جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سلام و صلوات بر شریفترین خلق خدا، محمد و بر اهل بیت طیب و طاهرش، ائمه و مهدیین و سلم تسلیماً.
از خداوند بلند مرتبهی قادر مسألت دارم که بر خیر باشید و خداوند شما را از تمامی شرّ این دنیا محفوظ بدارد، به حق لا اله الا هو الحی القیوم. آقای من، چند سؤال دارم که امیدوارم به آنها پاسخ دهید:
سؤال اول: آیا انسان میتواند در مغازهای که گوشت خوک در آن فروخته میشود کار کند، با توجه به اینکه او آن را به مسلمانان نمیفروشد. همچنین مغازه، متعلق به او نیست و وی فقط کارگری در مغازه است؟
سؤال دوم: اگر شخصی رانندهی کامیون باشد و در شرکتی که در آن کار میکند، گوشتهای غیرحلال یا غیر از آن جابهجا شود، آیا حرمتی برای او پیش میآید؟ با توجه به اینکه این فرد نیز فقط راننده است و کامیون متعلق به او نیست.
سؤال سوم: آیا حیلهورزی نسبت به بانک غیراسلامی جایز است؟ یعنی از آنها وام بگیرد و بعداً اگر بتواند این مبلغ را به آنها بازگرداند و اگر نتواند پس ندهد؟
سؤال چهارم: تفسیر این آیه چیست:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي»(1)
(گفت : ای پروردگار من، سينهی مرا برای من گشاده گردان * و کار مرا، آسان گردان * و گره از زبان من بگشای * تا گفتار مرا بفهمند * و ياوری از خاندان من برای من قرار ده).
سؤال پنجم: تفسیر خطبهی کوثریه چیست؟
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
کار کردن در مغازهای که گوشتهایی میفروشد که خوردنشان حلال نیست، مثل گوشت خوک یا گوشتهایی که به صورت شرعی ذبح نشده است، جایز میباشد. همچنین کار کردن به عنوان رانندهی کامیونی که گوشتهایی که خوردنشان حلال نیست جابهجا میکند نیز جایز میباشد؛ ولی جایز نیست که در شراب فروشی کار کند یا رانندهی کامیونی باشد که شراب حمل میکند.
در خصوص معامله با بانکهایی که غیرمسلمانها یا ناصبیهایی که ائمه یا مهدیین را دشمن میدارند مالکشان هستند، جایز است از آنها وامهای بهرهدار بگیرید، یا اینکه مال خودت را نزد آنها به امانت بگذاری و از آنها سود بگیری، زیرا بین مؤمن و غیرمسلمان یا بین مؤمن و ناصبی ربایی وجود ندارد.
اگر از امثال این افراد وام بگیری ولی نتوانی آن را پرداخت کنی، اشکالی ندارد؛ خداوند توفیقت دهد.
پاسخ سؤال 4: خداوند متعال میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي»
(گفت : ای پروردگار من، سينهی مرا برای من گشاده گردان * و کار مرا، آسان گردان * و گره از زبان من بگشای * تا گفتار مرا بفهمند * و ياوری از خاندان من برای من قرار ده).
و نیز میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلا يَتَّقُونَ * قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ * وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ»(2)
(و پروردگارت موسی را ندا داد: ای موسی، به سوی آن مردم ستمکار برو * قوم فرعون. آيا نمیخواهند پرهيزگار شوند؟ * گفت: ای پروردگار من، میترسم که دروغگويم خوانند * و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود. هارون را پيام بفرست).
دعای حضرت موسی(ع) واضح است که در آن موارد زیر را از خدا درخواست کرده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«اشْرَحْ لِي صَدْرِي»
(سینهام را برایم گشاده گردان).
«وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي»
(و کارم را برایم آسان گردان).
«وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي»
(و گره از زبانم بگشای).
«يَفْقَهُوا قَوْلِي»
(تا گفتارم را بفهمند).
«وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي»
(و یاوری از خاندانم برایم قرار بده).
در این آیات، حضرت موسی(ع) دلیل درخواست خود را «گشوده شدن گره از زبانش» روشن ساخته است، تا اینکه آنچه را که میگوید، بفهمند و درک کنند. همچنین علت درخواست برای گشادگی سینهاش را بیان میفرماید؛ زیرا وی میترسید دلش تنگ گردد و زبانش گشوده نگردد.
نتیجه روشن است؛ حضرت موسی(ع) مشکلی در گویایی و رسانیدن اطلاعات به دیگران داشته است، و این مشکل به طور جزئی برای خود حضرت موسی(ع) و به طور کلی در رسالت موسی(ع) با بعثت هارون(ع) به عنوان وزیری برای او که در رساندن پیام یاریاش میکند، حل و برطرف شد.
