جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
١. موقع مركز الأبحاث العقائدية (1433 هـ. ق). التعريف بمركز الأبحاث العقائدية. متاح على:
http://www.aqaed.com/about
سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی، وابسته به سیستانی و بیانگر افکار اعتقادی مرجع شیعه سیستانی است که وی از آن پشتیبانی بهعمل میآورد؛ در صفحهء معرفی این مرکز در سایت آن آمدهاست(١):
١. سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی (١٤٣٣ هـ. ق) معرفی مرکز، قابل دسترس در:
http://www.aqaed.com/about
٢. موقع مركز الأبحاث العقائدية (1433 هـ.ق). التعريف بمركز الأبحاث العقائدية.
وفي الموقع كتب أيضاً : «الاراء الواردة في موقع مركز الابحاث العقائدية لا تمثل بالضرورة رأي سماحة السيد السيستاني»(١).
(١)- موقع مركز الأبحاث العقائدية التابع للسيستاني: http://www.aqaed.com
«و میبینیم که مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید علی حسینی سیستانی "مدّ ظلّه" دارای طرحها و برنامههایی برای دفاع از مذهب تشیع و نشر معارف اهلبیت (عليهم السلام) در اقصی نقاط جهان است که برترین نمونه در این حوزه بهشمار میرود.
و "مرکز پژوهشهای اعتقادی" یکی از این پروژههای مبارک است که با نظارت و پشتیبانی جناب حجتالاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی تأسیس شدهاست ، و افتتاح رسمی این مرکز همزمان با سالگرد میلاد امام رضا (عليه السلام) در یازدهم ماه ذیالقعده سال ١٤١٩ ه .ق، صورت پذیرفت و هدف آن پاسداری از عقیده، بالندگی مفاهیم استوار و یاری مذهب اهل بیت (عليه السلام) از طریق انواع فعالیتهای گوناگون میباشد ...…………
و با هدف لبیک گفتن به رهنمودهای مرجع دینی عالیقدر آیتاللهالعظمی سید علی حسینی سیستانی "سایهشان مستدام باد" دربارهء ضرورت مقابله با افکار سکولار و پاسخ به شبهات آنها، مقرر شده ، که مرکز ما انجام مأموریت اشاره شده را بر عهده گیرد.»(٢)
٢. سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی (١٤٣٣ هـ. ق) معرفی مرکز، قابل دسترس در:
http://www.aqaed.com/about
در این سایت همچنین آمده است:
«نظرات وارد شده در سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی الزاماً نشاندهندهء نظر جناب آقای سیستانی نیست.»(١).
(١)- سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی (١٤٣٣ هـ. ق) معرفی مرکز، قابل دسترس در:
http://www.aqaed.com
یعنی ممکن است بیانگر نظر وی باشد یا نباشد، و بهطور کلی در خصوص این موضوعِ مهم، این تنها چیزی است که من در سایت اعتقادی وابسته به سیستانی یافتهام و اگر اینها بیانگر نظرات وی نباشد، میتواند آنها را رد کند و نظر خودش را اعلام نماید؛ وگرنه اینها همان نظرات وی محسوب میشود و این پاسخ، او را نیز ملزم خواهد نمود.
(١). موقع مركز الابحاث العقائدية التابع للسيستاني (1433 هـ.ق). الاسئلة والأجوبة، الخلق والخليقة، بطلان نظرية التطور. متاح على: 2666/http://www.aqaed.com/faq
در مرکز عقایدی سیستانی موسوم به مرکز پژوهشهای اعتقادی آمده است:
«پرسش: بُطْلانِ نظریهء تکامل
سلام علیکم و رحمت الله و بركاته
مایلم دیدگاه حضرتِ عالی را درباره نظریهء علمیِ تکاملِ داروین بدانم. این نظریه میگوید که موجودات زنده از موجوداتی سادهتر پدیدار شدهاند. مثلاً حیوانات در طول قرنها در معرض جهشهایی قرار گرفتهاند و بهموجوداتی پیچیدهتر تبدیل شدهاند. نظر شما دربارهء این نظریه چیست؟ آیا با اسلام تعارض دارد؟ و آیا بر انسان هم انطباق دارد؟
از شما متشکرم و از خدا میخواهیم شما را حفظ فرماید و همواره ما را در کسب معارف سودمند از شما موفق بدارد.
مصطفی از آمریکا
پاسخ:
برادر محترم مصطفی
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
باطل بودن این نظریه از نظر علمی ثابت شدهاست و شاید ساده ترین استدلالی که این نظریه را رد میکند، این باشد که از نظر احتمالات تبدیل شدنِ سلولی ساده به سلولی پیچیدهتر، به میلیونها سال زمان نیاز دارد. این در مورد یک سلول است، چه برسد به تبدیل شدن حیوانی به حیوان دیگر! چرا که به میلیاردها سال زمان نیاز خواهد داشت و این چیزی است که بطلان آن ثابت شده است. این یکی از استدلالهایی است که با آن نظریهء مزبور رد میشود و البته دلایل دیگری هم اقامه شده که بر اساس آنها نظریهء تکامل در برابر نقد علمی کاملاً رنگ میبازد.
