جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام7 سال پیش و در شب 3، 11 یا 13 رمضان یا 3 رمضان از همان سال و پس از اینکه درس خستهام کرده بود، دیر وقت دراز کشیدم و خودم را در کربلا دیدم که با کسی که نمیتوانم او را ببینم حرکت میکنم. هر دو بر امام حسین(ع) و از درب پشتی و مقابل باب القبله وارد شدیم. برخی به من اشاره میکردند و صحن امام بسیار شلوغ بود. در آنجا بسیاری از سیاسیون حضور داشتند و پوسترهای انتخاباتی بلند کرده بودند و آنطور که یادم میآید در میانشان باججی، چلبی و سایرین بودند. صدام را هم درون پوستر مشاهده کردم؛ او بسیار میخندید و در بین الحرمین راه میرفت. پس از آن، مرا راهنمایی کرد تا از باب القبله خارج شویم و به «سفینة النجاه» (کشتی نجات) رسیدیم که در حال حاضر نزدیک باب القبله وجود دارد. بعد امام به من اشاره کرد. به طور طبیعی در خواب احساس کردم که ایشان امام مهدی (ع) است؛ ولی کسی را ندیدم. به طور قطع به من اشاره کرد که با ایشان در کربلا به شهادت خواهم رسید و به من فرمود که با فلانی ازدواج میکنی و دو کودک از او روزیات میشود و با من به شهادت میرسی. من به او عرض کردم: اجازه دهید تا فرزندانم را به مادرم سفارش کنم. به من فرمود: خیر. وقت بسیار داری. رؤیا به پایان رسید. امیدوار به تعبیر رؤیا و به آن نیازمندم. خداوند به شما توفیق دهد و گامهایتان را استوار بدارد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمدلله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسلیماً کثیراً.
خداوند توفیقت دهد و گامهایت را استوار بدارد. در رؤیا موارد روشنی وجود دارد که نیازمند تأویل نمیباشد. فقط صدام حسین که در رؤیا دیدی، به معنی شخصی است که جانشین او در حکومت عراق شده و کارهایی همانند کارهای او انجام میدهد؛ از جمله کشتار، تبعید و زندانی کردن مؤمنان. اما رسیدن شما به کشتی که در رؤیا بود، بشارتی برای شما در آن هنگام است که به حق میرسی و انشاءالله، حق را یاری میدهی. خداوند به شما برای یاری دعوت مهدی این امّت، توفیق دهد و خداوند شما را جزو افرادی قرار دهد که حق را با آنها یاری میدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
جمادی الآخر 1432 هـ