تحریف کنندگان
که حاکمان و تظاهر کنندگان به اسلام، و علمای بد نهاد بیعمل میباشند.
اما حاکمان، آنچه آنها را به شریعت فرامیخواند، حکومت و فرمانروایی است و نه چیز دیگر، و هر اعتقاد یا حکم شرعی که با باقی ماندن آنها بر مسند حکومت در تضاد و تعارض باشد، باید طبق نظر فاسدشان تحریف گردد؛ به هر صورت ممکن، چه از طریق ساختن احادیث و نسبت دادن آنها به رسول خدا (ص)، یا اگر بتوانند با حذف آیات و سورههایی از قرآن، یا با جلوگیری از روایت احادیث صحیح از رسول خدا (ص)، یا با جلوگیری از قرائت قرآن به همان صورتی که نازل شده و بازداشتن از تأویل آن آنگونه که خداوند میخواهد، و یا با خریدن جیرهخوارانی ـکه آنها را علما مینامندـ تا قرآن را تحریف کنند و آن را بر میل حکّام ظالم تأویل و تفسیر نمایند.
و طبیعتاً اگر برایشان امکانپذیر باشد تشریعات و قوانینی مخالف شریعت خدا را نیز وضع خواهند کرد، که اگر در جهت بقای آنها در سلطهشان برای مدتی طولانیتر باشد، در وضع کردن آنها درنگ نخواهند کرد؛ علی الخصوص اگر ظرفیتهای جهل دینی در جوامع اسلامی و وجود علمای بد نهاد بیعمل، به آنها کمک کند؛ همان گونه که امروز وضعین سرزمینهای اسلامی چنین است.
اما علمای بد نهاد، خطرناکتر از حُکام ظالم هستند؛ چرا که حاکم ستمگر بسیاری از دخل و تصرّفاتش را به شما مینمایاند و کردارش در جنگ با اولیای خدا با خارج شدنش از شریعت و جنگ با آنها، به طور علنی آشکار میباشد. اما در مورد عالم بیعمل، چه بسا لباس عابد گوشهنشین به تن کند، و او را چنین بیابی که به عنوان مثال در راه رفتن متواضع است، در گفتار خاضع، و گاهی تظاهر به شکسته نفسی و خضوع مینماید، تا پیروانی را با حیلهگری شکار کند. حال آنکه اگر درونش را نیک بیازمایی، او را فاسدی متکبّر مییابی که تظاهر به صلاح و تواضع مینماید و حتی ظاهرش او را به باطنش رهنمون میسازد و از او اشتباهات و ناهنجاریهای بسیاری سر میزند که باطن سیاهش را رسوا میسازد؛ و «از کوزه همان برون تراود که در او است»[683].
خطر علمای بد نهاد حتی پس از مرگ آنها نیز ادامه خواهد داشت. راه و روششان، اعتقادات فاسدشان و فتواهای نادرستشان بر جای میماند، و پیروانی از آنها که به واسطهی نفاق و مخفی بودن باطنهای فاسدشان متمایز میباشند، باقی میمانند. انگیزههای چنین افرادی برای تحریف بسیار است؛ از جمله: درخواست رهبریِ دین، و ارضای خواست و هوای نفسانی.
و از جمله: آنها از گفتن كلمهی «نمیدانم» اِبا دارند، و از همین رو، ادعای معرفت و شناخت کتاب خدا، علم تنزیل، تأویل و محکم و متشابه را دارند و به علاوه آنها برای هر مسألهی شرعی فتوايی و برای هر معضل عقیدتی، راه حلی دارند، و چه بسا تکبر همه چیزشان را از آنها بگیرد؛ آنها خود را عالِم و دانشمند و غیر خود را جاهل و نادان میبینند، و اینکه آنها برتر و داناتر از همه میباشند.
چه بسا یکی از انگیزههای آنها برای اقدام به تحریف، ترس از طاغوت حاکم باشد؛ در این صورت، آنها برای رضای او فتوا میدهند و از رویارویی و برخورد با او اجتناب میورزند؛ به عنوان مثال با صادر کردن جواز پيوستن به صفوف نیروهای مسلحی که مهمترین هدفش سرکوب ملتهای اسلامی، تضعیف نمودن دین خدا در زمینش و در صورت امکان نابود کردن آن میباشد!
و چه بسا برخی از آنها از این هم فرومایهتر باشند، و علاوه بر ترس، دنیا و مال و منال را هم به انگیزهای تحریف کردن خود افزون کنند؛ اینان، با طاغوت سازش میکنند، مسلمانان را گمراه میسازند و شریعت را تحریف مینمایند.
امام صادق (ع) فرمودهاند: «اگر عالِم را دوست و محبی برای دنیا دیدید، او را بر دین خود متهم بدانید؛ زیرا دوستدار هر چیز، بر گرد آن حلقه میزند»[685].
همچنین امام صادق (ع) میفرمایند: «خداوند متعال به داوود (ع) وحی فرمود: بین من و خودت عالِمی که شیفتهی دنیا باشد قرار مده؛ چرا که تو را از طریق محبت من گمراه میکند، که آنها راهزنان بندگان خواستار تقرّب به من هستند و کمترین مجازتی که برای آنها دارم این است که شیرینی و حلاوت مناجاتم را از قلبهایشان جدا ساختهام»[687].
و از سخنان عیسی (ع) است که میفرماید: «و شما ای علمای بیعمل! مزد را میگیرید و عمل را ضایع میکنید؟ نزدیک است صاحب عمل، عملش را مطالبه کند و نزدیک است شما از دنیای فراخ به ظلمت قبر تاریک خارج شوید»[689].