ما در عقیدهء اسلامی خود دیدگاه روشنی درباره چگونگی آغاز آفرینش انسان داریم و این قرآن کریم است که به آن تصریح میکند و میفرماید:(آن که هر چه را آفرید به نیکوترین وجه آفرید و خلقت انسان را از گل آغاز كرد ) (السجدة:٧) بنابراین آغاز آفرینش انسان از گِل بوده است، نه آنگونه كه هواداران نظريهء تكامل ميگويند از انسان يا حيوان ديگر ، خداوند متعال ميفرمايد:(آدمی را از گِل خشکشدهای چون سفال بیافرید) ﴿الرحمن:١٤﴾ و نیز میفرماید :(و شما را بیافریدیم، و صورت بخشیدیم، آنگاه به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید همه، جز ابلیس، سجده کردند و ابلیس در شمار سجده کنندگان نبود) ﴿ الأعراف:١١﴾ و نیز میفرماید: (ما آنها را از گِلی چسبنده آفریدهایم) ﴿ الصّافات:١١﴾ و نیز میفرماید: (و پروردگارت به فرشتگان گفت: میخواهم بشری از گِل خشک بیافرینم) (چون آفرینشش را به پایان بردم و از روح خود در آن دمیدم، در برابر او به سجده بیفتید) ﴿الحجر:٢٩﴾. علاوه بر این اخباری از پیامبران و اوصیا (عليهم السلام) وارد شده است که در آنها کیفیت آفرینش آدم ابوالبشر شرح داده شده است.
آنچه نظریهء تکامل آورده است با اینها همخوانی ندارد.
همواره در پناه خدا باشید.
* ذیل این پاسخ فردی با نام "ابوحسین" چنین نوشته است:
در خصوص پاسخ ( خدا شما را بر هر خیر موفق گرداند، لطفاً پاسخ را مفصلتر بیان دارید. از شما بسیار سپاسگزارم. )
پاسخ:
برادر محترم ابوحسین
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
در کتاب "میوههای اندیشهها" (ثمار الافکار ) به قلم شیخ علی کورانی عاملی ص ٣٥٤ تا ٣٥٧ آمده است:
نظریهء تکامل با برخی از علوم جدید ناسازگار است .. و این موضوع، آن را در وضعیت نامطلوبی قرار میدهد.
یکی از این تناقضات، ناسازگاری آن با واقعیتهای علم فیزیک است.... مانند این تناقض: خورشید و ستارگان دیگر میسوزند و مقادیر بسیار عظیمی انرژی حرارتی، تابشی و نورانی به اعماق هستی میفرستند، ولی نمیتوان توقع داشت که این انرژیهای بسیار انبوه بهوسیلهء فرآیندهای خودکار، بهسوی خورشید و دیگر ستارگان بازگردند. هر چیزی را که مدت زمانی به حال خود رها کنی، آسیب و نابودی به سراغ آن میآید. ... اگر تکهای گوشت یا مقداری میوه یا غذا را بهحال خود بگذاری، میبینی که پس از مدت زمان مشخصی فاسد میگردد و مجبور میشوی با استفاده از راهکارهایی خاص، آن را از فساد محافظت کنی (مثلاً آن را در یخچال قرار دهی) ، حتی این تدبیر هم فقط در مدت زمان معینی کاربرد دارد ، اگر خانه یا کاخی را بهحال خود واگذاری، پس از چند سال فرسایش و ویرانی به سراغش میآید ... و همینطور ... همه چیز در مسیر حرکت بهسمت یک هدف گام برمیدارد؛ در جهت فرسایش، ویرانی، تجزیه شدن و فساد. آنتروپی؛ دانشمندان برای اینکه بتوانند مفهوم نظم یا آشفتگی در هستی یا در هر "سامانهای(system) " را شرح دهند، بهاستفاده از اصطلاح "آنتروپی(Entropy) " روی آوردهاند. آنتروپی به مقدار بینظمی و آشفتگی اشاره دارد؛ یعنی مقداری از انرژی که نمیتوان از آن استفاده کرد. بههمین دلیل قانون دوم ترمودینامیک را بهنام قانون افزایش آنتروپی میشناسند. پروفسور (ف. بوش) میگوید: (وقوع تمام تغییرات خود بهخود، بهسمت افزایش آشفتگی در جهان هستی است، و این بهسادگی همان شکل قانون دوم است که بر تمام هستی انطباق دارد). دانشمند آمریکایی "اسحاق آزيموف Isaac Asimov" میگوید طبق دانستههای ما، تمام تغییرات و تحولات، جملگی به سمت افزایش آنتروپی، افزایش بینظمی، افزایش آشفتگی و بهسوی فروپاشی و متلاشی شدن میباشد).وی این موضوع را در همان مقاله بیشتر توضیح داده، میگوید: (روش دیگری برای شرح قانون دوم وجود دارد؛ اینکه هستی با آهنگی ثابت به سمت افزایش آنتروپی حرکت میکند و ما تأثیر قانون دوم را در اطراف خود در همه چیز شاهد هستیم. (مثلاً) ما بسیار میکوشیم تا اتاق را مرتب و منظم کنیم ولی به محض اینکه آنجا را ترک و به حال خود رها کنیم، آشفتگی و هرج و مرج به سرعت و به آسانی در آن منتشر میشود. حتی اگر وارد اتاق نشویم، باز هم غبار و آلودگی همه جا را میگیرد، و هنگامی که خانه و ماشین آلات را نظافت و نگهداری، و یا بدنمان را تمیز میکنیم و آن را در بهترین حالت قرار میدهیم، با مشکلات بسیاری روبرو میگردیم. ولی رها کردنِ آنها برای تلفشدن و ویرانگشتن، کار بسیار آسانی است. در حقیقت آنچه ما باید انجام دهیم، این است که دست بههیچکاری نزنیم؛ چرا که همه چیز بهخودی خود بهسمت ویرانی، زوال و نابودی در حرکت است؛ و این همان قانون دوم میباشد.
