بسم الله الرحمان الرحیم
با کسانی که از سید احمد یمانی(ع) بدگویی میکنند و سخنان ناشایست بر زبان میرانند، چه رفتاری داشته باشم؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
در این خصوص، گفتار زیر از سوی سید احمد الحسن(ع) وارد شده است:
سؤال: حکم کسی که به نبی یا وصی دشنام گوید، چیست؟ برخی افراد جاهل، سید احمد الحسن وصی و فرستاده امام مهدی(ع) را سَب میکنند و دشنام میدهند. رفتار با این افراد چگونه باید باشد؟
پاسخ: حکم کسی که یک پیامبر یا وصی یا حضرت زهرا(ع) یا کسی مانند حضرت عباس بن علی(ع) و زینب س که در جایگاه آنها قرار داشته باشد را سب و لعن کند، پس از حصول اطمینان از اصرار ورزیدن او بر این دشنامگویی، قتل میباشد.
اما کسی که مرا سب کند، من از او درمیگذرم چرا که جواب دشنام، دشنام است و یا بخشیدن و عفو کردن گناه. یکی از افراد نادان، مادر یکی از معصومین(ع) را دشنام داد. آن حضرت(ع) فرمود: «اگر راستگو باشی خداوند او را ببخشد و اگر دروغگو باشی خداوند تو را ببخشد»(1) .
یکی از جاهلان امام حسن(ع) را دشنام داد. حضرت از او گذشت و به او احسان نمود. این قضیه با امام کاظم(ع) نیز اتفاق افتاد و حضرت نیز با احسان با آن روبهرو شد.
عفو و نیکی، خوی این معصومین(ع) و همچنین اخلاق انبیا و اوصیا میباشد و از خداوند امید دارم که من نیز اینگونه باشم.
امام صادق(ع) فرمود: «در تورات نوشته است: ای فرزند آدم، هر گاه خشم گرفتی، مرا به یاد آور تا تو را هنگام خشمم به یاد آورم، و با آنها که نابودشان میکنم نابودت نسازم، و چون ستمی بر تو رفت، به انتقامگیریِ من برای خودت راضی باش زیرا انتقامگیری من برایت از انتقامگیری خودت بهتر است»(2) ؛ و من به انتقامگرفتن خداوند برایم راضی شدهام، او مولا و یاری دهندهای نیکو است.
ای برادران، بدانید این نادانها میدانند که این دعوت حق است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ»(3)
(با آنکه در دل به آن يقين آورده بودند، ولی از روی ستم و برتریجويی، انکارش کردند؛ پس بنگر که عاقبت تبهکاران چگونه بوده است)
و خود را در رد کردن ادلهی قاطعِ آن که از ثقلین قرآن و اهل بیت(ع) و از ملکوت آسمانها است به طور کامل ناتوان یافتند و پاسخی جز بانگ شیاطین و زوزهی سگان دریافت نکردند و پس از اینکه حسد تمام جانشان را فرا گرفت، ردایی از تاریکی به تن نمودند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَآ آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا»(4)
(يا بر مردم به خاطر نعمتی که خداوند از فضل خويش به آنان ارزانی داشته است، حسد میبرند؟ در حالی که ما به خاندان ابراهيم، کتاب و حکمت داديم و فرمانروايی بزرگ ارزانیشان داشتيم).
پس مَثَل آنها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصْ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»(5)
(چون مَثَل آن سگ است که اگر به او حمله کنی زبان از دهان بيرون آرد و اگر رهايش کنی باز هم زبان از دهان بيرون آرد؛ مثل آنان که آيات را دروغ انگاشتند نيز چنين است قصه را بگوی، شايد به انديشه فرو روند).
ما خاندان محمد و خاندان ابراهیم هستیم و ما قومی هستیم که مورد حسادت قرار گرفتیم، و من همان که امام مظلوم علی بن ابیطالب(ع) به عمار یاسر گفت را به شما میگویم. هنگامی که حضرت دید عمار یاسر با یکی از کسانی که منکر امامت او(ع) بودند مشاجره میکند، فرمود: «ای عمار! او را رها کن، زیرا او به عمد حقایق را بر خود پوشیده داشت، تا شبهات را بهانهی لغزشهایش قرار دهد»(6) .
