جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامالسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
از شما خواهش میکنم این آیه را تفسیر فرمایید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(لَقَدْ رَضِيَ اللّه عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا)(1)
(خدا از مؤمنان آن هنگام که زیر درخت با تو بیعت کردند خوشنود گشت، و دانست که در دلشان چه میگذرد، پس آرامش را بر آنها نازل کرد و به فتحی نزدیک پاداششان داد).
منظور از مؤمنین در این آیه چه کسانی است؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمد للّه رب العالمین، و صلی اللّه علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
(لَقَدْ رَضِيَ اللّه عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا)(2)
(خدا از مؤمنان آن هنگام که زیر درخت با تو بیعت کردند خوشنود گشت، و دانست که در دلشان چه میگذرد، پس آرامش را بر آنها نازل کرد و به فتحی نزدیک پاداششان داد).
(وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّه عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)(3)
(از آن گروه نخستین از مهاجران و انصار که پیشقدم شدند و آنانی که به نیکی از آنها تبعیت کردند، خدا خوشنود است و ایشان نیز از خدا خوشنودند، برای آنها بهشتهایی که در آنها نهرها جاری است و همیشه در آنجا خواهند بود، آماده کرده است، این است کامیابی بزرگ).
آیات فوق، هر دو دربارهی حاکمیت الهی و بیان خوشنودی خدا از کسانی است که با خلیفهی خدا بر زمینش در زمان خودشان بیعت میکنند. این آیات آنها را به دلیل این کار مبارک، مدح و ثنا گفته است، و این گونه نیست که برخی اهل سنت آنها را وارونه فهمیدهاند و معتقدند این دو آیه، تزکیهای برای تمام کسانی است که در بیعت حاضر شدند، حتی اگر پس از آن، هر کاری انجام دهند، مشابه آن چه که بعد از آن انجام دادند!
این سخن خداوند متعال:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(لَقَدْ رَضِيَ اللّه عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا)
(خدا از مؤمنان آن هنگام که زیر درخت با تو بیعت کردند خوشنود گشت، و دانست که در دلشان چه میگذرد، پس آرامش را بر آنها نازل کرد و به فتحی نزدیک پاداششان داد)،
مدح و ستایش بیعتکنندگان در هنگام بیعت است و این که خداوند به خاطر بیعت آنها با خلیفهاش در زمینش در زمان خودشان، از ایشان راضی و خوشنود است. این رضایت مشروط به بیعت با خلیفهی خدا در زمینش در زمان آنها (حضرت محمد (ص)) میباشد؛ زیرا آنها با خلیفهی خداوند در زمان خودشان بیعت کردند و اگر آنها از این قانون الهی، یعنی بیعت با خلیفهی خدا در زمانشان روی برتابند نه تنها خدا از آنها راضی نیست بلکه قضیه دگرگون و به خشم و غضب خدای سبحان منجر میشود. بنابراین کسانی که پس از محمد (ص) زنده ماندند، وظیفه داشتند که به جست و جوی خلیفهی الهی درآیند و با او بیعت کنند، تا ایمان آنها و نیز وفایشان به عهد و پیمان استمرار یابد و جزو کسانی نباشند که بر قانون تعیین حاکم از سوی خدا که در قرآن به روشنی تمام ذکر شده است پشت پا بزنند و آن را واژگونه سازند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً)(4)
(و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفهای میآفرینم)
و همچنین برای آن که این آیهی قرآن پس از وفات حضرت محمد (ص) نیز بر آنها منطبق باشد:
(لَقَدْ رَضِيَ اللّه عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ)
(خدا از مؤمنان آن هنگام که با تو بیعت کردند خوشنود گشت).
حق تعالی میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللّه يَدُ اللّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا)(5)
(آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خدا بیعت میکنند، دست خدا بالای دستهایشان است و هر که بیعت بشکند، به زیان خود شکسته است و هر که به آن بیعت که با خدا بسته است وفا کند، او را پاداشی عظیم دهد).
حداقل چیزی که از این آیه به وضوح فهمیده میشود این است که خوشنودی در آیهی مزبور، مشروط به بیعت و استمرار بخشیدن به آن و نیز وفا به عهد الهی است، و نه فقط به بیعت صِرف: (فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا) و به تبع، هیچ خوشنودیِ مطلق، ابدی و دائمی در کار نیست بلکه خوشنودی، متعلق به رویدادی معین و مشروط میباشد، و الزاماً باید به وفای به عهد متصل شود، و حتماً باید به عدم نقض پیمان اتصال یابد و پس از وفات خلیفهی پیشین خدا، این خوشنودی محقق نمیشود مگر از طریق بیعت با خلیفهی بعدی، تا به این ترتیب، بیعت کننده به عهد خود وفا کرده و میثاق حقیقی را نقض ننموده باشد.
خدای متعال میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ ۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ* الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللّه وَلَا يَنقُضُونَ الْمِيثَاقَ* وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّه بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ*..... وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللّه مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللّه بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۙ أُولَٰئِكَ لَهُمُ اللّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ)(6)
(آیا کسی که میداند آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسی است که نابینا است؟ تنها خردمندان پند میگیرند* کسانی که به عهد خود وفا میکنند و خود پیمان را نمیشکنند* آنان که آن چه را خدا به پیوستن آن فرمان داده است، پیوند میدهند و از پروردگارشان میترسند و از سختی بازخواست خدا بیمناکاند*.... و آنان که پیمان خدا را پس از استوار کردنش میشکنند و آن چه را که خدا به پیوستن آن فرمان داده است، میگسلند و در زمین فساد میکنند، لعنت بر آنها است و بدیهای آن جهان نصیبشان باد!).