میتوانیم قانون اول و دوم را به این صورت خلاصه کنیم: زیستشناس تکاملی "جرمی ریفکین Jeremy Rifkin " دربارهء قانون دوم میگوید: (آلبرت اینشتین گفته است: این قانون، قانون بنیادی برای تمامی دانشها است و سِر "آرتور ادینگتون" آن را قانون متافیزیکیِ همهء هستی بهشمار آورده است). این قانونِ جامع تأکید دارد که تمام تغییرات و تحولاتی که در هستی صورت میگیرد، جملگی به سمت افزایش "آنتروپی" است ... یعنی به سمت افزایش آشفتگی، و تحلیل رفتن و نابودی. .
یعنی هستی به سمت مرگ و نیستی رهسپار است و فیزیکدانها میگویند: "جهان در حال حرکت به سمت مرگ گرمایی است". این به آن جهت است که انتقال حرارت و گرما از اجسام داغ (از ستارگان) به اجسام سرد (مثلاً سیارات و غبار کیهانی) روزی متوقف میشود و آن زمانی است که دمای تمام اجرام و اجسام در هستی با یکدیگر برابر شود. .
در این حالت انتقال گرما بین اجسام متوقف خواهد شد و به عبارت دیگر تمام واکنشها متوقف میگردد. .
این به معنای مرگ جهان هستی است.
میتوانیم دو نظریهء تکامل و علم فیزیک را با هم بررسی کرده و در قالب یک جمله بیان داریم: بین این دو نظریه، تناقضی آشکار وجود دارد: نظریهء تکامل میگوید که تغییرات و تبدیل شدنهایی که در دنیای ما و در هستی رخ میدهد، به سمت پیچیدهتر شدن و افزایش ساختیافتگی حرکت میکند؛ یعنی تکاملی هست که به طور فزاینده با آهنگی مستمر در حال جریان است.
ولی علم فیزیک بر این باور است که تمام تغییر و تبدیلاتی که در هستی (و در دنیای ما) جاری است، به سمت زیاد شدن "آنتروپی" یعنی افزایش بینظمی، تحلیلرفتگی و نابودی گام برمیدارد.
یعنی جهان به سمت برتر و بهتر شدن نمیرود بلکه به سوی افول و بدتر شدن گام برمیدارد؛ به سمت مرگ؛ و هیچ فرآیندى به خودىِ خود یافت نمیشود که به افزایش نظم و پیچیدگی و ترکیب منجر گردد.
از اینجا معلوم میشود که زمان، عامل ویرانی است و نه عامل سازندگی ، به علاوه تمام تکاملگراها برای توضیح تمامی اعتراضات و مشکلاتی که نظریهء تکامل با آن روبرو است، به زمان پناه میبرند. اگر بگویی بعید است که حادثهای کور بتواند چنین نظم، پیچیدگی و زیبایی را که جهان سرشار از آن است بیافریند، به شما میگویند: "البته این امر طی یکمیلیون سال اتفاق نیفتاده بلکه در طول صدها و بلکه هزارانمیلیون سال صورت گرفته است" ! گویی وقتی آنها از یک مسیر طولانی در زمان سخن میگویند، میپندارند تمام مشکلات و پیچیدگیها را حل میکنند و راهحلی برای تمام معجزاتی که به فراوانی در کیهان دیده میشود، ارائه مینمایند!
