در این بخش، ابتدا گزارشی از روایاتی که در منابع شیعه و سنی درباره ی واژه ی یمانی آمده، ارائه می دهیم، سپس به معناشناسی اوصاف یمانی دربرخی از این روایات که اهمیت بیشتری دارند، می پردازیم.
روایاتی را که در منابع شیعه و سنی دربارهی یمانی وارد شده میتوان به دو دستهی کلی تقسیم کرد:
یک دسته تنها دلالت بر این دارد که یمانی از علائم ظهور است، بدون اینکه مشخص شود یمانی و جریان زیرنظر او چه ویژگیهایی دارد؛
دستهی دیگر که علاوه بر اشاره به علامت بودن یمانی، متضمن ویژگیهای یمانی و جریان تحت امر او نیز هست.
در بحث ما روایاتِ دستهی دوماند که در معناشناسی اوصاف یمانی بهکار میآیند؛ لذا تمرکز ما بر نقل و تحلیل همین روایات است؛ ازاینرو، برای روایات دستهی اول، علیرغم کثرت آنها در منابع شیعه و سنتی، تنها به ذکر روایت زیر بسنده میکنیم:
عن ابی عبدالله (ع): قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ: الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَا[1]:
امام صادق (ع) فرمودند: پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء (فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین)..
و اما روایات دستهی دوم نیز در منابع شیعه و سنی هر دو نقل شده است. بنابر روایات منابع شیعی، یمانی اوصاف زیر را دارد:
1. از موالیان امیرمؤمنان است و اصحاب ائمه امید ظهور او را میکشیدهاند.[2]
2. در جبههی مخالف سفیانی قرار دارد و برای مبارزه با او بهپا میخیزد.[3]
3. قیام او مقارن با قیام سفیانی و خراسانی است.
4. به حق هدایت میکند.
5. از میان پرچمها پرچمی هدایتگرتر از پرچم او نیست، زیرا همگان را به صاحب شیعیان دعوت میکند.
6. هنگام قیام او فروش سلاح بر هر مردم و بر هر مسلمان حرام میشود.
7. هنگام قیام او واجب است به او ملحق شد؛ زیرا پرچم هدایت است و هیچ مسلمانی حق سرپیچی و مخالفت با او را ندارد، در غیر این صورت اهل آتش است؛ زیرا او به حق و راه راست دعوت میکند.[4]
8. یاران او ابدال و توبهکنندگانی هستند که خداوند در قرآن کریم دربارهی آنان فرموده است: «خداوند توبهکاران و پاکیزگان را دوسـت میدارد.»[5]
و بنابر روایات منابع اهل سنت، یمانی اوصاف زیر را دارد:
- 1. امیر غضب است.
2. صدایی از آسمان که نه از انسان است و نه از جن، شنیده میشود که با ذکر نام یمانی ندا میدهد که «با او بیعت کنید، او نه از این است و نه از آن، بلکه او خلیفهی یمانی است.»[6]
3. از بنیهاشم است.
4. در زمان او حضرت عیسی (ع) نازل میشود.
5. استانبول و روم و بیت المقدس به دست او فتح میشود و حماسهها میآفریند.[7]
6. یاران او نزد حاکمان جایگاهی ندارند و از درگاه آنها مطرود هستند، اما سرانجام همه گرد او جمع میشوند و بر مشرق و مغرب زمین سلطه مییابند.[8]
در روایات شیعه، نظر به اهمیت و شهرتی که دو روایت از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) دارد آنها را بعینه ذکر میکنیم و پس از توضیح مختصری دربارهی آنها، بیانیهی «یمانی کیست» را از سید احمد الحسن نقل میکنیم و درنهایت شواهدی را که دلالت میکند یمانی، معصوم و از حجتهای الهی است ذکر میکنیم.
