جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
رسول خدا ص و یارانش در مکه با کلام و اندرز نیکو مجاهدت میکردند:
﴿(مردم را با حکمت و اندرز نيکو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه با آنان مجادله کن؛ زيرا پروردگار تو به کسانی که از راه او منحرف شدهاند آگاهتر و به هدايتيافتگان داناتر است)﴾().
هنگامی که اهل مکه با آزار و اذیت زندانی کردن و شکنجه دادن با آنها رویارو شدند، ابتدا شروع به مهاجرت به حبشه نمودند، و سپس، پس از آنکه رسول خدا ص آن آزار و اذیتها را در مکه و طائف دید، به مدینهی منوّره یا یثرب مهاجرت نمودند.
رسول خدا ص در مدینه شروع به زمینهسازی برای جهاد و برافراشتن کلمهی الله سبحان نمود؛ و جنگ بزرگ بدر اتفاق افتاد. حق تعالی میفرماید:
﴿(و (به یاد آر) آن هنگام را که خداوند به شما يکی از آن دو گروه را وعده میداد که به دست شما افتد و شما دوست میداشتيد که آن گروه که عاری از قدرت است، به دست شما افتد، حال آنکه خدا میخواست با سخنان خويش حق را ثابت و کافران را ریشه کن کند)﴾().
و این پیروزی، اثری عظیم در روحیهی مسلمانان داشت، و تنها یک پیروزی نظامی محسوب نمیشد بلکه آیه و نشانهای از آیات خداوند بود، و در آن دست غیب الهی را که همان انتظار شکست در صفوف مشکرین مکه بود، لمس کردند.
سپس معرکهی احد پیش آمد و در آن، آنچه اتفاق افتاد، اتفاق افتاد؛ شکستی برای مسلمانان، که علتش دنیا و زینتهایش بود؛ آن هنگام که عدهای از مسلمانان خواستار غنیمتها شدند و پُستهایشان را ترک کردند؛ و در آن نبرد، دندانهای رباعی (دندانهای پیشین) رسول خدا ص شکست و مسلمانان وی را در میدان جنگ تنها و پا به فرار گذاشتند به جز عدهای اندک از آنها که با جان خود حضرت را محفوظ داشتند. در آن پیکار، یاری و نصرتی از سوی خداوند برای مسلمانان بود؛ پس از اینکه مشرکان تصمیم به ریشه کن کردن مسلمانان گرفتند، خداوند رعب و ترس در دلهایشان افکند؛ زیرا مشرکان شنیدند که رسول خدا ص و مسلمانان با از جان گذشتگی تصمیم به رویارویی با آنها گرفتهاند؛ پس شوکت مشرکان در هم شکست و قلبهایشان لبریز از ترس شد و نا امید و سرافکنده بازگشتند.
سپس کارزار خندق پیش آمد، و هنگامی که امیرالمؤمنین علی ع عمرو بن ود عامری را به قتل رساند، در آن، تمام اسلام در برابر تمام کفر قد علم کرد؛ و در آن، سربازان خداوند سبحان و متعال از ملائکه حاضر بودند، که با پر کردن رعب و وحشت در جانهای مشرکان، پس از آنکه سستی را در نهادشان افکندند، باعث ایجاد شکست و ناکامی در صفوفشان شدند. حق تعالی میفرماید:
﴿(ای کسانی که ايمان آوردهايد! نعمت خدا بر خود را به ياد آرید، آن هنگام که لشکرها بر شما تاخت آوردند؛ پس ما باد و لشکرهايی را که نمیديديد بر آنها فرستاديم و خدا به آنچه انجام میدهید بينا است)﴾().
اما جنگ حُنین بهترین دلیل است بر اینکه بسیار بودن نفرات چیزی را ثابت نمیکند؛ پیروزی فقط از جانب خداوند است؛ پس او سبحان و متعال مؤمنان را در بدر با وجود کم بودن نفراتشان، یاری داد و پیروز گرداند، در حالی که بسیار بودنشان در حنین چیزی برایشان به ارمغان نیاورد تا آنکه خداوند یاری و پیروزشان نمود:
﴿(آنگاه خدا آرامش خويش را بر فرستادهاش و بر مؤمنان نازل کرد و لشکريانی که آنها را نمیديديد فرو فرستاد و آنان که کفر میورزیدند را عذاب نمود، و اين سزای کافران بود)﴾().