این نادانی و حتی جهل مرکب است. ما از این افراد تقاضا میکنیم برخی کتابهای فیزیک را ورق بزنند تا بدانند این زمانی که آن را عامل سازندگی و تکامل میدانند، چیزی جز عامل ویرانی و تجزیه و تفکیک نیست! حال ما از کدام نظریه طرفداری کنیم؟! آیا به سراغ یک فرضیه (یا در بهترین حالت یک نظریه) که تاکنون درستی آن ثابت نشده است و بسیاری از دانشمندان با آن مخالفت میکنند برویم؟ یا در کنار یک قانون علمی بایستیم که بهوسیلهء هزاران آزمایش ثابت شده است ؟! (هر دستگاه و ابزار مورد استفاده، شاهدی است بر درستی این قانون)؛ قانونی که تمام دانشمندان بدون استثنا آن را قبول دارند!؟
بنابراین نظریهء تکامل ذاتاً با علم ناسازگار است.
بنابراین در جهانی که تمام حرکت ها و واکنش هایش به سمت تجزیه و از هم پاشیده شدن میرود، احتمال وقوع رویدادی به سمت بهتر شدن، امکانپذیر نمیباشد. بنابراین از دیدگاه علمی، تکامل غیر ممکن بهشمار میرود. (بلکه حق را بر سر باطل میزنیم، تا آن را در هم کوبد و باطل نابودشونده است و وای بر شما از آنچه به خدا نسبت میدهید)(الأنبياء:18).
در پناه خدا باشید.»(١).
(١). سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی وابسـته به سیسـتانی (١٤٣٣ ه. ق)، پرسـشها و پاسـخها، آفـرینش، بطـلان نظریهء تکامل، نشانی اینترنتی:
http://www.aqaed.com/faq/2666
پاسخ: آنچه تقدیم شد، نشاندهندهء دیدگاه سیستانی در خصوص نظریهء تکامل و پاسخ وی به آن است، یا حداقل این پاسخ مورد تأیید سیستانی میباشد؛ بنابراین ایرادی ندارد که ارزش و اعتبار این پاسخ و سطح آن را ارزیابی نمایم.
١- وی گفته است:
«باطل بودن این نظریه از نظر علمی ثابت شده است و شاید سادهترین استدلالی که این نظریه را رد میکند، این باشد که از نظر احتمالات تبدیل شدنِ سلولی ساده به سلولی پیچیدهتر، به میلیونها سال زمان نیاز دارد. این در مورد یک سلول است، چه برسد به تبدیل شدن حیوانی به حیوان دیگر! چرا که به میلیاردها سال زمان نیاز خواهد داشت و این چیزی است که بطلان آن ثابت شده است».
او میگوید: بطلان نظریهء تکامل از لحاظ علمی ثابت شده است. من نمیدانم کجا علم چنین چیزی را ثابت کرده است؟!! این فقط پندارهای آنها است؛ زیرا در واقع نظریهء تکامل از لحاظ علمی ثابت و تأییدشده است ـ به ویژه پس از پیدایش علم ژنتیک و پیشرفت صورت گرفته در آن ـ و اکنون این نظریه در مدارس کشورهای پیشرفته و تمام دانشگاههای معتبر سراسر جهان تدریس میشود. علاوه بر این بسیاری از واکسنها و درمانهای پزشکی بر اساس مبانی همین نظریه تولید و توسعه مییابند.
وی در ادامه، دلایل علمی خود را به ما ارائه کرده که کلامی بسیار ساده و سطحی است و این خود از جهل نویسندهء مطلب نسبت به تکامل خبر میدهد. نظریهء تکامل قائل به جهش از گونهای بهگونهء دیگر و از حیوانی بهحیوان دیگر و یا پیدایش ناگهانی اندام پیچیده نیست ـ مثلاً جهش از حیوان فاقد چشم به حیوان چشمدار ... الخ ـ تا از این طریق بتوان اشکال احتمالات ریاضی را به نظریه وارد نمود.
تکامل طی گامهای کوتاه و بسیار متعدد صورت میپذیرد و از آنجا که این مراحل به صورت انباشتی میباشند، از نظر ریاضی اشکالی در احتمال وقوع مستقل هر کدام از این گامها وجود نخواهد داشت ، بلکه احتمال وقوع هر مرحله پس از مرحلهء پیش از آن بسیار بالا است و این به دلیل وجود دگرگونی، تولید مثل و انتخاب طبیعی در طول مسیر میباشد. اگر اینسه با هم جمع شوند، قطعاً تکامل بوجود میآید. این، یک مسئلهء علمی است که کسی را یارای انکار آن نیست؛ مگر کسانی که از مفاهیم دگرگونی، تولید مثل، انتخاب طبیعی و معانی آنها بیاطلاع باشند. من آقای سیستانی و مرکز پژوهشها را به خواندن کتبی که زیستشناسان تکاملی به رشتهء تحریر درآوردهاند، توصیه میکنم؛ تا شاید پیش از نوشتن این جملات که از بیاطلاعی آنها نسبت به تکامل و ساز و کارهای آن حکایت دارد، این نظریه را درک کنند و بشناسند.
