جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامدر رؤیا همسر عمویم که ماهها پیش به رحمت الهی رفته است را دیدم؛ دیدم که پس از مرگش با ما سخن میگفت و رؤیایی که دیده بود را تعریف میکرد (زن عمویم که خداوند رحمتش کند با اینکه مرده بود میگفت که رؤیای خوبی بود)؛ آن مرحومه میگفت که رؤیایی دیده است که در آن مردم پس از دریافت مدرک کارشناسی میمردند و «بتول» پس از گرفتن مدرکش خواهد مرد و در رؤیا گویی من در کلاس سوم کارشناسی بودم و کلاس سوم و چهارمم باقی مانده بود تا مدرکم را بگیرم؛ با علم به اینکه در عالم واقع، من مدتها پیش مدرکم را گرفتهام؛ با توجه به اینکه زن عمویم در رؤیا چیز عجیب و غریبی گفت: اینکه بتول که از مدرسهی سادات فارغالتحصیل شده است پس از دریافت مدرک کارشناسی خواهد مرد و به کس دیگری غیر از من نگفت از مدرسهی سادات فارغ التحصیل میشود؛ چرا که من تنها کس در سرزمینم هستم که به فارغ التحصیل شدن از مدرسهی اهل بیت سادات بشر، معروف میباشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
خداوند شما را در هر خیری موفّق گرداند. رؤیا در مورد موضوع کامل شدن عقل و آسمان هفتم کلی میباشد. هنگامی که ملائکه بخواهند چیزی را برای شما بیان کنند، آن را بر اساس نمادهای این عالم که شما میشناسیدشان و میتوانید درکشان کنید برایتان بیان میکنند که بر نفسهای شما نیز حک شده است و برای ملائکه آشکار نمودنشان بر شما را آسان میگرداند.
به عنوان مثال تحصیلات ابتدایی در دین اشاره به شناخت عقاید و عبادات ظاهری مینماید، اما دبیرستان یعنی شش سالی که پس از دورهی ابتدایی میباشد به رمز اشاره به آسمانهای ششگانهی ملکوتی دارد، که انسان به سوی آنها بالا میرود و با توجه به تعالیم و عمل به آنچه آموخته است، در آنها ارتقا مییابد تا چگونگی عمل به عبادات و مجاهده با نفس و شیطان و دنیا و زیورهایش را بشناسد که نتیجهی این عمل، ارتقا در آسمانهای ششگانهی ملکوتی مثالیِ جزئی است. این مرحله، درست مانند چیزی است که شما پس از دورهی ابتدایی انجام میدهی؛ یعنی آنچه آموختهای و هر آنچه میخوانی و مینویسی را در دورهی دبیرستان به کار میگیری؛ خواندن کتابها و حل کردن مسایل و شناسایی علوم و کسب معلومات از آنها.
اما در دانشگاه، شما تطبیق دادن را یاد میگیری؛ یعنی شما در خلال آموزش دیدن در دانشگاه، آماده میشوی که به دیگران تعلیم دهی یا به دیگران آنچه را که در انجام دادنش ناتوان هستند، سود برسانی که این موضوع، به طور کامل مطابق با معرفتی است که انبیا در آسمان هفتم کلی کسب کردهاند؛ تا برای ارسال شدنشان آماده گردند؛ درست مانند فارغالتحصیل دانشگاه. به عبارت دیگر، انبیا هم هنگامی که ارسال میشوند، به دیگران آموزش میدهند یا آنها را در آنچه از انجام دادنش ناتوان هستند، نفع میرسانند. تعلیم و آموزش دادن انبیا به دیگران، معروف و شناخته شده است. اما نفع رسانیدنشان به دیگران نیز چه بسا اگر به چیزی مثل فعالیت اقتصادی که یوسف ع یا فعالیت سیاسی و اجتماعی ایشان و یا آنچه سایر انبیای مرسَل(ع) انجام دادهاند، بازگردانیده شود، برای شما واضح و آشکار میگردد.
اما در خصوص این رؤیا، معنایش این است که شما با اخلاصت برای خداوند و با توفیق خداوند بر شما شایستهی آسمان کلی هفتم میباشی و رؤیا به شما بشارت کامل شدن آن را با فضلی که خداوند بر شما دارد، میدهد. اما مرگ، ان شاء الله به معنی واقعی آن میباشد؛ یعنی بریدن به سوی خداوند و آخرت، بعد از شناخت حقیقت. امام علی ع میفرماید: «من فقط همسایهای بودم که بدنم چند صباحی در کنار شما بود» .
