اگر چند نفر دربارۀ یک زمین ادعای مالکیت داشته باشند، چطور بفهمیم صاحب زمین کیست؟! یقیناً کسی صاحب زمین است که سند داشته باشد، سندی که او را صاحب زمین معرفی کند. حال فرستادۀ عیسی را که فرستادۀ خداوند است، چطور بشناسیم؟ از جمله راههایی که برای شناخت فرستاده های الهی مورد استفاده قرار می گیرد، سندی است که آنها را معرفی میکند. به این سند نص، وصیت یا بشارت فرستادگان در کتب مقدس گفته میشود. در این صورت ما برای شناخت فرستاده عیسی(ع) باید به دنبال نص در کتب مقدس باشیم.
طبق کتاب مقدس، برای تصدیق رسولان الهی، نص و وصیت یا همان بشارت فرستادگان وجود دارد؛ معرفینامهای که فرستادۀ خدا را به مردم معرفی میکند، همچنانکه عیسی(ع) بارها یهودیان را به وجود اشاراتی یادآوری میکرد که در تورات و کتب انبیا در رابطه با وی آمده بود. این نکته آنقدر اهمیت داشت که فیلیپس، حواری عیسی هنگامی که قصد داشت بشارت عیسای مسیح را به نتنائیل بدهد، به وی اشاره میکند:
«آن کسی را که موسی در تورات و انبیا مذکور داشته اند، یافته ایم.» [یوحنا، 1:45]
در کتب عهدین، شاهد دو نوع از وصیت یا بشارت فرستادگان الهی هستیم:
نص مستقیم و نص غیرمستقیم:
نص مستقیم از خلیفۀ گذشته برای شخص برگزیدهای است که به او بهعنوان فرستادۀ الهی وصیت شده است. در این نوع نص، حجت قبلی بهصورت مستقیم به حجت بعدی وصیت میکند:
به این نمونهها از بشارت فرستادگان یا نص در عهدین توجه کنید:
«۱۴ و خداوند به موسی گفت: «اینک ایام مردن تو نزدیک است، یوشع را طلب نما و در خیمۀ اجتماع حاضر شوید تا او را وصیت نمایم.» پس موسی و یوشع رفته، در خیمه اجتماع حاضرشدند. ۱۵ و خداوند در ستون ابر در خیمه ظاهرشد و ستون ابر، بر در خیمه ایستاد.» [تثنیه، باب ۳۱]
سید احمدالحسن در ارتباط با متن بالا میفرمایند:
«این گفته واضح است که یشوع یا یوشع همان وصی موسی(ع) بود.»
[عقاید اسلام و از تو دربارۀ روح میپرسند]
«۱۳ آنگاه عیسی آمد و نان را گرفته، بدیشان داد و همچنین ماهی را. ۱۴ و این مرتبۀ سوم بود که عیسی بعد از برخاستن از مردگان، خود را به شاگردان ظاهر کرد. ۱۵ و بعد از غذاخوردن، عیسی به شمعون پطرس گفت: «ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیشتر از اینها محبت مینمایی؟» بدو گفت: «بلی سرورم، تو میدانی که تو را دوست میدارم.» بدو گفت: «برههای مرا خوراک بده.» ۱۶ باز در ثانی به او گفت: «ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا محبت مینمایی؟» به او گفت: «بلی سرورم، تو میدانی که تو را دوست میدارم.»بدو گفت: «گوسفندان مرا شبانی کن.» ۱۷ مرتبۀ سوم بدو گفت: «ای شمعون، پسر یونا، مرا دوست میداری؟» پطرس محزون گشت، زیرا مرتبۀ سوم بدو گفت: «مرا دوست میداری؟» پس به او گفت: «سرورم، تو بر همهچیز واقف هستی. تو میدانی که تو را دوست میدارم.» عیسی بدو گفت: «گوسفندان مرا خوراک ده.» [یوحنا ۲۱: ۱۵- ۱۷]
سید احمدالحسن دربارۀ این متن از انجیل میفرمایند:
«روشن است که سمعان پطرس (شمعون الصفا) همان وصی بعد از عیسی(ع) است.»
همچنین فرمودند:
«پس عیسی(ع) یا یسوع، گوسفند و گله نداشته و مقصود از این عبارات، همان رعیت او و مؤمنان هستند که شمعون را مأمور نگهداری آنها کرد.»
