جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامسورهی یوسف با «(بهترين داستان را برايت حکايت میکنيم)» آغاز،
و با «(در داستانهايشان، خردمندان را عبرتی است. اين داستانی بَرساخته نيست، بلکه تصديق سخن پيشينيان و تفصيلی بر هر چيز است و برای آنها که ايمان آوردهاند هدايت و رحمتی است)» به پایان میسد.
در روشنگریهای پیشین گفتم که داستان یوسف ع حول رؤیا میچرخد. یوسفِ پیامبر رؤیا میبیند، زندانی رؤیا میبیند، فرعون رؤیا میبیند و تمام اینها، رؤیاهایی از سوی خداوند هستند؛ صَرف نظر از اینکه بینندهاش پیامبر باشد یا کافر. خداوند سبحان و متعال از این رؤیاهایی که در سورهی یوسف ع تعریف نموده ـکه محور داستان یوسف ع و تمکین دادن او از سوی پادشاه مصر استـ به «(بهترین داستانها)» تعبیر فرموده است.
اکنون به بحث و بررسی آخرین آیهی سورهی یوسف میپردازیم تا ببینیم خداوند از حکایت کردن این داستان چه منظوری داشته است؛ از این رؤیاهایی که برای حضرت محمد پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) و به دنبال آن برای هر کسی که به این پیامبر بزرگوار(صلی الله علیه وآله وسلّم) و آنچه آورده است، ایمان دارد، حکایت فرموده است: «(در داستانهايشان، خردمندان را عبرتی است)».
بنابراین در این داستان بهرهای نهفته است؛ بهرهای که میتوان عبرتهای بزرگی از آن برگرفت. شایسته است که انسان از غیر خودش عبرت گیرَد؛ اگر کسی در گودالی سقوط کرده باشد، باید از راه و رفتار او دوری کند، تا در همان گودال سقوط نکند؛ چنین چیزی پذیرفته شده است.
اما واقعیت این است که کسانی که درس و عبرت میگیرند و داستان یوسف ع به آنان سود و منفعت میرسانند فقط «أُولِي الْأَلْبَابِ» (خردمندان) هستند؛ و خِرَد انسان، قلب و باطن او میباشد. بنابراین دارندگان قلبهای نورانیشده با نور خداوند و قلبهای پاکیزهشده با پاکیِ قدسیِ خداوند، بهرهمندان از این رؤیاها و این مسیر نَبَوی کریم، میباشند.
اما کسانی که درونهای سیاه و تاریک دارند، جزو خردمندان محسوب نمیشوند؛ چرا که قلبهایشان تُهی است، آکنده از ظلمت عدم است و چیزی در اندرونشان نیست تا به آن خِرد گفته شود.
داستان یوسف ع باید برای هر انسانی درس و عبرتی داشته باشد؛ ولی در واقع فقط برای کسانی درس و عبرتی است که به ملکوت آسمانها ایمان دارند؛ در نتیجه آنان سخنان خداوند را که در آینده میآید، تصدیق میکنند و نمیگویند از سوی شیطان است.
کلام خداوندی که با یوسف آل محمد (علیهم السلام) خواهد آمد را تصدیق میکنند؛ همان کسی که در آینده در پیشگاه حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم) خواهد آمد: «(اين داستانی بَرساخته نيست، بلکه تصدیق آنچه پیش روی او است، میباشد)».
داستان یوسف ع و رؤیایی که یوسف ع و زندانی و فرعون دیدند، سخنانی کِذب و بَرساخته نیست و از سوی شیطان نمیباشد؛ بلکه از جانب خداوند میباشند. پس بر شما است که از آن درس بگیرید و بهرهمند شوید، تا آن هنگام که یوسف آل محمد (علیهم السلام) میآید، دچار لغزش نشوید و در گودال سقوط نکنید. این داستانی که خداوند از آن به نیکوترین داستانها تعبیر فرموده است، چیزی جز « (تصدیق آنچه پیش روی او است )» نیست؛ یعنی تصدیق آنچه در پیشگاه حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم) در آینده خواهد آمد؛ یعنی در آینده، پس از حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم)، که همان یوسف آل محمد میباشد.
در این رؤیاها و داستان، فقط تفصیل برخی موارد که به یوسف آل محمد اختصاص دارد، وجود ندارد، بلکه در آنها «(تفصیل هر چیزی)» میباشد و در نتیجه این داستان در زمان ظهور یوسف آل محمد (علیهم السلام) یعنی قائم مهدی «(هدایت و رحمتی است)» ، فقط برای «لِأُولِي الْأَلْبَابِ» (خردمندان) و «(و برای گروه مؤمن)» خواهد بود و نه برای کسان دیگر!
آنان با نور خداوندی خواهند دید که زلیخا (همسر عزیز) ([۱]) همان دنیا و فرمانروایی دنیوی است که به آل محمد و یوسف آل محمد رو خواهد نمود؛ ولی او فقط از آن طریق و راهی راضی و خوشنود میشود که مورد خواست و ارادهی خداوند باشد؛ یعنی تنصیب الهی و حاکمیت خداوند.
نپذیرفتن زنا و راه غیر مشروع از دید خداوند (حاکمیت مردم) در ابتدای کار باعث سختی و رنج و زحمت یوسف آل محمد خواهد شد؛ همان طور که نپذیرفتن زنا توسط یوسف ع باعث به زندان رفتنش شد.