حضرت محمد(ص) میفرماید: «هر کس میخواهد مردهای که روی زمین راه میرود را نظاره کند، به علی بن ابی طالب بنگرد».
موضوع را برای شما بیشتر باز میکنم:
اول: زمین = مدرسهی ابتدایی.
یعنی آنچه شما با چشم میبینی و با گوش میشنوی و.... و.... و.... و.... هیچ یک از اینها بدون عمل به ملکوت منتقل نمیشود و انسان، انسانی زمینی باقی میماند که علمش از این زمین و معرفتش از این زندگی دنیوی فراتر نمیرود حتی اگر هزاران هزار کتاب در مورد دین و عبادتها خوانده باشد. خداوند استوارت بدارد و به جمیع خیرات توفیقت دهد؛ به این سخن خداوند متعال بنگر:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»(2)
(آنان به ظاهر زندگی دنيا آگاهند و از آخرت بیخبرند).
تجارت مخاطبان این آیه، تجارتی از روی بندگی نیست بلکه علمای دینی هستند که به خواندن و تدریس دین مشغول میباشند در حالی که خداوند به آنها میگوید که شما چیزی نمیفهمید و علم شما، صرفاً دنیوی است و ربطی به آخرت ندارد.
انسانی که میآموزد، باید عمل کند و عمل حتماً باید با اخلاص همراه باشد، تا انسان ارتقا یابد و معرفتش حقیقی گردد. بنابراین اگر شما مانند دورهی ابتدایی، خواندن و نوشتن بیاموزی و در جهت بیشتر شدن معرفتت کاری انجام ندهی، در این صورت تفاوتی بین شما و یک بیسواد که خواندن و نوشتن نمیداند، وجود نخواهد داشت؟ و چه بسا وضعیت بیسواد از شما بهتر باشد اگر به معلم گوش جان بسپارد. آیا از لحاظی، سنگ خاره برتر از قلبهایی که سیاه شدهاند به طوری که دیگر چیزی نمیشنوند، نمیباشد؟!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ وَمَا اللهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»(3)
(پس از آن، دلهای شما چون سنگ، سخت گرديد، حتی سختتر از سنگ که ازسنگ گاه جويها روان شود و چون شکافته شود آب از آن بيرون جهد و گاه از ترس خدا از فراز به نشيب فرو غلتد و خدا از آنچه میکنيد غافل نيست).
دوم: ملکوت: دبیرستان
برای شما با معادلاتی بیان میکنم تا برایتان بیشتر واضح شود که پایههای ششگانهی دبیرستان به رمز به آسمانهای ششگانهی ملکوتی اشاره دارد.
شش سال = شش آسمان.
شش مرحله که یکی بالاتر و بعد از دیگری است = شش آسمان که یکی بالاتر و بعد از دیگر است.
کاربرد آموختههای پیشین برای بیشتر شدن دانش = عمل به علمی که آموخته شده است برای افزایش معرفت.
بنابراین میبینی طبیعی است که ملائکه با رمز به آسمانهای ششگانهی ملکوتی یا ارتقا در آنها یا پایان یافتن ارتقا با سالهای ششگانهای که به دنبال دورهی ابتدایی است، اشاره کنند و حتی این از حکمت متعالی است که از آنها اینگونه به رمز اشاره شود چرا که آنها میخواهند آنها را به شما بشناسانند و حکیمانه است که رمز اشاره شده به آن (با ذهنیت شما) نزدیک باشد تا تصویر واضحی ارایه گردد.
و همچنین تا بیان شود که تا چه اندازه این رمزگونه بودن، نزدیک است.
توجه داشته باش که شما در دبیرستان از ابزارهایی که در دورهی ابتدایی به دست آوردی، استفاده مینمایی؛ یعنی خواندن و نوشتن، ولی آیا این به تنهایی برای موفّقیت و انتقال شما از یک مرحله به مرحلهی بعد کفایت میکند؟ یا اینکه شما به تمرکز و فهمیدن آنچه میخوانی و مینویسی نیازمند میباشی؟ تأکید میکنم که شما نیازمند به تمرکز کردن برای فهمیدن میباشی؛ در غیر این صورت شناختی به دست نمیآید و موفّقیتی حاصل نمیشود و منتقل شدنی به مرحلهای بالاتر از آنچه هستی، وجود نخواهد داشت. ارتقا در آسمانهای ششگانهی ملکوتی نیز به همین شکل است؛ عمل به آنچه پیشتر آموختی به تنهایی برای انتقال به مرحلهی بالاتر یا آسمان بالاتر و ارتقا از آنچه هماکنون در آن هستی، کفایت نمیکند؛ بلکه گریزی از داشتن اخلاص نیست. عمل بدون اخلاص ارزشی ندارد و معرفتی زیاد نمیکند، درست مثل خواندن بدون تمرکز.
