آقا و مولای من! سلام علیکم. آیا روزی به دیدار شما شرفیاب خواهم شد؟ چرا که یکی از انصار در مورد من رؤیا دیده است که گویی از دعوت خارج شدم؛ با اینکه من به آن تمسّک میجویم و به خاطر آن، همه چیزی را قربانی کردم!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمدلله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسلیماً کثیراً.
در مورد درخواست شما برای دیدار احمدالحسن، از خداوند درخواست میکنم که برای ما از فضل خویش، مکانی امن و تعدادی از مؤمنین به حق را فراهم کند تا به واسطهی آنها، ممانعت از دشمنان خدا و بازداشتن ابلیس و سربازانش که بر زمین مسلط هستند حاصل شود؛ تا بتوانیم با مردان و زنان مؤمن نماز را اقامه و باآنها دیدار و حق را برای مردم بیان کنیم و عقاید علمای گمراهی باطل منحرف از دین خداوند را در حضور همگان مفتضح نماییم؛ همانطور که خداوند، یثرب و انصار را برای حضرت محمد رسول خدا(ص) فراهم فرمود. محمد(ص) پیش از هجرتش به یثرب (مدینهی منوّره) سالیانی بدون امنیّت سپری کرد و مجبور شد تا از کفار قریش، در دره و غار پنهان شود و به طائف هجرت نماید؛ ولی مردم آنجا نیز خواستند ایشان را بکشند. ایشان از آنان فرار کرد و مسلمانان به حبشه هجرت کردند؛ جایی که نجاشی با فضل خداوند بر او، امنیت را به آنان بخشید. این گونه بود تا هنگامی که خداوند اراده فرمود برای فرستادهاش و اسلام، تمکین و یاری حاصل نماید؛ آن هنگام که اوس و خزرج رسول خدا (ص) را یاری دادند و شهرشان را برای ایشان گشودند و ایشان را در امنیت و اطمینان پناه دادند تا مردم را به دین حق دعوت کنند، دلیل او برای همگان آشکار، حق روشن، و باطل مفتضح شد. این سنّت خداوند است و دنیا سرای بلا و امتحان، و به اندازهی سختی، پاداش میباشد. سزاواترین کسان برای سختی و مشقت و پاداشی که بر آن مترتّب میشود، خلیفهی خداوند در زمینش میباشد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللهِ قَريبٌ)(1 )
(میپنداريد به بهشت داخل خواهید شد؟ در حالی که هنوز سرگذشت کسانی را که پيش از شما بودهاند نشنيدهايد؟ به ايشان سختی و رنج رسيد و به لرزه درآمدند، تا آنجا که پيامبر و مؤمنانی که با او بودند، گفتند: پس ياریِ خدا کِی خواهد رسيد؟ بدان که ياری خداوند نزديک است).
دقّت کن؛ تا زمانی که فرستاده بگوید یاری خداوند چه زمانی است؛ یعنی تا زمانی که مسئلهی یاری به لبهی ناامیدی برسد، و تا زمانی که صبر خود فرستاده تقریباً به سر آید و درخواست یاری کند؛ چرا که امکان باقی ماندن بر صبر برایش وجود ندارد و در وضعیت آوارگی و جنگ به سر میبرد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ)(2 )
(چون فرستادگان نوميد شدند و به یقین دانستند که تکذيب میشوند، ياریِ ما برایشان آمد و هر که را خواستيم نجات داديم، و عذاب ما از مردم گنهکار بازگردانيده نشود).
به طور کلی رسالتها با دعوت آغاز میشود. هنگامی که فرستاده دعوتش را آشکار میکند، برای مدتی این امکان را پیدا میکند تا در حضور مردم آشکار شود و خودش آنان را به حق دعوت کند. وقتی دعوتش گسترش پیدا کند و انصارش بسیار گردند، مردان دینی بر جایگاههای باطلشان هراسان میشوند؛ بنابراین مکر و حیله میکنند و برای کسانی که آنها را به جای خداوند میپرستند، فتوای کشتنِ فرستاده را صادر میکنند و پیروان گمراه، فکر نمیکنند که دلیل این فتواها، ضعف مراجع گمراهی و عدم توانایی باطل آنها در مقابل حق میباشد؛ در نتیجه فرستادگان پنهان میشوند تا خداوند آنها را تمکین دهد. بنابراین سیره چنین است که با فرستادگان پیکار شود و مدت زمانی پنهان میشوند تا اینکه خداوند برای آنها گشایشی حاصلکند؛ آن هنگام که عدِّه و عُدّهی کافی جهت ممانعت و دفع شرّ سربازان ابلیس که همان مردان دین ابلیسی و بندگان زبونی میباشند که آنها را به جای خداوند میپرستند، فراهم شود.
اما اینکه بیان کردی یکی از ایشان رؤیایی دیده است که شما از دعوت حق خارج شدی؛ صادقه است. انشاءالله خداوند آن را از تو بردارد و تو را بر راه مستقیم ثابت بدارد.
ربیع الثانی 1433 هـ