٢- اشاره کردن به آیات متشابه قرآنی برای رد کردن یک نظریهء علمی ـ که خود با دلایل علمی ثابت شده است ـ از لحاظ علمی برای زیستشناسان فاقد ارزش میباشد، و حتی از نظر دینی هم اعتباری ندارد. هیچیک از این آیات مطلقاً تعارضی با نظریهء تکامل ندارد تا مثلاً گفته شود که: دین با نظریهء تکامل یکجا جمع نمیشود ، بهعنوان مثال این سخن آنها که: "آغاز آفرینش انسان از گِل بوده است" و استدلال به آیات قرآنی در این خصوص را میتوان با اشاره به اینکه منظور از این آیه، خلقت نفْس است بهسادگی رد کرد؛ چرا که خلقت از گِل ، در بهشت رخ داده است و این موضوع در همان آیاتی که داستان آفرینش را شرح میدهد، آمده و در روایات هم ذکر شده است. بهشت، عالم اَنفُس میباشد و یک عالم جسمانی مادی مشابه این عالم بهشمار نمیرود. ما در آینده بهخواست خدا این موضوع را تبیین خواهیم نمود. بهعلاوه میتوان اینگونه پاسخ داد که آفرینش انسان از زمانی آغاز شد که خداوند نقشهء ژنتیکی اولیه یا پروتئین ابتدایی همانندساز را خلق نمود؛ به این صورت که خداوند از مواد شیمیایی موجود در این زمین یا در خاک آن، یا از پارهای صلصال (گِل خشک شده) انسان را خلق کرد، و به این ترتیب این سخن که خدا انسان را از گِل آفرید و از خاک، از گِل خشکشده و از زمین آفرید، تصدیق میشود؛ چرا که انسان، هدف نهایی از آفرینش که مطلوب، رسیدن به آن بوده است، میباشد. بنابراین آن دسته از آیاتی را که به طرح آفرینش انسان از گِل و خاک میپردازد را میتوان بهصورتی تماماً موافق با نظریهء تکامل، درک کرد ، و ما همچنین آیات دیگری مییابیم که بهروشنی تئوری تکامل را تأیید مینمایند. خداوند میفرماید: (شما را به گونههای مختلف بیافرید * آیا نمیبینید چگونه خداوند هفت آسمانِ طبقه طبقه را بیافرید؟ * و ماه را روشنی آنها، وخورشید را چراغشان گردانید* و خدا شما را چون نباتی از زمین رویانید)﴿نوح:١٤-١٧﴾. آیات کاملاً روشناند (و شما را به گونههای مختلف بیافرید. ... و خدا شما را چون نباتی از زمین رویانید). شرح معنی آیات در بخشهای بعدی خواهد آمد.
٣- خلاصهء عبارتی را که از کتاب کورانی نقل کرده است، چنین است: آنتروپی در هر صورت سامانههای پیچیده را به سمت نابودی سوق میدهد ، و به طور کلی هستی به سمت نابودی در حرکت است ، و همینطور زمین و آنچه در آن است ، و بنابراین به گمان آنها، اینجا بازگشت به قهقرا و انحطاط رخ میدهد و نه تکامل و پیشرفت. خلاصهای که آنها در نهایت از کلام پیشین خود ارائه کردهاند، چنین است:
«بنابراین نظریهء تکامل ذاتاً با علم ناسازگار است.
بنابراین در جهانی که تمام حرکتها و واکنشهایش بهسمت تجزیه و از هم پاشیدهشدن میرود، احتمال وقوع رویدادی به سمت بهتر شدن، امکان پذیر نمیباشد. بنابراین از دیدگاه علمی، تکامل غیرممکن بهشمار میرود "بلکه حق را بر سر باطل میزنیم، تا آن را در هم کوبد و باطل نابودشونده است و وای بر شما از آنچه به خدا نسبت میدهید" "الأنبياء:18" در پناه خدا باشید.».
(١). هنري موريس (١٩١٨-٢٠٠٦ م) بروفسور بالهندسة المدنية وهو امريكي ومسيحي متدين وشغل منصب رئيس معهد دراسات الخلق (Institute of Creation Research) ولديه عدة مؤلفات علمية ودينية.
در حقیقت دکتر هنری موریس (١) اولین کسی است که این اشکال را مطرح نموده است. وی بیان میدارد:
(١). هنری موریس (١٩١٨-٢٠٠٦ م) استاد مهندسی عمران، یک آمریکایی مسیحی متدیّن و رئیس انستیتویِ پژوهشهـای آفرینش و دارای تعدادی تألیفات علمی و دینی میباشد.
«قانون دوم ترمودینامیک میگوید همه چیز به سمت آشفتگی و بینظمی میل میکند؛ که فرآیندِ تکامل را غیرممکن میسازد».
