانطور که آزمایش مایکلسون-مورلی نشان داد) بسیار موفق بود و به خوبی توانست آنچه را در سرعتهای نزدیک به نور برای یک شیء اتفاق میافتد، را توضیح دهد؛ اما این با نظریهء گرانش نیوتن همساز نبود که میگفت اجسام یکدیگر را با نیرویی که به فاصلهء میان آنان بستگی دارد، جذب میکنند. یعنی اگر یکی از آنان را جابهجا کنیم، نیروی وارد بر دیگری همزمان با این جابهجایی دستخوش تغییر میگردد. یا به دیگر سخن تأثیرهای گرانشی به جای آنکه مطابق با نظریهء نسبیت خاص، با سرعت نور یا کمتر از آن سیر کنند، با سرعت بینهایت اثر میکنند. بین سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴ اینشتین چندین بار کوشید نظریهء گرانشی تدوین کند که با نسبیت خاص همساز باشد؛ ولی موفق نشد. او سرانجام در سال ۱۹۱۵ نظریهای را مطرح ساخت که امروز به نام نظریهء نسبیت عام معروف است.
اینشتین این ایدهء انقلابی را عرضه کرد که گرانش، نیرویی همانند سایر نیروها نیست، بلکه نتیجهء این واقعیت است که فضا - زمان آن طور که تا آن روزگار تصور میرفت، مسطح نمیباشد: فضا-زمان به سبب توزیع جرم و انرژی، خمیده و یا دارای «پیچ و تاب» است. حرکت اجسامی چون زمین بر مدارهایی خمیده به خاطر اعمال نیروی جاذبه نیست، بلکه آنها در فضایی خمیده و پر پیچ و تاب مسیری را که کاملاً مشابه خط راست است و ژئودزیک (Geodesic) نام دارد میپیمایند »(1).
1. مصدر : هاوکینگ، تاریخچهء زمان، ص ۳۷ تا ۳۹.
بسیاری از برنامهها و آزمایشها ثابت کردهاست که پیشبینی نظریهء نسبیت عام، با واقعیت همخوانی دارد. به عنوان مثال تفسیری که این نظریه از مدار عطارد به دست میدهد، دقیقتر از تفسیر قانون گرانش نیوتن میباشد. این نظریه همچنین توانسته انحراف پرتو نور و تأثیرگذاری آن بر میدانهای گرانشی را مشخص کند، که در عمل درستی آن در آزمایش ثابت شدهاست. نسبیت عام همچنین وجود سیاهچالهها را پیشبینی کردهبود که با کشف سیاهچالهها، این پیشبینی نیز تاییدشد.
مهمترین چیزی که نسبیت عام در خصوص موضوع مورد بحث ما مطرح کرده، این است که زمان و مکان فضای منجمدی که رویدادها در آن واقع میشود، نمیباشد ، بلکه زمان و مکان خم میشوند و از چیزهای موجود در خود تأثیر میپذیرند. بهعبارت دیگر وجود آنها دینامیکی و متحرک است.
برخی کیهانشناسان با استناد به همین نظریه، چنین فرض گرفتهاند که گسترهء هستی فقط به ماده و انرژی محدود نمیشود؛ بلکه فضایی را که این دو را در بر میگیرد نیز شامل میگردد.
*****