جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامالف - علامتهای ظهور و قیام ایشان (ع)
با توجه به محقق شدن علامات بسیاری که پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) ذکر کردهاند، چیزی جز علایم خیلی نزدیک به سال ظهور و قیام ایشان (ع) و یا علامتهایی که دلالت بر پس از ظهور ایشان (ع) مینمایند، باقی نمانده است.
به طور گذرا نگاهی به این نشانهها میاندازیم؛ و از آنجا که بیان علامتها و نشانههایی که تحقق یافتهاند فایدهی زیادی در بر ندارد، به اختصار به نشانههای نزدیک به ظهور مبارک ایشان (ع) میپردازم:
از جمله: آسمان بارانش را منع میکند و همچنین گرمای شدید و اختلاف بین شیعه میباشد. از امام حسن بن علی (ع) روایت شده است که میفرماید: «این امری که منتظرش هستید واقع نخواهد شد تا اینکه بعضی از شما از بعضی دیگر برائت جویند، بعضیتان بعضی دیگر را لعنت کند و برخی از شما در صورت برخی دیگر آب دهان بیندازند و حتی برخی از شما بر کفر برخی دیگر شهادت دهد». گفتم: در آن خیری وجود ندارد. فرمود: «همهی خیر در آن هنگام است؛ قائم ما قیام میکند و همهی آنها را رفع مینماید»[846].
و از جملهی آنها: مرگ بسیاری از فقها، و گسترش فساد به شکلی علنی و آشکارا معصیت کردن؛ مانند زنا و شرب خمر، و گوش دادن به آوازها، و بسیار شدن ابزارآلات فساد همانند تلویزیون در هنگامهی کنونی. سبک شمردن مساجد و حرمت آنها؛ که به جای اینکه با سادگی و عاری بودنشان از مظاهر دنیوی، وسیلهای برای رسیدن به خدا باشند، مردم آنجا را به سالنهای تزيين شده با زیورآلات و رنگها و مظاهری که وارد شونده به آن را به سوی دنیا میکشاند، تبدیل میکنند و اینگونه، مساجد از کار میافتند، و آن را مکانی برای خوردن در برخی مناسبات مانند محرم و رمضان قرار میدهند.
و از جملهی آنها: شیوع و گسترش ابزار زیباسازی مانند پوششهایی با ظاهری آراسته که قلبهای شیطانی برخی مردم در آن پوشیده میشود.
و از جملهی آنها: خوار و سبک کردن حرمت علمای عامِلِ مجاهد، و تمسخر و استهزای آنها و بستن اتهامات باطل به آنها، و ریخته شدن خون بسیاری از آنها؛ به این دلیل که آنها همان سیره و روش امامانشان (علیهم السلام) را پیروی میکنند؛ پس هر آنچه ائمه (علیهم السلام) از طاغوتهای بنی امیه و بنی عباس که لعنت خدا بر آنها باد، دیدند، آنها هم از طاغوتهای مستبد مسلّط امروز بر امّت خواهند دید.
از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است که فرمود: «هنگامی که مرگ در بین فقها شایع شود، امّت محمد مصطفی (ص) نماز را ضایع و از شهوات پیروی کنند، امانتها کم و خیانتها بسیار گردند، نوشیدنیها بنوشند[850]، ضرب و شتم پدر و مادر را علنی کنند، نماز را از مساجد با خصومتها و دشمنیها بردارند و مسجدها را تبدیل به مجالس غذا خوری نمایند، زشتیها را بسیار و نیکوییها را اندک نمایند، آسمانها فشرده گردند[851]، در آن هنگام که سال همانند ماه، ماه همانند هفته، هفته همانند روز، و روز همانند یک ساعت گردد، باران با غیظ فرود آید، فرزندان کم شوند، مردمان آن زمان صورتهایی زیبا و باطنهایی فاسد خواهند داشت، هر کس آنها را ببیند خوشش خواهد آمد و هر کس با آنها معامله کند به او ستم شود. چهرههاشان صورت آدمی و قلبهاشان قلبهای شیاطین است.... و بر علما بیاحترامی شود و خونشان بسیار ریخته گردد.... و مردم بر سه وجه حج گذارند: ثروتمندان برای تفرّج، طبقهی متوسط به قصد تجارت، و فقیران از روی نیاز و حاجت»[852].
