جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
خداوند متعال میفرماید: ﴿(و نيز به آن سبب که گفتند: ما مسيح پسر مريم پيامبر خدا را کشتيم؛ و حال آنکه آنان مسيح را نکشتند و بر دار نکردند بلکه امر بر ايشان مشتبه شد. هر آينه آنان که دربارهی او اختلاف میکردند، خود در ترديد بودند و به آن يقين نداشتند جز آنکه تنها پيرو گمان خود بودند و عيسی را به يقين نکشته بودند)﴾().
بنابراین براساس قرآن، عیسی ع کشته و به صلیب کشیده نشده است؛ بلکه شخصی وجود دارد که شبیه او بوده و به صلیب کشیده شده است. به علاوه آیهی فوقالذکر به پرسش مهمی پاسخ میدهد که عبارت است از: آیا کسی وجود دارد که از راز داستان به صلیب کشیدن و اتفاقاتی که بر آن رفته است، آگاهی داشته باشد؟
پاسخ به این پرسش، ظنیّات مردم را ـمخصوصاً کسانی که ادعای اسلام دارندـ بیارزش میسازد. پاسخ از قرآن این است: ﴿(آنان که دربارهی او اختلاف میکردند، خود در ترديد بودند و به آن يقين نداشتند جز آنکه تنها پيرو گمان خود بودند)﴾().
بنابراین، این ماجرا، داستانی است که آگاه بودن از آن منحصر به خداوند سبحان و کسانی که متصل به خداوند هستند، میباشد؛ یعنی حجتهای او بر خلقش؛ به این دلیل که او سبحان و متعال هرگاه بخواهد، آنان را آگاه میکند و حقایق مخفی و غیب را به آنان میشناساند. همانطور که خداوند متعال در قرآن بیان فرموده است. خداوند متعال میفرماید: ﴿(او دانای غيب است و غيب خود را بر هيچ کس آشکار نمیسازد * مگر بر آن فرستادهای که از او خوشنود باشد که برای نگهبانی از او پيش روی و از پشت سرش نگهبانی میگمارد * تا بداند که آنها پيامهای پروردگارشان را رسانيدهاند و خدا به آنچه نزد آنها است احاطه دارد و همه چيز را به عدد، شماره کرده است)﴾().
آیه روشن است؛ اینکه غیبی را که خداوند میداند، پارهای از آن را برای فرستادگانش آشکار میکند و همهی خلفای خداوند در زمینش، فرستادگان خداوند سبحان به سوی خلقش میباشند؛ چه پیامبران و فرستادگان پیش از محمد ص باشند یا محمد ص و یا امامان پس از او ع. بنابراین همگی آنها شامل اینکه خداوند آنان را از غیبی که بخواهد، آگاه میکند، میگردند.
خداوند متعال میفرماید: ﴿(آنچه را که پيش رو و آنچه را که پشت سرشان است میداند و به علم او جز آنچه خود خواهد احاطه نتواند يافت)﴾() ؛ آنچه پيش روى آنان است، چیزی نیست که با دستهایشان به آن دسترسی پیدا کنند و آنچه پشت سرشان است، چیزی نیست که پشت سرشان اتفاق افتاده باشد، وگرنه خداوند سبحان به این دانش، متمایز نمیشد؛ بلکه منظور از آنچه پيش روى آنان است، آینده و آنچه پشت سرشان است، اتفاقات گذشته میباشد. پس منظور از این سخن خداوند متعال: (آنچه را که پيش رو و آنچه را که پشت سرشان است میداند) این است که او علم غیبی میداند که مردم از اتفاقات آینده و گذشته نمیدانند. با کامل شدن آیه، منظور بیشتر مشخص میشود؛ با این سخن: (و به علم او احاطه نتواند يافت)؛ یعنی از علم غیبی که در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان قرار دارد. سپس خداوند متعال بیان کرده است که برخی از غیب را به کسانی از خلقش که بخواهد و آنچه را خداوند بخواهد، آگاه مینماید. ﴿إِلاَّ بِما شاء﴾ (جز به آنچه بخواهد).
نتیجه از آنچه ارایه شد: قرآن بیان میکند کسی که کشته و به صلیب کشیده شده، عیسی ع نمیباشد: (گفتند: ما مسيح پسر مريم پيامبر خدا را کشتيم؛ و حال آنکه آنان مسيح را نکشتند و بردار نکردند بلکه امر بر ايشان مشتبه شد).
مشخص کردن شخص به صلیب کشیده شده و آنچه به شبیه شدن او به عیسی مربوط میباشد و اینکه آن حادثه چگونه اتفاق افتاده است را مردم (یهود، نصارا، مسلمانان و سایرین) نمیدانستند() و کسانی که در آن وارد شدند، به جهل و نادانی گرفتار شدند؛ نه بیشتر و نه کمتر: (هر آينه آنان که دربارهی او اختلاف میکردند، خود در ترديد بودند و به آن يقين نداشتند جز آنکه تنها پيرو گمان خود بودند و عيسی را به يقين نکشته بودند).
خداوند، غیب و اتفاقات آینده و گذشته را میداند و خلفای خودش در زمینش را به برخی از آن، آگاه مینماید.
بنابراین حادثهی به صلیب کشیدن و مسایل مربوط به آن، راز میباشد ـنه فقط برای مسلمانان، بلکه حتی برای مسیحیان که سخن در این مورد خواهد آمدـ و رسیدن به حقیقت آن جز برای کسی که خداوند او را آگاه نماید، آسان نیست و این چیزی است که مختص حجتهای خداوند میباشد. در نتیجه دستیابی آسان و راحت به این راز، دلالت بر حجیت کسی دارد که آن را بیان کرده؛ چرا که او، کلمهی رمز یا کلمهی عبوری را آورده است که کسی نیاورده مگر آن کس که به خداوند سبحان متصل باشد.