جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامدر سورهی دخان آمده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ)،(1 )
(کجا پند میپذيرند؟ حال آنکه چون فرستادهای روشنگر بر آنها مبعوث شد)
و سید (ع) در کتاب «بیان حق و سداد» جلد 2 صفحهی 22 میفرماید: «این فرستادهی روشنگر، احمدالحسن است و این عبارت فقط یک بار در قرآن آمده است».
این آیه در سورهی زخرف آیهی 29 نیز آمده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاء وَآبَاءهُمْ حَتَّى جَاءهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِينٌ)،
(من اينان و پدرانشان را از زندگی بهرهمند کردم تا آنگاه که حق و فرستادهای آشکار به سويشان آمد).
سؤال: آیا این آیهای که در سورهی زخرف آمده، جزو آیاتی است که دستخوش تحریف شده است؟ یعنی به عنوان مثال «رسول کریم» بوده ولی آنها گفتهاند «رسول مبین»؟ یا برادران در نقل بیان سید (ع) دچار خطا شدهاند؟ یا این که تأویل و تفسیر دیگری دارد؟
و الحمد لله رب العالمین.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته....
(.... جَاءهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ)،(2 )
(.... فرستادهای روشنگر بر آنها مبعوث شد).
(.... جَاءهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِينٌ)،(3 )
(.... که حق و فرستادهای روشنگر به سویشان آمد).
«کلمهی «رسول مبین» فقط یک بار در قرآن آمده و آن هم در سورهی دخان است».(4)
منظورم از بیان این کلمه آن است که تفاوت آیهی سورهی دخان با آنچه که در سورهی زخرف آمده است را بیان نمایم. در این آیه فقط «رسول مبین» نیامده بلکه «الحق و رسول مبین» آمده است و مقدار عددی آن از «جاءهم» محاسبه میشود. در سورهی دخان کسی که به سویشان آمده فقط «رَسُولٌ مُّبِينٌ» بوده ولی در سورهی زخرف آنچه که به سراغشان آمده «الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِينٌ» بوده است.
حال، تکرار عبارت کجا است؟ از نظر خواننده بدون درنظر گرفتن محاسبات، چه بسا (تکرار) رخ داده باشد ولی در مورد محاسبات چنین چیزی رخ نداده است و خواننده باید توجه داشته باشد که یک حرف میتواند تمام محاسبات را تغییر دهد. حرف «واو» که به کلمهی «رسول مبین» اضافه شده است برای این که محاسبات را تغییر دهد کافی است و بنابراین برای این که «رَسُولٌ مُّبِينٌ» را با «وَ رَسُولٌ مُّبِينٌ» متمایز سازد ـحداقل در بحث شمارش و محاسبه که موضوع سخن ما استـ کفایت میکند؛ بنابراین چطور ممکن است کسی بگوید این عبارت تکرار شده است؟ مگر آن که عناد و خیرهسری کورش ساخته باشد!
مخاطب این سخنان خود را در علم شمارش، خبره قلمداد کرده است و این سخنان، پاسخی به پرسش او میباشد و فرض بر این است که او آن را میفهمد و درک میکند.
برای درک بهتر، در این دو آیه و آیات قبل و بعد از آنها تدبّر نما. «رسول مبین» سورهی زخرف، همان «رسول مبینِ» سورهی دخان نیست. به همین دلیل بر تفاوت رسول مبین در سورهی دخان تأکید ورزیدهام. ملاحظه کن که در سورهی زخرف، کفر و انکار در برابر حقی که با رسول مبین میآید، مشاهده میشود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاء وَآبَاءهُمْ حَتَّى جَاءهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِينٌ * وَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ)،( 5)
(و من اينان و پدرانشان را از زندگی بهرهمند کردم تا آنگاه که حق و فرستادهای روشنگر به سويشان آمد * چون حق بر آنها آشکار شد گفتند: اين جادو است و ما به آن ايمان نمیآوريم)
در حالی که در سورهی دخان رویگردانی در هنگام مواجهه با «رسول مبین» دیده میشود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ * ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ)،(6 )
(کجا پند میپذيرند؟ حال آنکه چون فرستادهای روشنگر بر آنها مبعوث شد * از او رويگردان شدند و گفتند: ديوانهای است تعليم يافته است).
از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود:
(ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار؛ لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم).
(.... برای مسلمان جایز نیست که از آن روی برگرداند، و هر کس چنین کند از اهل آتش است چرا که او به حق فرا میخواند و به راه مستقیم دعوت میکند).(7 )
بنابراین همراه «رسول مبینِ» سورهی زخرف، حق آمده است و آنها به حق کُفر ورزیدند، ولی «رسول مبینِ» سورهی دخان، به حقی که آمده و به آن کفر ورزیدند، دعوت میکند.
منابع:
1- دخان: 13.
2- دخان: 13.
3- زخرف: 29.
4- بیان حق و سداد: ج 2.
5- زخرف: 29 و 30.
6- دخان: 13 و 14.
7- غیبت نعمانی: ص 264.