و از جملهی آنها: منع شدن عراقیان از حج، که جز عدهای اندک از انها به حج نمیروند و این وضعیت آنان پیشتر در حدیث بیان شده است. از امام صادق (ع) در حالی که در حضور ایشان جماعتی از اهل کوفه حضور داشتند روایت شده است که رو به ایشان کرده، فرمود: «حج به جا آورید پیش از آنکه نتوانید به حج بروید، پیش از آنکه برجانیه (روم) مانع شود ـیعنی آمریکا و غرب امروزـ. حج کنید پیش از آنکه مسجدی در عراق بین نخل و رودها ویران شود. به حج بروید پیش از آنکه درخت سدری در زورا که بر ریشههای نخلی كه مریم (س) از آن رطب تازه رسیده چید، استوار است، از ریشه کنده شود[856]؛ که در آن زمان، از حج منع میشوید، میوهها کم و بلا پدیدار شود[857]، به تَوَرم قیمتها مبتلا شوید و به جور و ستم سلطان، و به همراه بلا، وبا و گرسنگی، میانتان ظلم و دشمنی پدیدار گردد و از تمامی افقها بر شما فتنهها سایه افکند»[858].
و از امیر المؤمنین (ع) در حالی که به اصحاب مهدی (ع) اشاره مینمود، روایت شده است که فرمود: «آگاه باشید! آنان که پدر و مادرم فدایشان باد، از کسانی هستند که در آسمانها معروف و در زمین گمناماند.
هان ای مردم! در آینده پشت کردن روزگار خوش، و قطع شدن پیوندهایتان (متوقف شدن حج)[861] و روی کار آمدن خردسالان را انتظار کشید، و این روزگاری است که ضربات شمشیر بر مؤمن آسانتر از یافتن مال حلال است، روزگاری که پاداشگیرنده از دهنده بیشتر است و آن روزگاری که بی نوشیدن شراب مست میشوید، بلکه با فراوانی نعمتهای فراوان، بی هیچ اجباری سوگند می خورید، و بی هیچ عذر و بهانهای دروغ میگویید، آن روزگاری است که بلاها شما را میگزد چونان گزیدن و زخم شدن دوش شتران از پالان. چه طولانی است این رنج و اندوه، و چه دور است امید گشایش!»[862].
از جملهی آنها: مبتلا شدن اهل عراق به ظلم و ستم حاکم، و بالا رفتن قیمتها. از محمد بن مسلم از امام صادق (ع) روایت شده است: «پیش از قائم (ع) بلوایی از طرف خداوند وجود دارد». عرض کردم: فدایت شوم چه چیزی خواهد بود؟ ایشان (ع) قرائت فرمود: (و قطعاً شما را با مقداری از ترس و گرسنگی، و کاهشی در اموال و نفوس و محصولات میآزماييم، و شکيبايان را بشارت ده)[866] و سپس فرمود: «ترس از پادشاهان بنی فلان[867]، و گرسنگی از گران شدن قیمتها، و کم شدن اموال از کسادی و راکد بودن تجارت و کم شدن سود آن، و کاهش در نفوس یعنی با مرگ ناگهانی، و کم شدن محصولات با کم شدن عایدی زراعت و برکت در میوهها است». سپس فرمود: (و شکيبايان را بشارت ده) در آن هنگام با تعجیل خروج قائم (ع)[868].
و از جملهی آنها: اینکه حاکم عراق معروف است به اینکه با کاهنان در ارتباط است؛ یعنی: احضار جن و جادوی سیاه؛ و اینکه او ولد زنا است؛ یعنی فرزند زن زناکار است. امیر المؤمنین (ع) میفرماید: «و امیر مردم[873] ستمگری لجوج است که به او کاهن ساحر گفته میشود»[874] و امام صادق (ع) میفرمایند: «اما امارت و فرمانروایی شما در آن روز جز از آنِ زنا زادگان[875] نخواهد بود»[876].