عن ابی عبدالله (ع): خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ السُّفْيَانِيِّ وَ الْخُرَاسَانِيِّ وَ الْيَمَانِيِ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِي شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَيْسَ فِيهَا رَايَةٌ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِ لِأَنَّهُ يَهدی إِلَى الْحَق:[9]
امام صادق (ع) فرمودند: خروج سفیانی و خراسانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است و در میان آنها هیچ پرچمی هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست، زیرا به سوی حق هدایت میکند.
عن الباقر (ع): ... خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ وَ الْيَمَانِيِّ وَ الْخُرَاسَانِيِّ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِي شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ نِظَامٌ كَنِظَامِ الْخَرَزِ يَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً فَيَكُونُ الْبَأْسُ مِنْ كُلِّ وَجْهٍ وَيْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُمْ وَ لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ رَايَةٌ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ فَإِذَا خَرَجَ الْيَمَانِيُّ حَرُمَ بَيْعَ السِّلَاحِ عَلَى النَّاسِ وَ كُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِذَا خَرَجَ الْيَمَانِيُّ فَانْهَضْ إِلَيْهِ فَإِنَّ رَايَتَهُ رَايَةُ هُدًى وَ لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَلْتَوِيَ عَلَيْه فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيم:[10]
امام باقر (ع) فرمودند: قیام سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است و همچون دانههای تسبیح در پی یکدیگر میآیند و از هر طرف بلا و سختی روی میآورد. وای بر کسی که با آنها رو در رو شود. هیچ پرچمی هدایتگر از پرچم یمانی نیست. او پرچم هدایت است، زیرا شما را به سوی صاحبتان دعوت میکند. زمانی که یمانی قیام میکند، فروش سلاح بر مردم و بر هر مسلمانی حرام میشود. هنگامی که یمانی خروج کرد به سوی او به پا خیز، چرا که پرچم او پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که از او سرپیچی کند یا بر ضد او بایستد و هر کس که چنین کند اهل آتش است؛ زیرا او به سوی حق و صراط مستقیم دعوت میکند.
طبق این روایات، یمانی طلایهدار جریانی است که دارای دو بُعد «معرفتی» و «نظامی» است. بُعد نظامی از آن جهت که علیه سفیانی، بهعنوان اصلیترین دشمن امام مهدی (ع)، میجنگد و بُعد معرفتی از آن جهت که دارای نظام معرفتیای است که به حق و راه راست دعوت میکند که دارای برترین هدایتهاست. در این روایات بر بُعد معرفتی یمانی تأکید بیشتری شده است و به علت همین برتری نظام معرفتی ارائهشده از سوی یمانی است که برای مأموریت بزرگی گزینش شده است. شاید همین تفکیک قائل نشدن میان بُعد معرفتی و نظامی جریان یمانی است که عدهای گمان کردهاند مأموریت یمانی تنها پس از قیام او آغاز می شود، لذا در مخالفت با احمد الحسن مدام این سخن را تکرار میکنند که چرا هنوز که سفیانی و خراسانی خروج نکردهاند، یمانی ظاهر شده است؛ و همین را یکی از دلایل باطل بودن احمد الحسن میشمرند.
این افراد گمان کردهاند چون سفیانی و خراسانی و یمانی در یک روز «خروج میکنند»، پس نباید پیش از چنین روزی، یمانی «ظهور» کند؛ لذا چنین پنداشتهاند که پیش از قیام سفیانی و خراسانی، یمانی نه حق دارد خود را به عنوان یمانی معرفی کند، و نه حق دارد زمینهی قیامش را فراهم کند، و نه حق دارد به حق هدایت کند و به راه راست دعوت کند! درنتیجه ما نیز تا پیش از قیام سفیانی و یمانی هیچ تکلیفی برای شناختن یا کمک به یمانی نداریم؛ لذا اگر کسی، پیش از قیام سفیانی و خراسانی، ادعا کند که یمانی است، باطل است و باید او را کذاب معرفی کرد!
