جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاماللهم صل علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً... بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب العالمین. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مورد بنده واقعاً خاص و فوری است. از شما میخواهم آن را به امام عرضه کنید؛ چرا که من آیین گروهی را ترک گفتهام که ایمان ندارند و راه حلی جز از امام من احمد (ع) سراغ ندارم؛ چرا که او ولیّ امر من و از من به خودم، سزاوارتر است. به امام مظلوم من، وصیّ پدرش و حبیب دلهای ما تا آخرین نفس، احمدالحسن، یاری شده توسط خداوند، محمد، علی و امامان. نمیدانم از کجا شروع کنم. امیدوارم وضعیت را همانطور که هست، به شما برسانم.... مشکل من با شوهرم، پدر دخترم میباشد.... 7 ماه است که من با خانوادهام زندگی میکنیم؛ زیرا با او اختلاف دارم.
او در خانه نمیخوابد و به من و کودکش اهمیتی نمیدهد و با کسان دیگری که از راه اینترنت با آنها صحبت میکند، رابطه دارد. مهم این است که مشکلات ما بسیار است و همه اینها به خاطر دوری او از من و از خانه و دلمشغولیهای او میباشد.
آن گونه که خودش میگوید، زندگی و کار خاصی دارد. او نمیخواهد فرزندانی داشته باشیم؛ زیرا هر روز و با هر مشکلی هرچند کوچک، سخن از طلاق به میان میکشد. گاهی حس میکنم که خصوصاً اواخر، او مشکلاتی را برای من به وجود میآورد. خداوند خواسته است که دختری روزیمان شود که اکنون یک سال و نیم دارد و با من زندگی میکند. او بر طلاق اصرار دارد و هیچ دلیلی هم ندارد جز اینکه ما کفو هم نیستیم و من مناسب او نمیباشم و مشکلاتی را به وجود آورده است. از آنجا که من میدانم مبغوضترین حلال از نظر خداوند طلاق است، با او بسیار راه آمدهام و خانوادهام نیز با او راه آمدهاند تا بازگردیم و در راه خداوند و با چشمپوشی زندگی کنیم؛ خصوصاً اینکه یک دختر هم داریم.... او گناهکار است و من نیز خودم را بیگناه نمیدانم؛ چرا که نفس اماره به بدی دستور میدهد.
او مداح حسینی است و واقعاً تکبّر دارد و فکر میکند بهترین فردِ روی زمین است.... با تمام وجودم او را دوست میداشتم. خداوند گواه است که ماههای اول ازدواجمان با من خوب بود، ولی پس از یک سال تغییر کرد و امروز پس از پنج سال از ازدواجمان سخن از طلاق و جدایی به میان میآورد. در برابر او، رفتارها و کارهایش نسبت به خود بسیار صبر کردم؛ ولی او جز طلاق و جدایی چیزی نمیخواهد و به من گفته است که من در حضور خانوادهام و خانوادهی او طلاق داده شدم.
بسیاری از مردم میدانند که پس از تلاشهای بسیار برای قانع کردن او، قصد بازگشت ندارد و همانطور که او خواست، به طلاق راضی شدم. ولی او اکنون میخواهد که از حقوق خودم صرف نظر کنم.....و اینکه تعهد بدهم که ازدواج نکنم و اگر ازدواج کنم، کودک را به او تحویل دهم.... در حالی که او فقط چند ماه اندک با او بود و در طول این 7 ماه به من و او نفقهای پرداخت نکرده است.... اگر چنین کنم، طلاقم میدهد و اگر شروطی را که حقی از حقوق من است، نپذیرم، مرا همینطور بلاتکلیف نگه میدارد.... من اصلاً به ازدواج فکر نمیکنم.... ولی نمیخواهم این موضوع را مکتوب نمایم.... یعنی من نه شوهردار هستم و نه مطلقه.... با توجه به اینکه او مرا در دادگاه طلاق داده، ولی من میخواهم براساس شرع از او جدا شوم.... چرا که من در اروپا زندگی میکنم و برای کار بیرون میروم و بیرون از خانه، نیازهایی دارم و همهی اینها به اجازهی شوهر نیاز دارد.... و تا حال حاضر فقط نام من بر او میباشد ولی او نه مرا میبیند و نه از من سراغی میگیرد....