دعای موسی(ع) در نهایتِ حکمت مورد استجابت خداوند قرار گرفت. موسی میخواست تواناییاش برای تبلیغ آنها بهبود یابد و درخواست کرد که هارون به عنوان یاور و دستیار فرستاده شود. خداوند قدرت موسی(ع) برای تبلیغ کردن را به مقداری معین بهبود بخشید و با هارون(ع) آن را به تمام و کمال رسانید. بنابراین خداوند هارون(ع) را در پاسخ به درخواست موسی(ع) مبعوث فرمود و بعثت او را در غایت حکمت قرار داد؛ اینکه، مشکل موسی(ع) در تبلیغ فرعون و قومی که به سوی آنها گسیل شده بود را حل و فصل نمود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى»(3)
(گفت: ای موسی، هر چه خواستی به تو داده شد).
و خداوند متعال هنگامی که سخن فرعون را حکایت میفرماید، بیان داشته است که مقداری از این نقص و خلل در سخنگویی موسی(ع) باقی ماند و برطرف نشد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ»(4)
(آيا من بهترم يا اين مرد خوارِ ذليل که درست سخن گفتن نتواند؟).
و خدای متعال از زبان موسی(ع) میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ»(5)
(و برادرم هارون در بیان، از من فصيحتر است، او را به مدد من بفرست تا مرا یاری کند؛ بيم آن دارم که دروغگويم شمارند).
بنابراین چیزی از نقص و خِلَل در گفتار موسی برایش باقی ماند و این خواست و مشیت خداوند بود تا این نقیصه دلیل و دستآویزی باشد تا مدعیان باطلی چون فرعون و لشکریانش و کسانی که فرعون آنها را به نابخردی گرفت و گمراه ساخت به اینکه آنها از موسی شایستهترند و اینکه آنها بر حقاند و موسی بر باطل میباشد؛ که هرگز چنین نیست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ * أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ * فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ * فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ»(6)
(فرعون در ميان مردمش ندا داد: ای قوم من، آيا پادشاهی مصر و اين جويباران که از زير پای من جاری هستند از آنِ من نيستند؟ آيا نمیبينيد؟ * آيا من بهترم يا اين مرد خوارِ ذليل که درست سخن گفتن نتواند؟ * چرا بر دستهايش دستبندهای طلا نیست ؟ و چرا گروهی از فرشتگان همراهش نيامدهاند؟ * پس قوم خود را گمراه ساخت و آنها از او اطاعت کردند، که مردمی تبهکار بودند).
به مغالطهی دینی فرعون توجه کن که با گفتار فقهای گمراه امروزی تقریباً تفاوتی ندارد.
او چنین میگوید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ»
(آیا پادشاهی مصر از آنِ من نیست و این نهرها که در زیرم جریان دارند؟؛ آیا نمیبینید؟!).
یعنی او به قومش میگوید: بنگرید! خداوند مرا یاری کرده و بر زمامداری بر مصر تسلط بخشیده و امور حکومتداری را برای من آسان و فراهم نموده است. اگر موسی(ع) همان حق میبود، خداوند او را تمکین میداد و اسباب را برایش فراهم میآورد. این همان اولین مغالطهی دینی از دید فرعون و فقهای گمراه در همهی زمانها میباشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ»
(من بهترم يا اين مرد خوارِ ذليل که درست سخن گفتن نتواند):
فرعون میگوید، موسی(ع) نمیتواند درست سخن بگوید. اگر او با خدای سبحان و متعال بود، خداوند زبانش را به طور کامل اصلاح و نیکو میگردانید و دیگر اشکالی در گفتارش وجود نمیداشت. بنابراین نتیجه این است که فرعون، خودش را برتر میدانست زیرا وی در گفتار، تواناتر بود و در زبانش هم نقص و ایرادی وجود نداشت. این مغالطهی دوم است، و امروز هم فقهای گمراه و کسانی که بر طبل آنها میکوبند عهدهدار آن شدهاند؛ گویی فرعون امام و معلم آنها است و از گفتهها و اعمالش هرگز جدا نمیشوند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ»
(چرا بر دستهايش دستبندهای طلا نیست ؟ و چرا گروهی از فرشتگان همراهش نيامدهاند؟):
فرعون چنین گفت و فقهای گمراه و کسانی که از آنها پیروی میکنند، در این گفتار او با شریک هستند که: کسی که خداوند فرستاده و کسی که امام مهدی فرستاده است، حتماً باید او را بینیاز ساخته باشد و همه جور قدرتی برای او فراهم سازد، اعم از قدرت مالی و قدرت اعجازی تا ما را به وسیلهی آن بر ایمان آوردن مجبور و مقهود سازد.