کسانی که چنین عقیدهای دارند از این حقیقت غافلاند که در روایات «خروج» یمانی و سفیانی و خراسانی است که همزمان است، نه «ظهور» آنان؛ و خروجی که در این روایات مطرح است با «ظهور» فرق دارد. ظهور به معنای ظاهر شدن است، خواه همراه با قیام باشد و خواه نباشد؛ اما خروج در این روایات، به معنای قیام و جنگ نظامی است که طبق روایات، خروج یمانی و سفیانی و خراسانی در یک روز است؛ اما در ظهور چنین چیزی شرط نیست و متصور و بلکه ضروری است که یمانی، که مهمترین زمینهساز انقلاب امام مهدی (ع) است، پیش از خروجش ظهور کرده باشد تا بتواند مقدمات قیام خود را فراهم کند. پاسخ سید احمد الحسن در این زمینه شنیدنی است:
«در روایت است که یمانی صاحب پرچم است، یعنی او فرماندهی سپاه است؛ همچنین در روایت است که وقتی خروج کرد، واجب است که برای جنگیدن با او بهپا خواست. آیا معقول است که شخصی با فرماندهی بجنگد که با او بیعت نکرده است و از قبل به او ایمان نداشته است؟ آیا مثلاً گمان میکنی که آنها ظاهر میشوند و سپاه خود را در زمان 24 ساعت با لشکری عظیم آماده میکنند؟ آیا عقل چنین چیزی را میپسندد؟»[11]
بیشک عقل سلیم حکم میکند که یمانی قبل از قیامش دعوتی داشته باشد که شاید سالها طول بکشد تا، در این برههی زمانی، خود را به مردم بشناساند و در زمانی که فتنههای آخرالزمان سایه افکنده است هدایتکنندهی مردم باشد و آنان را به حق و درستی دعوت کند تا رفتهرفته یاران او گرد هم آیند و مقدمات تشکیل سپاهش علیه سفیانی و نیز دجال اکبر، که بهفرمودهی سید احمد الحسن (ع) آمریکای جنایتکار است،[12] فراهم شود.[13]
هویت یمانی در بیانیهی یمانی کیست از سید احمد الحسن
سید احمدالحسن در بیانیهی «یمانی کیست» بهطرز بیسابقهای گوشههای از هویت یمانی را آشکار کردهاند که ثابت میکند یمانی معصوم بوده و از خلفای الهی است. بخشی از این بیانیه را که به بحث ما مربوط است نقل میکنیم:
از سيد احمد الحسن وصى و فرستادهی امام مهدىسؤال شد: يمانى كيست؟ و آيا حدودى براى اين شخصيت وجود دارد كه با آن شناخته شود؟ ... آيا ايشان معصوم میباشد به طوری كه مردم را به باطل نکشاند و آنها را از حق خارج نسازد، همانطور كه در روايتى از امام باقر آمده است: «پرچم وى پرچم هدايت است و بر هيچ مسلمانی جايز نيست از او سرپيچى كند، و اگر كسى اين كار را انجام داد از اهل جهنم است، چون وى دعوت به حق و هدايت به راه راست مى كند.»
سید احمدالحسن در پاسخ خود نوشتند:
«... اما راجع به حدود شخصيت يمانى باید گفت: در روايتی از امام باقر(ع) اينگونه نقل شده است: در پرچمها پرچمى هدايتگرتر از پرچم يمانى نيست و آن پرچم هدايت است؛ زيرا كه شما را به سوی صاحبتان دعوت میکند. اگر يمانى خروج کرد فروختن اسلحه حرام مىشود، و اگر يمانى خروج کرد، به پا خيز به سوی او، زيرا که پرچمش پرچم هدايت است، و جايز نيست مسلمانان از او سرپيچى كنند، و اگر كسى اين كار را انجام دهد از اهل جهنم است، زيرا که او دعوت به حق و هدايت به راه راست مىكند.