و از جملهی آنها: اختلاف حکام عراق با یکدیگر و هلاکت آنها به دست لشکر سفیانی که از جانب سرزمین شام میآید؛ همان کسی که برای یکسره کردن کار حاکم عراق وارد عراق میشود، و طبق آنچه در روایت آمده است، سفیانی تجهیز شده از سوی غرب یا آمریکا میباشد.
در تورات سِفر دانیال آمده است که سفیانی دست نشاندهی سرزمین آهنین یا همان آمریکا برای از بین بردن سه دست نشاندهی پیشین امریکا در منطقه که یکی از آنها حاکم عراق است، میآید. سپس هر آنچه از همدستان و مزدوران باقی میماند توسط نیروهای خراسانی با رهبری شعیب بن صالح از بین خواهد رفت، همان کسی که برای بیرون راندن نیروهای سفیانی وارد عراق میشود، و عراق را از فرومایگان و مسخ شدههای شیطانی پاک میکند.
از امام باقر (ع) روایت شده است: .... سپس فرمود: «هنگامی که بنی فلان[879] با یکدیگر دچار اختلاف شوند، در آن هنگام منتظر فرج باشید و فرج شما نخواهد بود مگر با اختلاف بنی فلان.... تا اینکه خراسانی و سفیانی بر آنها خروج کنند ـیکی از مشرق و دیگری از مغربـ و مانند دو اسب مسابقه به سمت کوفه مسابقه دهند .... و آنهاکسی از ایشان را باقی نگذارند»[880].
و از جملهی آنها: خسوف ماه و کسوف خورشید در ماه رمضان، و صیحهی جبرئیل در ابتدای روز.
و از جملهی آنها: ظاهر شدن ستارهای دنبالهدار در آسمان که همچون ماه، روشن میکند، سپس خم میشود تا آنجا كه گويی دو طرفش به هم میرسند.
و از جملهی آنها: سفیانی، که مهمترین فتنه پیش از قیام قائم (ع) است و خروجش در سرزمین شام، حتمی است. به احتمال بیشتر در اردن و در «وادی یابس» (صحرای خشک)؛ سپس سوریه و بخشی از فلسطین را به اشغال خود درمیآورد، آنگاه به عراق وارد میشود و در ابتدای ظهورش عدالت را نشان میدهد تا آنجا که مردم دچار توهم میشوند که او عادل است، و اغفال شدگان، آل محمد (ص) را تکذیب میکنند.
از ابو حمزهی ثمالی از امام باقر (ع) روایت شده است: عرض کردم: آیا خروج سفیانی از حتمیات است؟ فرمود: «بله! و ندا حتمی است، و طلوع خورشید از غربش حتمی است، و اختلاف بنی عباس در حکومت حتمی است، و قتل نفس زکیه حتمی است، و خروج قائم از آل محمد (ص) حتمی است». عرض کردم: و ندا چگونه خواهد بود؟ فرمود: «منادی از آسمان در اول روز ندا میدهد: آگاه باشید که حق با علی (ع) و شیعیانش است. سپس ابلیس در آخر روز از زمین ندا میدهد: آگاه باشید که حق با عثمان و شیعیانش است؛ و در این هنگام دروغپردازان به شک میافتند»[882].
از امام باقر (ع) روایت شده است: «دو نشانه پیش از قیام اتفاق میافتد: کسوف خورشید در نیمهی ماه رمضان و خسوف ماه در انتهای آن»[884].
بر شیعه واجب است که به هنگام ظهور سفیانی برای یاری دادن امام مهدی (ع) به مکه بروند؛ چرا که بر ظهور و قیامش در مکه پس از این علامت تأکید شده و بسیار نزدیک میباشد، و حتی تقریباً همزمان با آن، و ائمه (علیهم السلام) به آن فرمان دادهاند.
از امام صادق (ع) روایت شده است: «.... زمین عذابی نخواهد دید ای فضل، تا اینکه سفیانی خروج میکند؛ پس اگر سفیانی خروج کرد ما را اجابت کنید. و این را سه مرتبه تکرا میکند، و او حتمی است»[886].