“The second law of thermodynamics says that everything tends
toward disorder, making evolutionary development impossible”(٢).
(٢). المصدر (Morris, Scientific Creationism): ص38 ـ 46.
برخی مسیحیان متدیّن در آمریکا و اروپا این مطلب را برای رد نظریهء تکامل دستآویز قرار دادند و برخی عربها نیز پس از ترجمههای خود، همین مسیر را پیمودند ، و کورانی نیز این اشکال را نقل کرده است ولی ای کاش آن را به حال خود وا می گذاشت؛ چرا که او کلامی را به آن افزوده که از جهل شدید وی حکایت دارد. کورانی این مطلب را گرفته و در کتابش قرار داده و سایت اعتقادی وابسته به سیستانی هم از آن اقتباس کرده و چنین پنداشته که یک واقعیت (علمی) است و دلیلی بر نقض نظریهء تکامل میباشد.
به هر حال، این اشکال، یک اشکال بی اهمیت و ناقص محسوب میشود و از دیدگاه علمی نیز نادرست بهشمار میرود. هر چند در بخشهای بعدی این کتاب اشاره خواهد شد که نتیجهء مشاهدات و بررسیها که علم نیز آن را پذیرفته و بهویژه اکنون تأیید کرده است، آن است که جهان مسطح و باز بوده و بهسرعت در حال گسترش است؛ ولی کوتاه میآییم و همراه این افراد، فرض میکنیم عالم جسمانی سیستمی بسته باشد و قانون دوم ترمودینامیک بر آن صدق میکند. از آنجا که در یک سیستم بسته، آنتروپی نمیتواند رو به کاهش باشد، و با فرض اینکه آنتروپی در هستی در حال افزایش است، این به آن معنا نیست که تمام اجزای موجود در هستی در این مسیر یعنی افزایش آنتروپی حرکت میکنند؛ چرا که هیچ مانعی وجود ندارد که بخشهایی از هستی (سیستم بسته، طبق فرض) مانند زمین، روزی روزگاری به سمت ساختیافتگی و نظمِ بیشتر حرکت کند؛ هرچند که بخشهای دیگرِ آن بهسمت افزایش آنتروپی گام برمیدارد. مهم این است که سیستم بهعنوان یک مجموعهء کامل، قانون دوم ترمودینامیک را نقض نمیکند. از اینجا معلوم میشود اشکالی که بر زمین گرفته شده، منطقی نبوده است و از درک سطحی قانون دوم ترمودینامیک سرچشمه میگیرد.
این در حالی است که ما میدانیم زمین بهخودی خود یک سیستم بسته نیست؛ زیرا بیش از یک سیستم برای تبادل انرژی در زمین و با زمین وجود دارد ، و خورشید به زمین گرما و نور میبخشد ، و بخشهای زمین نیز پی در پی با شب و روز مواجه میشوند و اینها زمین را به سامانههای مختلفی تقسیم میکنند، که در آن تبادل انرژی بهصورت متغیر و دائمی در حال رخدادن است؛ چرا که زمین دارای چندین سیستم است و سیستمی یکتا نیست. درون زمین که شامل ماگما میباشد، داغ است بنابراین بین درون زمین با پوسته و جوّ آن، یک سری عملیات تبادل انرژی بهصورت بیقاعده جریان دارد.
فضای اطراف زمین نیز خود یک سیستم است و بین آن و زمین تبادل انرژی برقرار میباشد.
(١)- القمر يبتعد عن الأرض بمسافة 3.8 سم بالسنة (موقع وكالة الفضاء الامريكية ناسا):
http://eclipse.gsfc.nasa.gov/SEhelp/ApolloLaser.html
و ماه نیز با جاذبهاش بر زمین اثر میگذارد؛ البته تأثیرات ماه بر زمین با زمان تغییر میکند زیرا ماه بهطور مداوم در حال دور شدن میباشد(١).
(١)- ماه با سرعت اندک ٣.٨سانتیمتر در سال در حال دور شدن از زمین است. (سایت سازمان فضایی آمریکا ناسا):
http://eclipse.gsfc.nasa.gov/SEhelp/ApolloLaser.html
بنابراین بر اساس وضعیتهای زمین ما ، که پیشتر شرح آن داده شد، قانون ترمودینامیک در بین دو سیستم به این صورت میباشد:
(هنگامی که بین دو سیستم انرژی گرمایی مبادله شود، آنتروپی کلی دو سیستم کاهش نمییابد) ، و این به این مفهوم است که افزایش نظم در زمین، شدنی است؛ چرا که زمین با جهان پیرامون خود به تبادل انرژی میپردازد ، و افزایش نظم در برخی قسمتهای زمین نیز امکان پذیر است؛ زیرا در زمین سیستمهای متعددی وجود دارد که تبادل انرژی بین آنها برقرار میباشد ، و مهم این است که اوّلاً آنتروپی کلی برای این دو سیستم کاهش نمییابد و ثانیاً آنتروپی فقط به یکی از این دو سیستم تعلق ندارد.