و نتیجه اینکه حق تعالی میفرماید: ﴿(جنگ بر شما مقرر شد، در حالی که آن را ناخوش میداشتید، و چه بسا چيزی را ناخوش بداريد در حالی که در آن خيرِ شما باشد و چيزی را دوست داشته باشيد در حالی که برايتان ناپسند افتد؛ در حالی که خدا میداند و شما نمیدانيد)﴾().
این فرمانی از طرف خداوند سبحان و متعال در خصوص جهاد تهاجمی و جهاد تدافعی است؛ همانطور که حق تعالی میفرماید:
﴿(ای کسانی که ايمان آوردهايد، روزه داشتن بر شما مقرر شد، همچنان که بر کسانی که پيش از شما بودهاند مقرر شده بود، تا پرهيزگار شويد)﴾() به همین صورت نیز میفرماید: ﴿(جنگ بر شما مقرّر شد....)﴾.
به همان صورت که اگر وقت روزه فرا رسد و شرایطش مُهیا گردد، روزه بر مسلمانان واجب میشود، و همچنین حج نیز اگر وقتش فرا رسد و شرایطش مُهیا گردد، بر آنها واجب میشود، که در غیر این صورت، کسی که با داشتن شرایط حج و روزه و توانایی به انجام رسانیدن آنها، سرپیچی کند، با آتش جهنم مجازات میشود و چه بد سرانجامی است، جهاد نیز اینچنین است؛ یعنی اگر وقت آن فرا رسد و شرایطش مهیا گردد، واجب میشود، و هر کس از آن سرپیچی کند همانند کسی است که نماز و روزه و حج را ترک گفته باشد و عاقبتش جهنم است و چه بد سرانجامی دارد.
میماند اینکه جهاد بر شما واجب شد در حالی که برای شما ناپسند مینمود؛ آسان نیست که انسان جان خود را بفروشد، و از همین رو این فروختن برای خداوند سبحان است و بهایش بهشت میباشد:
﴿(خداوند از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريده است، به اینکه بهشت از آنِ آنان باشد. در راه خدا پیکار میکنند، چه بکشند و چه کشته شوند. وعدهای که خداوند در تورات، انجيل و قرآن داده، به حق بر عهدهی او است، و چه کسی از خداوند به عهد خود وفادارتر است؟ به اين معاملهای که کردهايد شما را بشارت باد که این، همان سعادت و کاميابی بزرگ است)﴾().
پس پاک و منزّه است آن که جهاد را آزمونی قرار داد تا ناپاک از پاکیزه، درستکردار از بدکردار، و راستگو از دروغگو جدا گردد. حق تعالی میفرماید:
﴿(آيا پنداشتهاید به بهشت وارد میشوید؟! و حال آنکه هنوز خداوند معلوم نکرده است از ميان شما چه کسانی جهاد کردهاند و چه کسانی پايداری میورزند؟)﴾().
همچنین: ﴿(آيا پنداشتهايد شما به حال خود رها میشوید، بی آنکه خدا کسانی از شما را که جهاد میکنند و جز خدا و پيامبرش و مؤمنان را به همرازی نمیگزينند، معلوم بدارد؟! در حالی که خداوند به آنچه میکنید آگاه است)﴾().
و در نهایت، مؤمنان باید بدانند که نتیجهی حتمی جهاد، پیروز شدن بر نفس، شیطان، زینتهای دنیا، هوا و هوس، و خروج از تاریکیها به سوی نور است، و این، نتیجهای است بس سترگ و کافی؛ چه با پیروزی مادی در آوردگاه نبرد همراه باشد و چه نباشد:
﴿(پس آنان که زندگی دنيا را فروخته و آخرت را خريدهاند بايد در راه خدا پیکار کنند و هر کس در راه خدا بجنگد، چه کشته شود و چه پيروز گردد، به زودی پاداشی بزرگ به او خواهيم داد)﴾().
پرسشهای دیگری باقی میمانند که نیاز به پاسخ یا توضیح بیشتر دارند:
- جهادی که مورد خواست و رضایت خداوند است باید همراه با چه کسی باشد؟
- صاحب جهادِ موردِ رضایِ خداوند، چگونه شناخته میشود؟
- رابطهی تمدن مادی با جهاد چیست؟
- رابطه تمدن اخلاقی با جهاد چیست؟
- رابطهی تمدن اخلاقی با تمدن مادی چیست؟
- و رابطهی تمدن مادی با تکامل روحی انسان چیست؟
* * *