از امام صادق (ع) روایت شده است: «ای سدیر! ملازم خانهات باش، و همانند فرشی از فرشهای خانهات در خانه بمان، و مادامی که شب و روز ساکن است ساکن باش، ولی هنگامی که خبر رسد سفیانی خروج نموده، به سوی ما بیا هرچند با پای پیاده باشد». عرض کردم: فدایت شوم! آیا پیش از آن چیزی هست؟ فرمود: «سه پرچم: پرچم حسنی، پرچم اموی و پرچم قیسی. هنگامی که سفیانی خروج کند آنها را چون درو کردن زراعت، درو میکند؛ هرگز نظیرش را ندیدهام»[888].
از امام باقر (ع) روایت شده است: «.... وقتی این فاسق[891] قیام کند، بر شما باکی نیست که یک یا دو ماه درنگ کنید تا اینکه او تعداد زیادی از غیر شما را بکشد». یکی از اصحاب گفت: در این هنگام با خانوادهمان چه کنیم؟ فرمود: «هر مردی از شما خود را از او پنهان کند که خشم و اشتهای وی بر شیعیان ما است، و اما زنان، اگر خدا بخواهد بر آنها هیچ ترسی نیست». پرسیدند: مردان در حالی که از او میگریزند، به کجا روند؟ به مدینه، مکه یا برخی کشورها؟ فرمود: «شما را با مدینه چه کار در حالی که لشکر فاسق قصد آنجا را دارد؟! اما بر شما واجب است که به مکه بروید که آنجا محل گرد آمدن شما است. این فتنهای است به اندازهی مدت زمان بارداری یک زن یعنی نُه ماه، و انشاء الله بیشتر نخواهد شد»[892].
اما با کمال تأسف همان طور که در روایات آمده است جز ده هزار نفر برای یاری مهدی (ع) به مکه نخواهند رفت و آنها اولین یارانش با سیصد و سیزده نفر اصحابش خواهند بود[894].
اينها بعضی از علامتهای ظهور ایشان و نزدیک به قیامش میباشند.
و شايد مدت زمانی پیش از قیامش در مکه ظهور نماید و چه بسا از طریق سفرا همانند غیبت صغری باشد و این احتمالی است که برخی روایات وارد شده از ایشان (علیهم السلام) آن را تقویت میکنند[896]، و شاید ابتدای بعثت و ظهورش در امّ القرای این زمان باشد که نجف اشرف میباشد همانند جدش محمد مصطفی (ص) که در امّ القری زمانش که مکه بود، مبعوث شد؛ و خداوند عالمتر و حکیمتر میباشد و به ما جز اندکی از علم داده نشده است.
غيبة النعماني: ص213،غيبة الشيخ الطوسي: ص438، الخرائج والجوارح: ج3 ص1153، بحار الأنوار: ج52 ص211.
[846] - غیبت نعمانی: ص 213 ؛ غیبت طوسی: ص 438 ؛ خوارج و جرایح: ج 3 ص 1153 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 211.
[847]- أي: الخمور، (منه (ع)).
[848]- أي قل المطر. منه (ع).
[849]- إلزام الناصب: ج2 ص161، وروي باختلاف عما في المتن في مستدرك الوسائل: ج11 ص377، جامع احاديث الشيعة: ج13 ص375.
[850] - یعنی شرابها و مسکرات (از ایشان (ع)).
[851] - یعنی باران کم شود (از ایشان (ع)).
[852] - الزام الناصب: ج 2 ص 161 ؛ و با اختلافی در متن در مستدرک الوسایل: ج 11 ص 377 ؛ جامع احادیث شیعه: ج 13 ص 375.
[853]- في أمالي المفيد (اجتنت).
[854]- في أمالي المفيد (وتجدب البلاد).
[855]- بشارة الإسلام للسيد مصطفى الكاظمي: ص173.
[856] - در امالی مفید: پنهان شود.
[857] - در امالی مفید: و سرزمینها خشک شود.
[858] - بشارت سید مصطفی کاظمی: ص 173.
[859]- انقطاع الحج، (منه (ع)).
[860]- شرح نهج البلاغة بشرح محمد عبده: ج2 ص126، بحار الأنوار: ج34 ص212، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع) : ج3 ص13.