در حديث فوق چند نکتهی بسيار مهم وجود دارد:
۱- «جايز نيست هيچ مسلمانی از او سرپيچى كند، و اگر كسى اين كار را انجام دهد از اهل جهنم است.» بنابراين نتيجه میگيريم كه يمانى صاحب ولايت الهى است، و شخصی بر مردم حجت نخواهد بود، به طورى كه رویگردانی از وى، انسان را وارد جهنم كند حتى اگر نماز بخواند و روزه بگيرد، مگر اينكه از خلفاى خداوند بر زمين باشد، و ايشان اصحاب ولايت ازجمله پيامبران و فرستادگان و امامان و مهديينهستند.
2-«او دعوت به حق و راه راست مىكند.» دعوت به حق و راه راست بدين معناست كه اين شخص اشتباه نمىكند، تا مردم را وارد باطل كند يا آنها را از حق خارج سازد، و اين بدان معناست که او معصوم و منصوص العصمة است. بنابراين، با اين معنا براى اين قيد و حد، ثمرهی بزرگی در مشخص کردن شخصيت يمانی ايجاد مىشود، اما برداشت هر معناى ديگر از اين جمله که «دعوت به حق و هدايت به راه راست مىكند»، اين فرموده از ائمهرا بىفايده قلمداد مىكند، پس نه قيد و نه حد برای شخصيت يمانی خواهد بود، و بلا نسبت ايشاناز گفتن کلامِ بیمعنا که از آن مبرا میباشند.
پس نتيجهی آنچه بدان در موارد اول و دوم اشاره شد اين است كه يمانى حجتی از حجتهای خداوند بر زمين، و معصومِ منصوص العصمة است، و در روايات متواتر و قطعى ثابت است كه حجتهای الهی پس از پيامبر اکرم،دوازده امامو دوازده مهدى هستند. غير از ايشان هيچ حجت معصوم ديگری بر زمين نيست. و ايشان تمام نعمت و كمال دين و ختم رسالتهای آسمانی هستند، که يازده امام از ايشاندار دنيا را وداع گفته، و امام مهدى (ع) بقية الله و دوازده مهدىباقى ماندهاند. و يمانى مردم را به سوی امام مهدى (ع)فرا میخواند، پس يمانى بايد نخستين مهديين باشد، زيرا كه يازده مهدى پس از ايشان از فرزندان ايشان میباشند «ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم:[14] فرزندانى بعضى از نسل بعضى ديگرند و خداوند شنواى داناست.» و در زمانی بعد از زمان ظهور امام مهدی (ع) خواهند آمد، بلکه ايشان در دولت عدل الهی خواهند بود، و آنچه ثابت است، مهدی اول در زمان ظهور امام مهدى (ع) موجود میباشد، و ايشان نخستين ايمانآورندگان به امام مهدیدر آغاز ظهور و آمادهساز قیام مقدس میباشد، همانطور كه در وصيت رسول خدا (ص)ذكر شده است. و از اينجا شخص يمانى در شخصيت مهدى اول از دوازده مهدی مذکور در وصيت رسول خدا (ص) منحصر میشود.... .»
پی نوشت:
[1]. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 650.
[2]. لَمَّا خَرَجَ طَالِبُ الْحَقِّ قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): نَرْجُو أَنْ يَكُونَ هَذَا الْيَمَانِيَّ فَقَالَ: لَا، الْيَمَانِيُ يُوَالِي عَلِيّاً (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، وَ هَذَا يَبْرَأ: «زمانی که طالب الحق (که شخصیتی از خوارج بود و به او این لقب را داده بودند) خروج کرد به امام صادق (ع) گفته شد: امیدواریم که او همان یمانیِ (موعود) باشد. امام (ع) فرمود: ”خیر، یمانی از موالیان و تابعان علی (ع) است، اما این شخص از علی (ع) برائت میجوید.“» (الامالی طوسی، ص 661).
[3]. عن امیرالمؤمنین علی (ع): ...فيموت الثائر و يقوم الآخر ثمّ ينهض اليماني لمحاربة السفياني:امیرمؤمنان علی فرمودند:: «انقلاب کننده میمیرد و دیگری بر میخیزد، سپس یمانی برای جنگ با سفیانی برمیخیزد.» (إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب، ص133).
