رؤیای شبیه عیسی ع

سلام علیکم.

چند سال پیش خواب دیدم به همراه چند نفر و چند اسب سوار در بیابان هستم و من منتظر بودم که جدم امام علی(ع) سوار بر اسبش بیاید، ولی در نهایت برایم مشخص شد که وی سید مسیح عیسی(ع) است و درست مطابق با صفات ذکر شده و حسنه بود. با دیدن او، سجده‌کنان بر زمین بیابان که با اشکم خیس شده بود افتادم و بی‌هوش شدم. عیسی(ع) از اسبش به زیر آمد و نزد من آمد. آن حضرت در حالی که من در رکوع بودم مرا از زمین بلند کرد و یک شمشیر و سپر به من داد در حالی که من به زیبایی و جمال او می‌نگریستم.

رؤیای دوم مربوط به حبیبم و جدم امام مهدی است. در این رؤیا چند کودک به نظرم آمد که از هر طرف آن حضرت را احاطه کرده بودند. آنها لباس پاکیزه به رنگ سفید خالص پوشیده بودند. آن حضرت با تبسّم به من نگاه کرد و او در نظرم قد بلند، سفید چهره، بلند قامت آمد و رنگ مویش مایل به قهوه‌ای بود.

و اما رؤیای سوم، من کنار آب دریا ایستاده بودم و قرص درخشان خورشید در برابر دیدگان من از مغرب طلوع کرد.
و اما رؤیای چهارم مربوط به مادرم می‌باشد. وقتی او سرور زنان جهانیان مریم عذرا را دید و در آن هنگام مادرم من را باردار بود. سیده عذرا کنار بستر او نشست در حالی که پسرش مسیح را در گهواره حمل می‌کرد، به مادرم گفت: پسری به دنیا خواهی آورد که برای مدتی به اندازه‌ی سه روز، اسمش عیسی است و سپس نامش محمد می‌باشد و همین طور هم شد.

از سرورم و پسر عمویم سید احمد الحسن خواهش می‌کنم این رؤیاها را برایم تفسیر کند زیرا من احساس می‌کنم که او از صالحین است. من بسیار در وضعیت ایشان و یاری کردنش برای صاحب زمان تأمّل می‌کنم. خداوندا، اگر او در اینکه یمانی است، صادق است، گام‌هایش را استوار بدار و با نصرت خودت او را یاری فرما، و مرا جزو کسانی قرار ده که برای یاری رساندن ولی‌ات صاحب العصر و الزمان(ع) به او اقتدا می‌کنند. برایم دعا کن که از نخستین یاری‌کنندگان خداوند باشم و همینطور به همراه شما در جنگ با سفیانی و سربازی برای امام مهدی باشم. با سلام بر شما.