زمین، یک سیستم بسته و یا یک سیستم یکتا نیست، بلکه سیستمهای متعددی در آن وجود دارد و هیچ مانعی نیست که آنتروپی در بخشی از زمین افزایش یابد و در جایی دیگر از آن رو به کاهش نَهَد. و همچنین مانعی نیست که حیات رو به زوال یا ویرانی رفته و زلزله و سیل در بخشی از زمین رخ دهد، در حالی که همزمان، سازندگی و رشد و پیشرفت در بخش دیگری از آن حادث گردد؛ و این چیزی است که ما همه روزه شاهد آن هستیم و قانون دوم ترمودینامیک را نقض نمیکند.
علاوه بر این ما میدانیم که هستی نه در گذشته و نه در حال حاضر به سمت فروپاشی کامل حرکت نمیکند ، ضمناً از طریق رصد یکی از انواع اَبَر-نُو-اَخترها، تابش پسزمینهء کیهانی و اثر دوپلر به لحاظ علمی ثابت شده که جهان مسطح است و به سرعت در حال انبساط بوده و تا مدتهای مدیدی نیز این وضعیت ادامه خواهد داشت ، و هنگام پرداختن به انرژی تاریک به این موضوع خواهیم پرداخت.
فکر میکنم آنچه در خصوص آنتروپی و قانون دوم ترمودینامیک بیان داشتیم، برای برطرف ساختن اشکال سادهء پیشین کافی باشد ، اکنون برای ساده سازی مطلب، آنتروپی را رها میکنیم و به نتیجهای که به آن رسیدهاند و به آن نیز سخت معتقد شدهاند میپردازیم؛ اینکه آنها میگویند هستی در گذشته و حال به سمت زوال و نابودی و فروپاشی حرکت میکند. این نتیجهگیری آنها نه تنها درست نیست بلکه طبق مشاهدات و رصد دقیق کیهان که صحتِ یافتههای آن نیز به اثبات رسیده است موضوع کاملاً برعکس میباشد ، و با توجه به اثر دوپلر، تابش پسزمینهء کیهانی و رصد اَبَرنواخترها جملگی حاکی از آن است که کهکشانها بهسرعت در حال دور شدن از یکدیگر هستند و جهان مادی که ما در آن زندگی میکنیم، در گذشته و حال رو به رشد، انبساط و ازدیاد بوده است ، تا حتی کهکشانی که در آن زندگی میکنیم یعنی کهکشان راه شیری نیز همچون گذشته دارای ابرهای گازی و غبار میباشد و بههمین دلیل ستارگان جدیدی در آن متولد میشود و تا آیندههای بسیار دور نیز تولد ستارگان ادامه خواهد یافت ، و این یک واقعیت علمی ثابتشده و غیرقابلتردید است که برای نقض آنچه کورانی در کتاب خود آورده، کفایت میکند.
این مطلب را نیز اضافه میکنم که جهان بر اساس مدل استاندارد یا تئوری انفجار بزرگ، در آغاز پیچیده و مرکب نبوده و این مطلب به لحاظ علمی ثابت شده است. بر اساس مستندات علمی همچون دور شدن کهکشانها از یکدیگر و سرد شدن هستی در طول زمان، هستی از یک تکینگی یا یک رویداد کوانتومی آغاز شده است - سپس انفجاری رخ داد و ماده آرام آرام شکل گرفته است ، و اکنون هستی در حال انبساط و افزایش است و مرحلهء جوانی خود را میگذراند و بر اساس محاسبات دقیق علمی که از رصدهای دقیق سرچشمه گرفته است، نه در گذشته و نه در حال بهسمت نابودی و فروپاشی حرکت نمیکرده و نمیکند؛ بلکه با سرعت در حال گسترش است.
حتی اگر فرض کنیم که جهان مسطح نیست بلکه مانند سطح یک توپ دارای انحنا باشد و در پایان نیز به انقباض و فروپاشی برسد، این مطلب از نظر علمی تا زمانی که هستی به حداکثر انبساط نرسیده باشد و سپس بهسمت انقباض و متلاشی شدن روی نیاورد، صحیح نخواهد بود؛ یعنی تا هنگامی که انرژی که جهان را بهسمت انبساط سوق میدهد یا همان انرژی مثبت جهان، دیگر نتواند در برابر جاذبهء ماده مقاومت کند.
جهان تا کنون به حداکثر انبساط ممکن نرسیده است، بلکه همچنان بهسرعت در حال گسترش میباشد.
