جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
ما به حول و قوهء تو ، تنها تو یگانه را میپرستیم ، و برای ما جز اینکه بندگیات را برگزینیم، چیزی باقی نمیماند؛ و اگر این اختیار و انتخاب به فضل و توفیق تو باشد، آیا برای ما اساساً هیچ چیزی باقی میماند؟!
چنین بندهای نه از اینکه بر او سیطره یابند هراسی دارد و نه هیچ بیمی به دل راه میدهد ، نمرود او را در آتش میاندازد، آن آتش بر او سرد و سلامت میشود. فرعون علیه وی لشکرکشی میکند، دریای قُلزُم آنها را میبلعد. اما این بنده برای اینکه تا آخرین لحظهء عمرش بندهای خالص برای خداوند باشد ، محتاج مدد و یاری و توفیق الهی میباشد.
[#]- إشارة إلى قوله تعالى : (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ) ق :١٦.
﴿تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم﴾، و تو چگونه حاضر نباشی ، در حالی که از رگ گردن به مردم نزدیکتری ؟!
[##]- لاحظ : المحاسن : ج١ ص٣، الكافي : ج٢ ص٦٨، باب الخوف والرجاء : ح٢، ثواب الأعمال :١٤٧.
در این آیه ضمیر مخاطب حاضرِ شاهد وجود دارد ، آیا عبادتکردن فردی غایب امکانپذیر است؟! یا درخواست یاری کردن از شخصی غایب ؟! (خداوند را به گونهای عبادت کن که گویی او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند).
من چیستم و وجودم چیست ؟!
آیا به چیزی جُز تو پابرجای هستم ؟!
و این زمین و خورشید و ماه .... و ستاره و درخت .... و باران ، جملگی تسبیحگوی تو اند.
و آوازی سر میدهند .... که کور است آن چشمی که تو را نبیند !
اما صیغهء جمع در : «نَعبُدُ» (عبادت میکنیم)، و «نَستُعین» (یاری میجوییم)؛ از آن جهت است که ما حزب الله هستیم؛ و جملگی همانند یک جسم واحد میباشیم؛ کافی است که تنها یک نفر از ما به نمایندگی از جمع صحبت کند، پس ما یک قلب واحد هستیم، به گونهای که هیچ فردی در این جماعت الهی، خودش را نمیبیند، بلکه جماعتی را میبیند که برای اعتلای کلمهء الله در زمینش تلاش میکند.
* * *