.[4] الغیبة شیخ طوسی، ص 447. الغیبه نعمانی، ص 256.
[5]. عن امیرالمؤمنین علی (ع): ... أَقْبَلَتْ خَيْلُ الْيَمَانِيِ وَ الْخُرَاسَانِيِّ يَسْتَبِقَانِ كَأَنَّهُمَا فرسي [فَرَسَا] رِهَانٍ شُعْثٌ غُبْرٌ جُرْدٌ أَصْلَابُ نَوَاطِي وَ أَقْدَاحٍ إذا نظرت أحدهم برجله باطنه [إِذْ يَضْرِبُ أَحَدُهُمْ بِرِجْلِهِ بَاكِيَةً] فَيَقُولُ لَا خَيْرَ فِي مَجْلِسِنَا بَعْدَ يَوْمِنَا هَذَا اللَّهُمَّ فَإِنَّا التَّائِبُونَ وَ هُمُ الْأَبْدَالُ الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ الْعَزِيزِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِين: امیرمؤمنان علی (ع) فرمودند: «... در ایـن هنگـام سـپاه یمـانی و خراسانی نمایان میشوند. و مانند سواران مسابقهای از یکدیگر سبقت میگیرند در حالیکه تیرهای محکم به دسـت دارند و ژولیده مو، غبارآلود و قویدلاند. چون به پاهای خود نگاه کنند، میگویند: بعد از امروز خیری در نشسـتن مـا نیسـت. بارخدایا ما به درگاه تو، توبه میکنیم و اینها، همان ابـدالی هسـتند کـه خداونـد در کتاب عزیزش، آنها را چنین توصیف میکنـد: خداونـد توبـهکـاران و پاکیزگـان را دوســت مــیدارد.» (بحار الانوار، ج52، ص274؛ الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب، ج2، ص99)
[6]. حدّثنا الوليد بن مسلم عن جرّاح عن أرطأة، قال: أمير الغضب ليس من ذي و لا ذه و لكنّهم يسمعون صوتا ما قاله إنس و لا جان: بايعوا فلانا باسمه ليس من ذي و لا ذه و لكنّه خليفة يماني، قال الوليد: و في علم كعب أنّه يماني قرشي( التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص77).
[7]. عن أرطاة، قال: على يدي ذلك الخليفة اليماني الذي تفتح القسطنطينية ورومية على يديه، يخرج الدجال وفي زمانه ينزل عيسى بن مريم (ع) على يديه تكون غزوة الهند، وهو من بني هاشم.» (الملاحم و الفتن ابن حماد، ص410)
[8]. يخرج في آخر الزمان رجلٌ يسمى أَمِيرَ العُصَبِ، و قال بعضهم: يسمى أَمير الغَضَبِ. أَصحابه مُحَسَّرُونَ مُحَقَّرُونَ مُقْصَوْنَ عن أَبواب السلطان و مجالس الملوك، يأْتونه من كل أَوْبٍ كأَنهم قَزَعُ الخريف يُوَرِّثُهُم الله مشارقَ الأَرض و مغاربَها (لسان العرب، ج4، ص190).
[9]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ص 375. الغیبة شیخ طوسی، ص 447.
[10]. الغیبه نعمانی، ص 256، بحار الانوار، ج52، ص 232.
[11]. مع العبد الصالح، ج2، ص47.
[12]. بیانیهی دجال اکبر از سید احمد الحسن (ع)
[13] . شهید مطهری نیز در اینباره مینویسد: از نظر روایات اسلامی، در مقدمهی قيام و ظهور امام، يك سلسله قيامهاى ديگر از طرف اهل حق صورت مىگيرد. آنچه به نام قيام يمانى قبل از ظهور بيان شده است، نمونهاى از اين سلسله قيامهاست. اين جريانها نيز ابتدا به ساكن و بدون زمينه قبلى رخ نمىدهد (مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى، ج24، ص440).
[14]. آلعمران : 3