جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامبسم الله الرحمن الرحیم
پرسش 516: سؤالی در مورد علی (کرم الله وجه):
باسم الله العلی العظیم، سؤالم ایناست: چرا علی (کرم الله وجه) بعد از وفات نبی و برای امر خلافت خویش، نجنگید؟؟
فرستنده: یاسر – مغرب
پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیما.
خداوند تو را بیامرزد، بدان عدم جنگ ننمودن علی (ع) برای بازگشت حق غصب شدهاش، از روی ترس نبود، زیرا شجاعت و جوانمردی و زورآزمایی وی در ذات خداوند سبحان و برای هر کسی اثبات شده است. و شجاعت و جوانمردی همیشه برای مبارزه با باطل و برقراری حق کافی نیست، و ممکن است که مؤمن در نهایت شجاعت و توانایی باشد ولی مجاز به دست نزدن به کاری و سکوت بوده باشد، تا زمانی که خداوند کاری که او خواسته و خواست او باشد را انجام دهد.
رسول الله (ص) نیز به امام علی (ع) خبرداده بودند، که به وی ظلم میشود و حقش غضب میگردد و...
و با حکمتی که رسول الله(ص) به علی یاد داده بودند، وی را در صورت نبودن یار و یاور، به صبر امر کرده بودند، پس عدم مبادرت امام علی(ع) به جنگ و پیکار، فقط برای اجرای دستور خداوند و دستور رسول الله (ص) بود. و این مهم از مناقب و برترینهای امام علی (ع) بشمار میرود، نه آن چیزی که نواصب در کاسه سر میپرورانند واین سکوت را زیر سؤال میبرند در غیر اینصورت دست به شمشیر بردن امام (ع) مخالفت و سرپیچی صریح وی به وصیت و سفارش رسول الله(ص)محسوب میشود سرپیچی و مخالفتی که غیر ممکن است از امیرالمؤمنین و یعسوب دین سربزند، اگر برای حرفهایم شاهدی از قرآن کریم خواستار باشی.
پس باید بگویم: هارون که پیامبر خدا و وصی نبی الله موسی (ع) بودند در زمانی که موسی (ع) وی را جانشین و خلیفۀ خویش معرفی نمودند و سپس به میعاد پروردگار خویش رفت، این سامری بود که بنی اسرائیل را گمراه نمود و برای ایشان گوسالهای ساخت تا ایشان را از عبادت پروردگار باز دارد، دراین هنگام هارون (ع)دست به شمشیر و جنگ و ستیز نبرد و با وجود اینکه سامری چیزی حتی ظاهری، از دین باقی نگذاشت و مردم را به کفر ورزیدن آشکارا به خداوند دعوت کرده بود، چیزی از خلیفه بودن و جانشینی هارون (ع)کم نشد، پس در نزد پروردگار و اولیائش مبادرت نمودن به جنگ و پیکار تنها راه حل پیروزی محسوب نمیشود، در ضمن هر بیمی، شخص را ترسو جلوه نمیدهد، مثلاً بیمناک بودن بر دین خدا، جُبن و ترس محسوب نمیشود. در قرآن نیز ذکر شده که موسی(ع) با بیم و ترس و مراقب بودن از شهر فرعون خارج شده،
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ.قصص: 21.
(موسى ترسان و نگران از آنجا بيرون رفت [در حالى كه مى]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمكاران نجات بخش).
آیا این بیم موسی جبن و ترس محسوب میشود؟؟حاشا، خیر و هزار خیر...
موسی (ع) برجان خود نمیترسید، بلکه بر نفس خویش میترسید، زیرا خداوند رسالتی را بر دوش وی نهاده بود، پس حتماً باید بر نفس خویش محافظت کرده و برآن بیمناک میشود، تا بتواند این تکلیف الهی را به نحو احسن به پایان برساند.
در حقیقت ما میدانیم که همه انبیاء و اوصیاء در اجرای دستورات خداوند متعال و جنگ و پیکار برای برپایی دین الهی لحظهای درنگ نمیکردند. در نهایت باید بگویم که روایات زیادی از محمد(ص)و اهل بیتش(ع) نقل شدهاند که به علی سفارش و وصیت نموده تا صبر پیشه کند و اگر میخواهی آنها را برای تو بیان نمایم، در وقت مناسب انشاء الله آنها را ذکر خواهیم کرد.
خداوند تو را برای هر خیر و صلاحی موفق بگرداند.
گروه علمي انصار امام مهدي (مکن الله له في الارض)
شیخ ناظم العقیلی
محرم الحرام / 1431 هـ