به عنوان مثال چه بسا شما یکروزه کتابی را به دست آوری و محتوایش را مطالعه کنی ولی فکرت درگیر مشکلات زندگی باشد، در این صورت وقتی کتاب را میبندی خود را طوری میبینی که گویی اصلاً کتاب را باز نکردهای!
به نزدیکی رمزگونهی بین آنها توجه کن، که به عنوان مثال در اشاره کردن رمزگونهی ملائکه از آسمانهای ششگانه به دبیرستان، چه حکمت بالغهای نهفته است.
سوم: دانشکده یا درس خواندن سطوح عالی در دانشگاه = آسمان کلی عقل.
در اینجا رمز، منطبق بودن اسمها است؛ آسمان هفتم، آسمان کلی است و آسمان جزئیات و تضادها و هماهنگیها نیست، به همین صورت به درس خواندن سطوح عالی پس از اتمام دبیرستان در مدرسه، دانشکده یا دانشگاه گفته میشود و در اینکه اصل این اسم عربی نباشد نیز اشکالی وجود ندارد؛ آنچه مهم است شناخته شده بودن اسم این مدارسی که سطوح عالی را درس میدهند، میباشد و همان طور که پیشتر بیان کردم، مسالهی درس خواندن در دانشکده معمولا بازگشت به زمین برای تطبیق دادن را به دنبال دارد؛ یعنی انسان از جامعهی انسانی به دانشگاه میرود تا درس بخواند و پس از پایان یافتن درسش در آنجا، به جامعهای که از آنجا آمده است، بازمیگردد تا آنچه آموخته و دانشی که کسب کرده است را بیاموزاند یا دیگران را بهرهمند سازد یا دست کم میتوانیم بگوییم که او پس از فراغت از دانشگاه برای این منظور، آمادگی پیدا کرده است. به همین صورت انسان پس از ارتقا به آسمان کلی هفتم برای آموزش دادن دیگران آماده میگردد و برای جامعهی انسانی در جهت آنچه آن را به صلاح و کمال میرساند، سودمند میگردد.
برای واضحتر شدن مطلب میگویم: خروجیهای آسمان کلی هفتم، انبیا هستند که میتوانند به سوی مردم فرستاده شوند یا فرستاده نشوند ولی در هر دو صورت، برای جامعهی انسانی، سودمند میباشند و در هر دو صورت دعوت کننده به سوی خداوند هستند. آری، تفاوتی بزرگ بین نبی مرسَل (فرستادهشده) و نبی غیر مرسَل وجود دارد که میتوانی تفصیلات این مطلب را در کتاب نبوّت خاتم بیابی.
یک سؤال باقی میماند که به ذهن هر انسانی خطور میکند؛ اینکه هر انسانی چه مرد و چه زن میتواند نبی (پیامبر) باشد آیا به این معنی است که مقام نبوّت را دارد و به آسمان کلی هفتم ارتقا یافته است و به آن معارفی که خداوند امکان تحصیلش را برای بنی آدم فراهم نموده است، دست یافته است؟ پاسخ، آری است؛ نبوّت منحصر به مردان نیست و آنچه اختصاص به مردان دارد، فقط فرستاده بودن (مرسَل) میباشد. باب ارتقا برای همه باز است و در این خصوص هیچ کسی با دیگری تفاوتی ندارد، نه بین مرد و زن و نه بین عرب و عجم و نه بین سفید و سیاه؛ این دروازه ضمن قانونی برای همه باز است؛ اینکه: دنیا سراسر جهل است مگر مواضع علم و علم همگی حجت است مگر آنچه به آن عمل شود و عمل تماماً ریا است مگر آنچه از سرِ اخلاص باشد و اخلاص هم در معرض خطر عظیمی قرار دارد تا انسان ببیند که عاقبتش چه میشود!
همه در برابر این قانون برابرند.
خوشا به حال کسانی که میشنوند و با توفیق الهی برایشان، عمل میکنند.
خداوند شما را توفیق دهد و استوار فرماید و از شما تقاضا دارم در دعایتان مرا یاد کنید. خداوند شما را پاداش نیکو عطا فرماید.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
صفر 1431 هـ.ق
منابع:
1- کافی: ج 1 ص 299.
2- روم: 7.
3- بقره: 74.
4- در زبان عربی به دانشکده، «کلیة» و به دانشگاه «جامعه» گفته میشود (مترجم).