همچنین میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّه عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)(7)
(از آن گروه نخستین از مهاجرین و انصار که پیشقدم شدند و آنان که به نیکی از پِی آنان رفتند، خدا خوشنود است و ایشان نیز از خدا خوشنودند، برایشان بهشتهایی که در آنها نهرها جاری است و همیشه در آنجا خواهند بود آماده کرده است، این است کامیابی بزرگ).
این آیه بر استمرار خلافت خدا بر زمینش پس از رسول اللّه (ص) دلالت دارد. منظور از پیروی مهاجرین و انصار، خود شخص آنها نیست زیرا ایشان معصوم نیستند؛ همچنین مراد، همهی کارهای آنها نیست زیرا بهطور یقین، برخی از اعمال و کردارهای آنها بسیار بسیار مذموم و دوری جستن از آنها الزامی است؛ مثلاً برخی از آنها قبل از ایمان آوردن بت میپرستیدند و گروهی بعد از ایمان آوردن شرب خمر میکردند.
لذا در اینجا مراد از پیروی از آنها، پیروی از مهمترین چیزی است که ایشان را شایستهی دریافت این اسامی.
السَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِـ
کرده است، که همان گرویدنشان به محمد (ص) بوده، به این اعتبار که آن حضرت، حجت خدا در زمان آنها و خلیفهی خدا در زمینش بوده است. آنها به خاطر کردارشان یعنی به جهت ایمان آوردن به حجت الهی در زمانشان و سبقت جستن در گرویدن به او مورد ستایشاند؛ این عده بر کسانی که پس از آنها آفریده میشوند فضل و برتری ندارند، زیرا پیشی گرفتن آنها بر اهل زمان خودشان مصداق دارد و لذا مدح شدن آنها به اعتبار پیشقدمیشان در قیاس با اهل زمان خودشان است؛ چرا که برتری دادن مطلق آنها بر کسانی که قرنها پس از آنها خلق میشوند، ستمی است به متاخران نسبت به آنها. حتی این کلامی است که با عدل الهی و فطرت انسان که بر آن آفریده شده است سر ناسازگاری دارد و (به ناروا) این شایستگی را به آنها میدهد که بهطور دائم و ابدی جزو برترین خلایق باشند و بر اسلاف خود، برتری یابند.
طبیعی است که شما دربارهی دو نفر که در زمان حضرت محمد (ص) بودهاند و یکی پس از دیگری ایمان آورده، بگویی فلانی در ایمان آوردن به محمد (ص) بر آن یکی سبقت جسته است، ولی درست نیست که دربارهی دو نفر که در دو زمان مختلف به وجود آمدهاند بگوئی فلانی در گرویدن به حضرت محمد (ص) بر آن دیگری پیش افتاده است؛ زیرا یکی از این دو، بر آن یکی در پدیدار شدن در این عالم سبقت گرفته است؛ چه یکی از این دو در زمان پیامبر بوده باشد و یا هر دو پس از زمان آن حضرت آمده باشند.
پیشی گرفتن از آن دو مورد ستایش بوده است که براساس رقابت و پیشی گرفتن در عمل و اخلاص ورزیدن نسبت به دیگران بوده و نه این که صرفاً به خاطر تقدم زمانی باشد.
بنابراین منظور از آیهی:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّه عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)
(و آنان که به نیکی از پیشان رفتند، خدا خوشنود است و ایشان نیز از خدا خوشنودند، برایشان بهشتهایی که در آنها نهرها جاری است و همیشه در آنجا خواهند بود آماده کرده است، این است کامیابی بزرگ)،
عبارت است از پیروی آنها در گرویدن به خلیفهی خدا در هر زمان. کسانی که به نیکی از پیشان رفتند، تمام انسانهایی هستند که به خلیفهی الهی در زمانشان ایمان میآورند و او را یاری میکنند، تا روز قیامت! و آنها نیز بر اساس پیشی گرفتن و کردار و اخلاصی که دارند از فضیلت برخوردارند. لذا این صفت «السابقون» (پیشی گرفتگان) انتهایی ندارد، حتی صفت «مهاجرت» و یاری رساندن نیز تا روز قیامت بیانتها است. «تابعین» فقط به چند نفر در قرن اول، دوم یا سوم گفته نمیشود بلکه تابعین گروه نجاتیافتگان (فرقهی ناجیه) هستند، تا روز قیامت.
اما این ادعا که تابعین تنها به چند تن مشخص و محدود به قرن اول، دوم یا سوم اطلاق میشود، ظلم و اجحاف در حق مؤمنانِ زمانهای متاخّر است؛ کسانی که چه بسا به خاطر اخلاصی که دارند، از دستههای اول نیز برتر و بافضیلتتر باشند. گروه نخستین از مهاجرین و انصار که پیشقدم شدند، صفت کسانی است که مخلصانه به خلیفهی خدا در هر زمان ایمان میآورند. لذا اینها همراه محمد (ص) هستند؛ یعنی جزو همان کسانی که به آن حضرت گرویدند. برتری هر کس براساس میزان پیشقدمی، عمل و اخلاصش تعیین میشود. اینها با حضرت علی (ع) نیز هستند، و این موضوع همچنان استمرار دارد، و هر زمانی دارای
(السَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ)
است.
و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.
محرم الحرام 1432 هـ.ق.
منابع:
1- فتح: 18.
2- فتح: 18.
3- توبه: 100.
4- بقره: 30.
5- فتح: 10.
6- رعد: 25-19.
7- توبه: 100.