[861] - متوقف شدن حج (از ایشان (ع)).
[862] - نهج البلاغه با شرح محمد عبده: ج 2 ص 126 ؛ بحار الانوار: ج 34 ص 212 ؛ معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 3 ص 13.
[863]- البقرة : 155.
[864]- قال (ع) تعليقاً على لفظ بني فلان،أي بني: (العباس). وعبّر عن حكام العراق بالعباسيين؛ لأنهم يحكمون في عاصمتهم ويسيرون بسيرتهم.
[865]- الإرشاد للمفيد: ج2 ص377، كمال الدين: ص649، بحار الأنوار: ج52 ص203.
[866] - بقره: 155.
[867] - ایشان (ع) بر لفظ بنی فلان تعلیقی فرمودهاند؛ یعنی: بنی عباس و از حاکمان عراق به عباسیها تعبیر نمودهاند؛ چرا که آنها در مرکز حکومتیِ آنها حکومت، و به روش آنها اقتدا میکنند.
[868] - ارشاد مفید: ج 2 ص 377 ؛ کمال الدین: ص 649 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 203.
[869]- أي حاكم العراق، (منه (ع)).
[870]- مختصر بصائر الدرجات: ص199، بحار الأنوار: ج53 ص83، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج5 ص255.
-[871]أي الزانيات، ( منه (ع)).
[872]- غيبة الطوسي: ص450، بحار الأنوار: ج52 ص215، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج3 ص481.
[873] - یعنی حاکم عراق (از ایشان (ع)).
[874] - مختصر بصائر الدرجات: ص 199 ؛ بحار الانوار: ج 53 ص 83 ؛ معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 5 ص 255.
[875] - فرزندان زنان زناکار (از ایشان (ع)).
[876] - غیبت طوسی: ص 450 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 215 ؛ معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 3ص481.
[877]- العباس ، ( منه (ع)).
[878]- غيبة النعماني: ص264، بحار الأنوار: ج52 ص231، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج3 ص254.
[879] - بنی عباس (از ایشان (ع)).
[880] - غیبت نعمانی: ص 264 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 231 ؛ معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 3ص254.
[881]- الإرشاد للمفيد: ص371، كمال الدين: ص328،غيبة الطوسي: ص435، بحار الأنوار: ج52ص206، والنص للأول، وفي ما عداه اختلاف يسير.
[882] - ارشاد مفید: ص 371 ؛ کمال الدین: ص 328 ؛ غیبت طوسی: ص 435 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 206 ؛ متن از منبع نخستین است و در متن سایر منابع اندکی اختلاف وجود دارد.
[883]- الإرشاد للمفيد: ج2 ص374، الكافي: ج2 ص212، غيبة الطوسي: ص444، الخرائج والجرائح: ج3/ص1158، بحار الأنوار: ج52 ص214، والنص للأول، وفي غيره مما ذكر اختلاف يسير..
[884] - ارشاد مفید: ج 2 ص 374 ؛ کافی: ج 2 ص 212 ؛ غیبت طوسی: ص 444 ؛ خرایج و جرایح: ج 3 ص 1158 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 214 ؛ متن مربوط به منبع نخستین است و در سایر منابع با اندکی اختلاف آمده است.
[885]- الكافي: ج8 ص274، بحار الأنوار: ج47 ص297، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج3 ص464.
[886] - کافی: ج 8 ص 274 ؛ بحار الانوار: ج 47 ص 297 ؛ معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 3 ص 464.
[887]- بحار الأنوار: ج52 ص 271، عصر الظهور: ص103، ورواه في الكافي إلى قوله: رجلك، ج8 ص265، وكذا في وسائل الشيعة: ج15 ص51.
[888] - بحار الانوار: ج 52 ص 271 ؛ عصر ظهور: ص 103 ؛ و کلینی آن را تا «با پای پیاده باشد» روایت کرده است: ج 8 ص 265 و همچنین در وسایل الشیعه: ج 15 ص 51.
[889]- السفياني. منه (ع).
[890]- غيبة النعماني: ص 311، بحار الأنوار: ج52 ص141، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج3 ص271.