امیرالمؤمنین علی ع میفرماید: «دنیا پس از رویگردانیاش، همانند روی آوردن ماده شتر به بچهاش، به ما روی خواهد نمود». سپس این آیه را تلاوت فرمود: «(و ما بر آن هستيم که بر کسانی که روی زمين به استضعاف کشیده شدند منّت گذاریم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم)».
اینچنین است که خردمندان در داستان یوسف ع تفصیل هر چیزی از یوسف آل محمد را مییابند. به این ترتیب آن را « (برای خردمندان)» و « (برای گروه مؤمن)» میگذارم تا از داستان یوسف و آنچه در آن است، با خواندن و تدبیر در آن، بهرهمند گردند و نورانی شوند؛ و من الله التوفیق.
«(در داستانهايشان، خردمندان را عبرتی است. اين داستانی بَرساخته نيست، بلکه تصديق سخن پيشينيان و تفصيلی بر هر چيز است و برای آنها که ايمان آوردهاند هدايت و رحمتی است)».
بارالها! اگر بزرگی گناهم دستم را از گشوده شدن به سوی تو باز داشته، و بسیاری و پیوستگی کوتاهیِ من، صورتم را نزد تو سیاه کرده است، گناهم را بیامرز و صورتم را سفید فرما، که هیچ راهی برای این منظور، جُز فضل و منّت تو و بخشش ابتداییِ تو نمیباشد؛ در حالی که تو خود آگاهی که من از این منظور، چیزی نمیخواهم جز اینکه شایستگی پیدا کنم تا در پیشگاه تو بایستم و تنها تو را ستایش گویم، که یگانهای و هیچ شریکی نداری، برای هر نعمتی که با آن، بر من و بر والدینم و بر فرد فردِ جمیعِ خلایقت، منّت نهادی.
خداوندا! به عزّت و جلالت و بزرگیت سوگند، اگر من از همان هنگامی که فطرتم را از ابتدای روزگار خلق فرمودی، با هر تار مویی و هر پلک بر هم زدنی تا انتهای روزگار با حمد و ستایش و شکرگزاری تمامی خلایق، پیوسته، جاودانگی ربوبیّت تو را عبادت کرده باشم، در رسیدن به بهجا آوردن شکرِ پنهانترین نعمت از نعمتهایت که بر من ارزانی داشتهای، کوتاهی ورزیدهام؛ حتی اگر معادن آهن دنیا را با دندان نیشم زیر و رو کنم و زمینش را با گوشهی چشمانم شُخم بزنم، و از ترس تو همچون دریاهای آسمانها و زمینها، خون و خونآبه گریه کنم، نسبت به آنچه از حق تو بر من واجب است، اندکی از بسیار میباشد؛ و اگر ای خداونگار من، پس از این، مرا به عذاب همهی خلایق عذاب کنی، و جسم و جان من آتش شود، و جهنم و طبقات آن از من آکنده گردد تا آنجا که در آتش، عذابشوندهای غیر از من باقی نماند و جُز من، کسی دیگری هیزم جهنم نباشد، چنین چیزی به خاطر عدل تو بر من، نسبت به آنچه خودم را به عقوبت تو شایسته نمودهام، اندکی از بسیار است.
؛ همان کسانی که بودن مشتی خاک در زیر گامهای مبارکشان، برایم شرافتی است. خداوندا! مرا بیامرز، و از خطایم درگذر، و آنان را به گونهای قرار بده که مرا بیامرزند و از خطایم، درگذرند.
گناهکار تقصیرکار
احمد الحسن
۱۴۲۷ هـ.ق
*******
([۱])- ابو عبدالله امام صادق ع فرمود: «زليخا از یوسف اجازه گرفت که به ملاقاتش برود. به او گفته شد: به خاطر آن عملى كه از تو نسبت به او صادر شد، خوش نداريم تو را نزد وى ببريم. گفت: من از كسى كه خوف خداوند دارد، ترسی ندارم. وقتى بر يوسف وارد شد، يوسف فرمود: ای زلیخا چه بر سرت آمده است، که میبینم احوال تو دگرگون شده است؟ زلیخا گفت: سپاس خدایی را که سلاطین را به واسطهی معصیتشان بندگانی حقیر و بندگان کوچک را به واسطهی طاعتشان از سلاطین قرار داد. حضرت یوسف فرمود: زلیخا چه چیزی تو را با آن سابقهای که داری به سوی من کشانیده است؟ زلیخا پاسخ داد: زیبایی صورت تو، ای یوسف. حضرت یوسف فرمود: حالِ تو چگونه خواهد بود اگر پیامبری که در آخرالزمان است و به او محمد میگویند و از من زیباتر و خوشخلقتر و بخشندهتر است را ببینی؟ زلیخا گفت: راست میگویی. حضرت یوسف فرمود: از کجا دانستی من راست میگویم؟ زلیخا گفت: زیرا هنگامی که از او یاد کردی، محبتش بر قبلم افتاد. خداوند جلوجلاله به یوسف وحی کرد که او راست میگوید و من او را به خاطر محبتش نسبت به محمد دوست میدارم. پس خداوند به حضرت یوسف امر کرد که او را به عقد خود درآورد». علل الشرایع - شیخ صدوق: ج۱ ص۵۵.
الفهرس
إضاءة السجن لماذا ؟ إضاءة إضاءة إضاءة إضاءة إضاءة من علم يعقوب إضاءة إضاءة دعوة يوسف في مصر لماذا ؟ إضاءة من قميص يوسف إضاءة قصة يوسف عبرة في زمن الظهور المقدس الفهرس |
|
والحمد لله رب العالمين