امام من، احمد! راهحلی میخواهم.... با کسی که فقط شبیه مردان است، چگونه رفتار کنم؟ میخواهم از او جدا شوم و میخواهم آزاده باشم و وقتم برای تربیت دخترم و توجه به دینم و دعوت مبارک شما آزاد باشد؛ چرا که من از مشکلات و از کسانی که اصلاً از خدا ترسی ندارند، به ستوه آمدهام. آیا میتوانم از او جدا شوم؟ یا آقای من، شما راهحل دیگری دارید؟ شما را به خدا، نامهام را به امام برسانید. من و همچنین خانوادهام در وضعیت روحی بدی به سر میبریم.... من به تازگی انصاری شدهام و خانوادهام با حول و قوهی خداوند، نزدیک است به من بپیوندند... ستایش خداوندی را که بغیر از او در دشورایها لایق سپاس نیست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمدلله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
اگر تو را در حضور شهودی از خانوادهی خودت و خانوادهی خودش طلاق داده است و تو از آخرین پاکی که با تو آمیزش کرده است به پاکی دیگری منتقل شدهای، از نظر شرعی مطلقه هستی؛ و اگر در مدت منتقل شدن تو از آخرین پاکی که با تو آمیزش کرده به پاکی دیگر در خانهی خانوادهات زندگی میکردی ـیعنی او با تو نبوده استـ در این صورت، طلاق صحیح است، هر چند که
در حال طلاق حایض بوده باشی؛ و اگر پس از این طلاق تا زمانی که عُدّهی طلاق به پایان رسد به یکدیگر رجوع نکرده باشید، اکنون مطلقه هستی و او هیچ حقی ندارد و با او مانند بقیهی مردان نامحرم برخورد کن.
حتی در مورد طلاق در دادگاه نیز اگر او تو را در حضور شهودی طلاق داده و تو در پاکی بوده باشی و با تو آمیزش نکرده باشد، طلاق صحیح است.
اما درخواست او از تو برای کوتاه آمدن از حقوق خودت، با توجه به اینکه او کسی است که تو را طلاق داده، خواسته ای باطل و غیرشرعی است و حق ندارد از تو درخواست نماید که از حقوق شرعیّت کوتاه بیایی و اگر پدر مؤمن به حق نباشد، سرپرستی کودک از حقوق شرعی تو میباشد و نمیتواند از تو بخواهد از آن چشمپوشی کنی.
اگر طلاقِ شرعی با شروط پیشین که برایت بیان کردم و در کتاب شرایع مشخص است، حاصل نشده باشد و حکم طلاق از او را میخواهی، میتوانی این پاسخ یا مضمون آن را برایش بفرستی و از او درخواست کنی طی یک ماه از ابلاغ به او نامهای به سایت بنویسد و در آن وضعیتش را شرح دهد به همان صورتی که شما انجام دادی؛ چرا که صدور حکم، نیازمند به شنیدن از دو طرف میباشد. خداوند به شما توفیق دهد و گامهایتان را استوار بدارد. در صورتی که نسبت به پاسخ دادن طی 30 روز کوتاهی نماید، پس از آن میتوانی نامهای برای درخواست طلاق از او بنویسی؛ البته اگر با توجه به آنچه پیشتر بیان شد، مطلقه نباشی. در نامه، نام کامل خودت و نام کامل او را بنویس و انشاءالله پس از آن، گواهی طلاق شرعی برایت فرستاده خواهد شد.
شعبان ـ 1433 هـ