و هر دوی آنها ـعلمای بد نهاد بیعمل و حکّام طاغوتی که امروزه بر سرزمینهای اسلامی حکومت میکنندـ خطرناکتر از کافران جنگافروز ـهمانند صهیونیستهاـ بر ضد اسلام میباشند؛ این به آن دلیل است که بقای علمای بد نهاد، یعنی باقی ماندن حکام ظالم مستبد و مسلّط بر مسلمانان، و بقای حكام ظالم، يعنی ماندن صهيونيستهایی كه سرزمين مسلمين را به اشغال خود درمیآورند، و همچنین مسلّط ماندن آمريكا بر مسلمین، که مصیبت و ویرانی و تباهی را به کام مسلمان میریزد؛ چرا که این حاکمان، خود نوکر و خادم طاغوت آمریکا هستند، چه با علمشان و چه با سبکسریها و خبط و خطاهای شتابزدهشان؛ کما اینکه صهیونیستها، طی ماهها انتفاضهی مبارک در سرزمین فلسطین بیش از یکصد نفر یا کمی بیشتر را به قتل نمیرسانند، ولی این حاکمان طاغوتی در یک روز، صدها نفر و حتی هزاران مسلمان را میکشند. صهیونیستها، مسلمانان را میکشند تا سرزمینی را که از آنها غصب کردهاند حفظ نمایند، اما این حاکمان ستمگر و اعوان و انصارشان، مسلمانان را به قتل میرسانند؛ چرا که آنها از ریختن خونها لذت میبرند. این طاغوتها و اعوان و انصارشان، مسخ شدگان شیطانی و وارونهشدگانی هستند که هیچ خِیری را نمیشناسند: (کرند، لالند، کورند؛ پس آنها بازنمیگردند)[691].
پیکار اصلاحی، باید از علمای بد نهاد بیعمل آغاز گردد، سپس به طاغوتهای مسلّط شده بر سرزمینهای اسلامی منتقل شود و پس از آن به همهی طاغوتهای مستبد مسلّط بر همهی جهان کشیده شود؛ اما پیش از همهی اینها، لازم است از خودمان شروع کنیم و وجودمان را از سربازان شیطان پاک کنیم. رسول خدا (ص) حرکت اصلاحی خود را از امّ القری در مکه آغاز نمود؛ شهری که تمثیل مرجعیت دینی حنفی بود؛ شهری که در آن یکتاپرستان به سوی آن حج به جا میآوردند، سپس به اطراف آن ـشهرها و روستاهای جزیرة العربـ منتقل شد،و پس از آن به امپراطورهای مسلّط بر آن؛ سلام و صلوات خداوند بر او و بر آل او!
طبیعی است که رویارویی با همهی آن جریانها و جناحهای جاهلیت و مواجهه با پیشوایان سر سخت آن، به شدت و جدیت در ذات خدا، و عزم و صبر بر وقایع ناگوار نیازدارد.
و چه بسا کسی قادر به اقدام به چنین عملی نباشد مگر معصومی که تأیید شده از جانب خداوند سبحان و متعال باشد، و او همان مهدی (ع) است و تکلیف امروز ما زمینهسازی برای حکومت او (ع) و اصلاح انحرافات موجود تا جایی که امکانپذیر باشد، و یا حداقل، شناسانیدن آنها به مردم، میباشد؛ نه اینکه دست روی دست گذاشته، فقط بگوییم «لا حول ولا وقوّة إلا بالله» (هیچ تغییر و قوتی نیست مگر با خداوند).
آری، «لا حول ولا قوة إلا بالله» و «إنا لله وإنا إليه راجعون» اما خداوند مرگ و زندگی را آفرید تا بیازماید کدام یک از شما عملکرد بهتری دارید. از خدا بخواهید تا فرج مولای ما مهدی (ع) را تعجیل فرماید، و در وهلهی اول با فضل و بخشش خود، و با جود و کَرَمش با ظهور و قیام او بر ما منّت نهد، تا دستهای ما را بگیرد و به صراط مستقیم رهنمون سازد، ما را از تاریکیها به نور خارج سازد، و عبادات و فرایض ما و احکام شرعی صحیح را به ما بنمایاند.
* * *
] - اصل عبارت: «الإناء ینضح بالذی فیه» (ظرف هر چه در خودش است را تراوش میکند) (مترجم).
[684]- علل الشرايع: ج2 ص394، مشكاة الأنوار: ص245، بحار الأنوار: ج2 ص107.
[685] - علل الشرایع: ج 2 ص 394 ؛ مشکاة الانوار: ص 245 ؛ بحار الانوار: ج 2 ص 107.
[686]- علل الشرايع: ج2 ص394 ، مشكاة الأنوار: ص245، ورواه في الكافي: ج1 ص46 عن النبي .
[687] - علل الشرایع: ج 2 ص 394 ؛ مشکاة الانوار: ص 245 ؛ و کافی: ج 1 ص 46 آن را از پیامبر (ص) روایت نموده است.
[688]- منية المريد: ص141، بحار الأنوار: ج2 ص39، سنن الدارمي: ج1 ص103، تاريخ دمشق: ج47 ص464.
[689] - مدینة المرید: ص 141 ؛ بحار الانوار: ج 2 ص 39 ؛ سنن دارمی: ج 1 ص 103 ؛ تاریخ دمشق: ج 47 ص 464.
[690]- البقرة : 18.
[691] - بقره: 18.