[891] - سفیانی (از ایشان (ع)).
[892] - غیبت نعمانی: ص 311 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 141 ؛ معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 3 ص271.
[893]- روى الطبرسي في الاحتجاج: عن عبد العظيم الحسني رضي الله عنه، عنه قال: قلت لمحمد بن علي بن موسى (ع): (يا مولاي أني لأرجو أن تكون القائم من أهل بيت محمد الذي يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً وجوراً، فقال (ع) : ما منا إلاّ قائم بأمر الله، وهاد إلى دين الله، ولكن القائم الذي يطهر الله به الأرض من أهل الكفر والجحود ويملأ الأرض قسطاً وعدلاً، هو الذي يخفى على الناس ولادته، ويغيب عنهم شخصه، ويحرم عليهم تسميته، وهو سمي رسول الله وكنيه، وهو الذي تطوى له الأرض، ويذل له كل صعب، يجتمع إليه من أصحابه عدة أهل بدر (ثلاثمائة وثلاثة عشر)، رجلاً من أقاصي الأرض وذلك قول الله : ﴿أين ما تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾، فإذا اجتمعت له هذه العدّة من أهل الإخلاص أظهر الله أمره، فإذا كمل له العقد وهو (عشرة آلاف) رجل خرج بإذن الله، فلا يزال يقتل أعداء الله حتى يرضى عز وجل) الاحتجاج: ج2 ص 249.
وروى المجلسي في البحار: عن أبي جعفر (ع) في حديث طويل إلى أن قال: (يقول القائم (ع) لأصحابه: يا قوم إن أهل مكة لا يريدونني، ولكني مرسل إليهم لاحتج عليهم بما ينبغي لمثلي أن يحتج عليهم. فيدعو رجلاً من أصحابه فيقول له: امض إلى أهل مكة فقل: يا أهل مكة أنا رسول فلان إليكم وهو يقول لكم: إنا أهل بيت الرحمة، ومعدن الرسالة والخلافة ونحن ذرية محمد وسلالة النبيين، وإنا قد ظلمنا واضطهدنا، وقهرنا وابتز منا حقنا منذ قبض نبينا إلى يومنا هذا فنحن نستنصركم فانصرونا. فإذا تكلم هذا الفتى بهذا الكلام أتوا إليه فذبحوه بين الركن والمقام، وهي النفس الزكية، فإذا بلغ ذلك الإمام قال لأصحابه: ألا أخبرتكم أن أهل مكة لا يريدوننا، فلا يدعونه حتى يخرج فيهبط من عقبة طوى في ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلاً عدّة أهل بدر حتى يأتي المسجد الحرام، فيصلي فيه عند مقام إبراهيم أربع ركعات، ويسند ظهره إلى الحجر الأسود، ثم يحمد الله ويثني عليه، ويذكر النبي ويصلي عليه ويتكلم بكلام لم يتكلم به أحد من الناس. فيكون أول من يضرب على يده ويبايعه جبرئيل وميكائيل، ويقوم معهما رسول الله وأمير المؤمنين فيدفعان إليه كتاباً جديداً هو على العرب شديد بخاتم رطب، فيقولون له : اعمل بما فيه، ويبايعه الثلاثمائة وقليل من أهل مكة . ثم يخرج من مكة حتى يكون في مثل الحلقة قلت: وما الحلقة؟ قال: عشرة آلاف رجل ...) بحار الأنوار: ج52 ص 307.
