جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامسلام علیکم. تقریباً پنج سال پیش در خواب دیدم که رعد و برق بود و باران میبارید. در همان حال که خواب بودم میخواستم از کسی بپرسم ماجرا چیست. یکی از مؤمنین به نام عبدالله بن احمد الناصر را دیدم. قبل از این که سخنی با او بگویم، او خودش سؤالم را دانست و در حالی که تبسّم میکرد پاسخم را داد. او عصایی در دستش داشت که به آن تکیه کرده بود و او راه میرفت که مهدی (ع) ظاهر شد. با صدای مؤذّن که الله اکبرِ اذان صبح را میگفت از خواب بیدار شدم و گویی مهدی (ع) ظهور کرده بود.
توضیح: مردی که در خواب دیده بودم، یک سال قبل از ظهور یمانی (ع) فوت کرده بود؛ یعنی یازده سال پیش. زمانی که او را در خواب دیدم یا کمی قبل از آن، خانمم همان مرد را در رؤیا دید که آن مرد فریاد زنان به او میگفت: مهدی ظهور کرد، مهدی ظهور کرد. آنچه در این رؤیا مرا غافلگیر کرده این است که من قبل از خوابم در آن شب و نیز شبهای قبل از آن، به مهدی (ع) فکر نمیکردهام. منتظر تفسیر شما هستم. با تشکر از شما.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
باران اشاره به خیری دارد که از آسمان نازل میشود. رؤیا تقریباً بدون رمز و راز است و واضح میباشد. همچنین روشن است که اسم آن فرد یعنی «عبدالله بن احمد الناصر» رابطهای با دعوت حق دارد. البته آن کس که شما دیدهای، همان شخص نیست بلکه شما فرشتهای از فرشتگان خدا را دیدهای که به چهرهی این بنده متمثل شده است، زیرا شما او را به خیر و صلاح میشناختهای؛ و همینطور برای جایگاه نامش.
زمان رؤیای شما نیز نزدیک به زمان شروع دعوت در حوزهی نجف و برخی مناطق عراق یعنی اواسط سال 2002، و نیز نزدیک به زمان آغاز مجدد دعوت تقریباً در اواسط سال 2003 یعنی پس از سقوط رژیم صدام و اشغال عراق بوده است.
من تقریباً از اواخر سال 1999 م تا اواسط سال 2002 م به بیان انحراف در حوزهی نجف و اصلاح در حوزه مکلّف بودم ولی بدون اعلان هر نوع ارتباطی که مرا به امام مهدی (ع) مربوط میساخت. در پایان سال 1999 م بعنوان شروع دعوت، تنها مربوط به من است در آن موقع، اعلام عمومی به مردم نبود.
شعبان الخیر 1430 هـ.ق