آیا ملاحظه میکنی که این آیه چگونه به روشنی حکایت دارد که فرعون، هزاران سال قبل سخنی را بر زبان راند، و فقهای گمراه امروزی دقیقاً همان را تکرار میکنند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ»
(چرا بر دستهايش دستبندهای طلا نیست ؟ و چرا گروهی از فرشتگان همراهش نيامدهاند؟)؛
یعنی اینکه او باید چیزی خارج از معمول بیاورد؛ یک معجزه، و با این معجزهی قاهر آشکارا ثابت کند که خداوند و ملائکه به او هستند.
آنها میخواهند بر ایمان آوردن مجبور و مقهور شوند؛ بنابراین عصایی که به اژدها تبدیل شود، به حالشان سودی نبخشد، چرا که بسیارند کسانی غیر از موسی که این کار را انجام میدهند. اگر آنها ساحر بودهاند، پس او هم ساحر بوده است و اگر بر آنها چیره شد، پس او بزرگ ایشان و بامهارتتر از آنها بوده است؛ ولی به هیچ وجه امکان ندارد که وی پیامبری از سوی خدا باشد!
دست سفید که به پاک بودن موسی(ع) اشاره داشت هم برایشان سودمند نمیباشد و چگونه آنها را سود رساند؟! اگر برایشان منفعتی میداشت به آن نیاز پیدا نمیکردند. آیا پاکیزگی و طهارت دل موسی(ع) بر آنها پوشیده بود و حال آنکه قبل از اینکه ارسال شود و پس از آن، با او زندگی کرده بودند و او را میشناختند.
رود نیل که به رنگ سرخ درمیآید هم برای آنها سودمند نیست؛ زیرا به راحتی میتوانند چنین دلیل و برهان بیاورند که این، طبیعی است؛ نیل به خاطر خونهایی رنگین شده است که در نتیجهی زد و خوردهای خونین بر مجرای رود و پیش از آنکه به آنها برسد حاصل شده است؛ و به سادگی میگویند اصلاً موسی(ع) چه ربطی به این قضیه دارد؟! حاصل آنکه کسی که بخواهد تکذیب کند هر چیزی را با چیزی دلیل میآورد. آنها کوری و گمراهی را بر بینایی و هدایت ترجیح دادهاند؛ بنابراین فرعون و فقهای گمراه، به چیز زیادی نیاز ندارند، بلکه کلماتی اندک نیز کفایتشان میکند. کافی است فرعون بگوید موسی(ع) در رساندن کلام نقص و ایراد دارد و موسی(ع) معجزهی روشنی که شک و شبههای در آن راه نداشته باشد، نیاورده است؛ تا فرعون و فقهای گمراه ببینند که بیشتر مردم از آنها پیروی میکنند و با کمال تأسف و به طور دایم بر همان بیخردی باقی هستند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ»
(پس قوم خود را گمراه ساخت و آنها از او اطاعت کردند، که مردمی تبهکار بودند):
و آن خوار کردن تلخی که علی(ع) را وادار میکند که بفرماید:
«و فی الحلق شجي»(7)
(و در گلویم استخوانی)؛
گویی او تلخی را همانند خواری که در دهانش روییده است، حس میکند.
این واقعاً موضوع تلخی است و خواهی دید که خداوند سبحان و متعال فرعونها و فقهای گمراهی را آشکارا و در برابر همه مفتضح خواهد نمود و باطل بودنشان را با دستان خودشان و با کردارشان و تناقضاتشان و منهج انحرافیشان آشکار خواهد نمود؛ همینطور با پیرویشان از هوا و هوسها و با دنیا طلبیشان. با این وجود، مردم از آنها پیروی میکنند و با دلایل واهی، برای رفتارهای دوگانه و سخنان و منهج انحرافیشان از شریعت را، عذر میآورند.
والحمد لله رب العالمین.
شما و مؤمنین را توصیه میکنم که با زنان و خانوادهتان خوشرفتار باشید، خداوند توفیقتان دهد؛ چرا که نیکویی کردن با همسر مؤمن باعث آسان شدن اموری که در آنها خیر آخرت و دنیا هست، میگردد، و باعث بسیار شدن رزق میشود و فقر و شرّ را دفع میکند. از خداوند برای شما خیر آخرت و دنیا و اصلاح میانتان را خواستارم. خداوند شما را بر هر خیری توفیق عطا فرماید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
ربیع الاول 1431 هـ.ق
منابع:
1- طه: 25 تا 29.
2- شعرا: 10 تا 13.
3- طه: 36.
4- زخرف: 52.
5- قصص: 34.
6- زخرف: 51 تا 54.
7- علل الشرایع: ج 1 باب 122 ح 12 ص 150 و 151.