[عقاید اسلام و از تو دربارۀ روح میپرسند، ص ۶۷]
در همین زمینه در انجیل میخوانیم:
«۱۳ و هنگامی که عیسی به نواحی قیصریه فیلپس آمد، از شاگردان خود پرسیده، گفت: مردم مرا که پسر انسانم چه شخص میگویند؟» ۱۴ گفتند: «بعضی یحیی تعمیددهنده و بعضی الیاس و بعضی اِرمیا یا یکی از انبیا.» ۱۵ ایشان را گفت: «شما مرا که میدانید؟» ۱۶ شمعون پطرس در جواب گفت: «تویی مسیح، پسر خدای زنده!» ۱۷ عیسی در جواب وی گفت: «خوشا بهحال تو ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است. ۱۸ و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. ۱۹ و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.» [متی، فصل ۱۶]
اما نوع دیگر بشارت فرستادگان ، نص یا بشارت غیرمستقیم از خلیفۀ گذشته برای شخص برگزیدۀ منصوص علیه، که بین این دو حجت، فاصلۀ زمانی وجود دارد و حجت خدا از این طریق نیز شناسایی میشود.
در اشعیا میخوانیم:
«صدای ندا کنندهای در بیابان، راه خداوند را مهیا سازید و طریقی برای خدای ما در صحرا راست نمایید.» [إشعیا ۴۰: ۳]
و در انجیل، احتجاج یحیی را میتوانیم مشاهده کنیم، آن هنگام که میخواهد خود را معرفی نماید:
«۲۲ آنگاه بدو گفتند: «پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادند جواب بریم؟ دربارۀ خود چه میگویی؟» ۲۳ گفت: «من صدای نداکنندهای در بیابانم که راه خداوند را راست کنید، چنانکه اشعیا نبی گفت.»» [یوحنا، باب ۱]
شاید از دید بسیاری این نص خیلی روشن و صریح نیست، اما برای روشندلان، نیازی به تفصیل ندارد، هرکه اندکی نور الهی داشت باید یحیی را میپذیرفت.
در اشعیا میخوانیم:
«۱ روح خداوند یهوه بر من است، زیرا خداوند مرا مسح کرده است تا مسکینان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شکستهدلان را التیام بخشم و اسیران را به رستگاری و محبوسان را به آزادی ندا کنم، ۲ و تا از سال پسندیده خداوند و از یوم انتقام خدای ما ندا نمایم و جمیع ماتمیان را تسلّی بخشم.» [إشعیا، باب ۶۱]
و عیسی به آن احتجاج نمود:
«۱۶ و به ناصره جایی که پرورش یافته بود، رسید و به حسب دستور خود در روز سَبَّت به کنیسه درآمده، برای تلاوت برخاست. ۱۷ آنگاه صحیفه اشْعیا نبی را بدو دادند و چون کتاب را گشود، موضعی را یافت که مکتوب است ۱۸ «روح خداوند بر من است، زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکستهدلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم، ۱۹ و از سال پسندیده خداوند موعظه کنم.» ۲۰ پس کتاب را به هم پیچیده، به خادم سپرد و بنشست و چشمان همه اهل کنیسه بر وی دوخته میبود. ۲۱ آنگاه بدیشان شروع به گفتن کرد که «امروز این نوشته در گوشهای شما تمام شد.» [لوقا، باب ۴]
این نصوص یا بشارت فرستادگان برخی در گذشته محقق شدند؛ مانند مثالهای قبلی و بعضی در زمان ما محقق میشوند. به این نص غیرمستقیم اشعیا دربارۀ منجی نیز توجه فرمایید:
«و نهالی از تنه یسَّی بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شکفت.» [اشعیا ۱۱: ۱]
مردم زمان این منجی بر پایۀ همین نصوص است که او را خواهند شناخت.
بر اساس متون ذکرشده از کتاب مقدس، و متون فراوان دیگر از این کتاب، دانسته میشود که از راههای همیشگی برای شناخت خلیفۀ خداوند، بشارت یا نص و وصیت خلیفۀ قبلی یا خلفای پیشین به فرستادۀ الهی جدید است. با نص که از ارکان ثابتِ شناخت حجج الهی است، فرستادۀ خداوند شناخته میشود و انتظارها برای رسیدن به او پایان مییابد.