جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
و الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آله الائمة و المهدیین و سلم تسلیماَ.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته....
چند وقت پیش از یکی از انصار که خداوند توفیقشان دهد، شنیدم که امام احمد الحسن(ع) فرموده است خوابهایمان را برای او ارسال کنیم.... این رؤیایی است که خداوند سبحان صبح امروز (12/10/2009) به من نمایاند:
دیدم دو درخت در ام القیوین (منطقه ای در امارات) مانند کوه آتشفشان فوران کردند و زراعتی بسیار زیبا رویید و مردم از آن در شگفت شدند. من گفتم: اینجا فقط دو تا بود و این زراعت فراوان و رنگارنگ روییده است؛ اگر در عراق که 16 (یا 12 تا، تعداد دقیقش را به خاطر ندارم) درخت مثل آتشفشان فوران کند، چه میشود؟ قطعاً همه نوع زراعتی در عراق به بار خواهند آورد.
آنچه دیدم این بود که امام احمد الحسن(ع) هیئتی را به آنجا فرستاد، گویی در آنجا گنج یا چیزی شبیه آن بود. آن محل، غاری تاریک و زیرِ زمین بود و در آن تعداد بسیار زیادی جنازه قرار داشت. من نتوانستم به آنجا بروم زیرا تلاش فراوانی میطلبید. در رؤیا من مریضی قلبی داشتم، من و جناب لاوی (واقعیت آن است که من ناراحتی قلبی ندارم، لاوی هم اسم مستعار یکی از انصار در پالتاک است) از رفتن بازداشته شده بودیم. از جمله کسانی که با این گروه بودند داخل غار رفتند، دو دختر بودند که در مدرسه با من همکلاسی بوند. این دو جزو انصار نیستند و بشری و یسری نام دارند. بشری بیش از آن یکی بسیار کوشید و میخواست معما را حل کند، او بین جنازهها میگشت و جستوجو میکرد (در آنجا اجساد و لاشههای بسیاری بود که روی هم افتاده بودند) و حل کردن معما به تلاش فراوانی نیاز داشت. بشری قسمت عمدهای از آن را حل کرد ولی فراموش کرد چطور باید آن را کامل کند و این سفر چنین پایان یافت که کسی نتوانست معما را حل کند.
امام احمد الحسن(ع) با بشری سخن گفت و به او خبر داد که بخش سادهای از معما را فراموش کرده است و اگر او آن را میدانست، مسئلهای که در آن بسیار کوشش کرده بود، حل میشد. امام احمد الحسن سرش را تکان داد (از بالا به پایین) و برایش شرح داد که حل مسأله چگونه بوده است.
سپس دختر دیگر که یسری نام داشت آمد و دربارهی سفر به من گفت: منظرهی بسیار زشت و وحشتناکی بود، جنازهها روی هم افتاده بود، و بو بسیار نامطبوع بود ولی آنها به ما کمک کردند (منظورش مسئولین آن مکان بود) به این صورت که جنازهها را جابهجا میکردند ولی بو، بسیار نامطبوع بود، و اینکه او، یکی از نزدیکانش به اسم علی را که مدتها پیش مرده بود، مشاهده کرده و او را بین جنازهها یافته است. یسری میگفت این جنازه بسیار شبیه به علی است و احتمالاً خود او میباشد. پایان رؤیا.
اللهم صل علی محمد و آله الائمة و المهدیین و سلم تسلیماَ. و الحمد لله وحده وحده وحده... و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
درخت نماد برخی از مؤمنین است که خداوند توفیقشان دهد، و انفجار درختان و رویاندن میوههای مختلف یعنی از برخی انصار که خداوند علم و معرفت روزیشان کرده است علم ظاهر میشود و آنها به مردم علم میآموزند.
در خصوص غار و معما و بشری و یسری، این رؤیا برای شما آشکار میسازد که تعجیل فرج به دست شما است و به عمل شما و اخلاصتان در عمل و نیز صبر و شکیبایی شما بستگی دارد. مراد از نامهای بشری و یسری، معنای آنها میباشد؛ یعنی از تبشیر (بشارت دادن) و تیسیر (آسان گردانیدن) آمده است. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
ذی الحجه 1431 هـ.ق