[894] - طبرسی در احتجاج روایت میکند: از عبد العظیم حسنی رحمتالله علیه روایت شده است: به محمد بن علی بن موسی (ع) عرض کردم: ای مولای من! امیدوارم شما همان قائم از اهل بیت محمد باشید که زمین را از قسط و عدل پر میکند همان طور که از ظلم و ستم پر شده است. فرمود: «از ما کسی نیست مگر اینکه قائم به امر خدا باشد و هدایتگر به دین خدا، اما آن قائمی که خداوند به واسطهی او زمین را از اهل کفر و ناسپاسی پاکیزه مینماید و زمین را از قسط و عدل آکنده مینماید، کسی است که ولادتش بر مردم مخفی است و شخصیتش پنهان است و بردن نامش حرام، او به نام و کنیهی رسول خدا خوانده میشود، و او کسی است که زمین برایش پیچیده، و هر سختی برایش نرم میشود، اصحابش به تعداد اهل بدر (سیصد و سیزده نفر) به سویش جمع میشوند، هر یک از گوشهای از زمین و این سخن خداوند است که میفرماید: «(هر جا که باشيد خداوند همهی شما را گِرد میآورد، که او بر هر چیز توانا است)» و هرگاه این عده از مخلصین برایش گرد آیند خداوند امرش را آشکار میکند، و هنگامی که حلقه کامل شود یعنی ده هزار مرد، به اذن خدا خروج میکند، و پیوسته دشمنان خدا را میکشد تا خداوند عزوجل راضی گردد». احتجاج: ج 2 ص 249.
مجلسی در بحار روایت کرده است: از ابو جعفر (ع) در حدیثی طولانی که فرمود: «قائم (ع) به اصحابش میفرماید: ای قوم! مردم مکه مرا نمیخواهند ولی کسی را به سویشان میفرستم تا با آنچه کسی چون من شایستهی احتجاج بر آنها است، بر آنها احتجاج کند. یکی از اصحابش را فرامیخواند و به او میگوید: برو به سوی اهل مکه و بگو: ای اهل مکه! من فرستادهی فلانی به سوی شما هستم که او به شما میگوید: ما اهل بیت رحمت و معدن رسالت و خلافت هستیم، ما ذریهی محمد و سلالهی انبیا هستیم، ما مورد ستم واقع شدیم و خوار و ذلیل شدیم و مورد قهر قرار گرفتیم و از زمانی که پیامبر ما قبض روح شد تا همین حالا، حقمان از ما با تهدید و نیرنگ غصب شد. اکنون ما از شما یاری میطلبیم پس ما را یاری رسانید. هنگامی که این جوانمرد این سخنان را میگوید، به سوی او میآیند و بین رکن و مقام او را سر میبرند که او همان نفس زکیه است. هنگامی که این خبر به امام میرسد به اصحابش میفرماید: آیا شما را آگاه نساختم که اهل مکه ما را نمیخواهند؟! پس او را نمیخوانند تا خروج میکند و از پشت طوی با سیصد و سیزده مرد به تعداد اهل بدر فرود میآید تا به مسجد الحرام میرسد. در آنجا نزد مقام ابراهیم چهار رکعت نماز میگزارد و پشتش را به حجر الاسود تکیه میدهد ، سپس حمد و ستایش خدا و ذکر پیامبر (ص) را میگوید و بر او صلوات میفرستد و با سخنی که احدی از مردم با آن سخن نگفته است، سخن میگوید. اولین کسانی که با او دست میدهند و با او بیعت میکنند جبرئیل و میکائیل هستند و به همراه آن دو رسول خدا و امیر المؤمنین برمیخیزند و کتابی جدید با مُهری تازه به او میدهند که بر عرب سخت و شدید است و به او میفرمایند: به آنچه در این است عمل کن، و با او سیصد و اندی از اهل مکه بیعت میکنند. سپس از مکه خارج میشود تا آنچه حلقه است، شکل گیرد. گفتم: حلقه چیست؟ فرمود: ده هزار مرد....». بحار الانوار: ج 52 ص 307.
[895]- وهي الروايات التي تذكر اليماني (ع) باعتباره ممهد رئيسي للإمام محمد بن الحسن العسكري المهدي (ع)، ورسول منه (ع) إلى الناس، وكذالك الروايات التي تشير لإرسال المهدي (ع) للنفس الزكية، وقد تقدمت في الهامش السابق.
[896] - اینها روایاتی است که بیان میدارند یمانی (ع) با زمینهساز اصلی برای امام محمد بن الحسن العسکری المهدی (ع) و فرستادهی از سوی ایشان (ع) به سوی مردم است، و همچنین روایاتی که اشاره دارند به ارسال نفس زکیه توسط مهدی (ع) که در پاورقی پیشین ارایه گردید.