خودتان را با این ظالمان به زحمت نیاندازید؛ افترا میزنند و تکذیب میکنند و هر چه میخواهند بر زبان میرانند و آنچه از گناه انجام شدنی است، انجام میدهند و حکم خداوند، چه نیکو حکمی ایست و وعدهگاه، قیامت.
من چهها کشیدهام و چهها خواهم کشید و بر فرزندانم(ع) پس از من نیز چه مصیبتها خواهد رفت؛ بیش از آنچه پدرانم(ع) به آن مبتلا گشتند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ»(7)
(اکنون برای من صبر جميل بهتر است و خداوند، کسی است که در آنچه شما میگویید، باید از او ياری خواست).
امام صادق(ع) میفرماید: «هنگامى كه قائم ما قيام مىنمايد، آزارى كه از جهالت و نادانى مردمان مىبيند، از آزار و اذيتى كه پيامبر خدا(ص) از جاهلان دورهى جاهليت ديد، بيشتر و شديدتر است». عرض كردم: چگونه؟ فرمود: «رسول خدا(ص) بر مردمانى مبعوث شد كه سنگ، تخته سنگهاى بزرگ، چوب و مجسمههاى چوبى را مىپرستيدند؛ اما هنگامى كه قائم ما قيام مىنمايد، مردم كتاب خدا (قرآن) را از پيش خود تأويل مىنمايند و با استناد خود با آن حضرت به بحث و جدال مىپردازند؛ ولى عاقبت، حضرت، عدل خود را بر آنها و در خانههاى آنها وارد خواهد كرد، همان گونه كه گرما و سرما داخل مىشود»(8) .
غوطهور شدن در باطل خوی و خصلتشان است و پس از اینکه در آوردگاه، حق به آنها اصابت نمود، هیچ مهارت و ترفندی جز این برایشان باقی نمیماند؛ پس باید که از سیرهی پیشینیان خود پیروی کنند؛ کسانی که حضرت داوود(ع) را به نگریستن به زن برهنه و حضرت زکریا(ع) را به زنا و حضرت مریم(ع) را به زناکاری و حضرت محمد(ص) را به نگاه کردن به همسر پسر خواندهاش زید بن حارثه متهم نمودند، و آن حضرت را به توجه داشتن به ثروتمندان و روی گرداندن و ترشرویی نسبت به فقرا متهم کردند، و او را به سهلانگاری در طاعت خدا و تطبیق دادن شریعت، تهمت زدند تا حدی که حضرت غضبناک برخاست و برای آنها خطبه خواند، و حضرت علی(ع) را به جاهل بودن در جنگها متهم ساختند و حال آن که حضرت در حالی که هنوز بیست ساله نشده بود در سختیهایشان غوطهور بود، و او را به شرب خمر متهم ساختند، و متهم ساختند.... و متهم ساختند....
آنها در پیروی از آثار پیشینیانشان (خداوند لعنتشان کند) ره به خطا نمیروند، همان طور که من در پیروی از سیرهی پدرانم(ع) ره به خطا نمیبرم و من بدعتی تازه در میان دیگر فرستادگان نمیباشم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ»(9)
(بگو: من از ميان ديگر پيامبران بدعتی تازه نيستم و نمیدانم که بر من يا بر شما چه خواهد رفت. من از چيزی جز آنچه به من وحی میشود، پيروی نمیکنم و من جز بيمدهندهای آشکار، نيستم).
هیأت علمی انصار امام مهدی (خداوند در زمین تمکینش دهد)
20 رجب 1431 هـ .ق
منابع:
1- مناقب آب ابی طالب: ج 3 ؛ ابن شهرآشوب: ص 337 ؛ بحار الانوار: ج 46 ص 289.
2- کافی: ج 2 ص 304.
3- نمل: 14.
4- نسا: 54.
5- اعراف: 176.
6- نهج البلاغه: ج 4 ص 95.
7- یوسف: 18.
8- غیبت نعمانی: ص 297.
9- احقاف: 9.