بنابراین سخن آنها مبنی بر اینکه با توجه به قانون دوم ترمودینامیک، هستی در گذشته و حال به سمت زوال و فروپاشی پیش میرود از لحاظ علمی فاقد دقت و اعتبار میباشد و با واقعیتهای ناشی از مشاهدات نجومی و محاسبات علمی ریاضی همخوانی ندارد ، و اثر دوپلر و تابش پسزمینهاى نشان میدهند که در حال حاضر جهان بهسمت نابودی حرکت نمیکند و نیز هستی در ابتدا پیچیده و مرکب نبوده که بعداً به نقصان و زوال دچار شود، بلکه برعکس، جهان در ابتدا ساده بوده و سپس به سمت افزایش و ترکیب و پیچیدگی حرکت کرده و تا کنون نیز مسیر آن همین بوده است.
اگر ما همهء آنچه را که در هستی بر زمین رخ داده و رخ میدهد یکپارچه در نظر بگیریم -که از صفر شروع شد و سپس انبوه گشت- و موجودات زندهء آن را نیز رصد کنیم همان طور که منظور کورانی و سیستانی و مرکزش بوده است، درمییابیم که تکامل بر روی زمین و حرکت به سمت ازدیاد حیات یا موجودات زنده و نیز افزایش پیچیدگی آن، فاقد اشکال است و با مسیر عمومی هستی در انبساط و ازدیاد از گذشته تا کنون کاملاً همخوانی دارد.
با اینکه در آنچه پیشتر اشاره شد، اشتباه کورانی را در کتابش و اشتباه آقای سیستانی را در سایت اعتقادیش پاسخ دادم و بیان داشتم که عالم هستی پیوسته در حال انبساط و ازدیاد است و تا آیندههای بسیار دور نیز همینگونه خواهد بود؛
ولی برای پاسخ دادن به اینها کافی است بگوییم رشد و افزایش و ازدیاد، و حرکت از سادگی به سمت پیچیدگی و فراوانی و بهینهشدن ، چیزی است که هر روز آن را در حیات زمینی مشاهده میکنیم ، اگر تکامل ناقض قانون دوم ترمودینامیک باشد ، باید نتیجه گرفت که رشد و ازدیاد گیاهان نیز ناقض آن است و اگر به این دلیل تکامل را غیرممکن میدانند، پس رشد و ازدیاد گیاهان نیز باید غیرممکن تلقی شود. زندگی گیاهان از بذری که در واقع نقشهء ژنتیکی آن میباشد شروع میشود و سپس گیاه با گذشت زمان رشد میکند و انبوه میگردد. رشد جنین و بچههای حیوانات نیز بر همین منوال است. هیچ فرقی بین رشد جنین، رشد گیاهان و رشد نوزاد و تکامل وجود ندارد؛ چرا که اینها همگی عبارت است از زیاد شدن و حرکت از سادگی به سوی پیچیدگی در طول زمان. نقض قانون دوم ترمودینامیک توسط قانون تکامل آنگونه که مدعای اینان است، از نقض این قانون توسط رشد جنین و گیاهان و نوزادان بیشتر نیست. با این حال ما میبینیم که همچنان جنینها ، گیاهان و نوزادان رشد میکنند و افزون شده و تکثیر میگردند.
توضیح: نمیدانم کورانی و مرکز اعتقادی سیستانی و خود سیستانی -که به سخنی که پیشتر ارائه شد معتقدند- چگونه علم فیزیک را به عنوان یکی از محورهای این شیوهء گفتمان به کار میگیرند. در واقع این اولین بار است که میشنوم علم فیزیک با همهء زیر و بَمهایش در چنین گفتمانی، نقش محوری دارد. از آنها خواهش میکنم نبوغ خود را از مردم دریغ ننمایند و این نوع استدلال را به دانشگاههای معتبر سراسر جهان بفرستند؛ تا این دانشگاهها دریابند که چگونه علم فیزیک میتواند نقش محوری را در چنین گفتمانی برعهده گیرد، تا منفعت آن فراگیر شود. اگر هم نمیدانند علم فیزیک چیست، بد نیست تعریف سادهای از آن را به ایشان ارائه نمایم ، علم فیزیک علم مطالعهء رفتار ماده ، انرژی و ابعاد (مانند سه بُعد فضا و یک بُعد زمان) و واکنشها و روابط قانونمندی است که آنها را به هم مرتبط میسازد.
من در اینجا آنها و آنچه را که از روی جهل به نگارش درآوردهاند، به ریشخند نگرفتهام؛ آنچه بر سر ما میآید ، ما را در وضعیتی قرار داده است که از مسخره کردن دیگران بازمیدارد ! من فقط دوست داشتم توجه شیعهء مظلوم اهل بیت را که فریب این افراد را خوردهاند به آنچه ایشان درک مینمایند جلب کنم و نشان دهم که اینها از سخن پردازیِ بدون دانش اِبایی ندارند. بنابراین بر هر کسی که به محمد و آل محمد(صلوات الله عليهم) ایمان دارد ـ بر دین و آخرتش بیمناک است ـ لازم است که برای تعیین وضعیت خود در آخرت، بر امثال این افراد تکیه نکند.
*********