جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامتفسیر این آیهی مبارک چیست:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللهِ كَذِبًا فَإِن يَشَأِ اللهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ)،( 1)
(يا میگويند بر خدا دروغ میبندد. اگر خدا بخواهد بر دل تو مُهر مینهد و خدا با کلمات خود باطل را محو و حق را ثابت میگرداند. او به هر چه در دلها میگذرد دانا است).
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
این آیه، مرتبط با آیهی قبل از خودش است که میفرماید:
(ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَكُورٌ * أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللهِ كَذِبًا فَإِن يَشَأِ اللهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ)،(2)
(اين همان چیزی است که خدا به آن گروه از بندگانش که ايمان آوردهاند و کارهای شايسته کردهاند، به آن مژده میدهد. بگو: بر اين رسالت مزدی از شما طلب نمیکنم مگر دوست داشتن خويشاوندان و هر که کار نيکی کند به نيکويیاش میافزاييم که خداوند آمرزنده و شکرپذير است * يا میگويند بر خدا دروغ میبندد. اگر خدا بخواهد بر دل تو مُهر مینهد و خدا با کلمات خود باطل را محو و حق را ثابت میگرداند. او به هر چه در دلها میگذرد دانا است).
منظور از این سخن خداوند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا)،
(بگو: بر اين رسالت مزدی از شما طلب نمیکنم مگر دوست داشتن خويشاوندان و هر که کار نيکی کند به نيکويیاش میافزاييم)
آل محمد (ع) است. ولایت آنها همان حسنه (نیکویی) و فزونی (زیادت)، ولایت سابقین است. پس کسی که حجت خدا از آل محمد (ع) در زمانش را پیروی کند، خداوند به او پاداش عمل با اصحاب ولایت گذشته از انبیا و اوصیای فرستادهشده را عطا میفرماید و به همین صورت کسی که حجت خدا در زمانش را تکذیب کند، در زمرهی کسانی نوشته میشود که حجتهای پیشین را تکذیب کردهاند.
خداوند میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا)،(3)
(و قوم نوح را چون پيامبران را تکذيب کردند غرق کرديم و آنها را برای مردم عبرتی ساختيم و برای ستمکاران عذابی دردآور آماده کردهايم).
اگرچه آنها نوح را تکذیب کردند ولی خداوند آنها را به عنوان کسانی که تمام پیامبران (ع) را انکار نمودهاند در نظر گرفته است. منافقین، پیامبر خدا (ص) را متهم میکردند که میخواهد مقام امامت را که از دید آنها فقط زمامداری دنیوی بود، به اهل بیتش منحصر گرداند، لذا در مجالس و محافل خود به آن حضرت (ص) طعنه میزدند و ایشان را متهم میکردند که او از اهل بیتش هواداری میکند و این آیات را در حق آنها به دروغ به خداوند نسبت میدهد و یا به عبارت دیگر آن حضرت از جانب خودش آیاتی را به علی و فاطمه و فرزندان معصوم آنها اختصاص میدهد، مانند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)،(4 )
(ای اهل بيت، خدا میخواهد پليدی را از شما دور کند و شما را چنان که بايد، پاک گرداند).
از منافقانی که میدیدند رسول خدا (ص) هر روز بر در خانه علی و فاطمه (ع) میایستد و این آیه را قرائت میکند و میشنیدند که پیامبر خدا (ص) میفرماید: (إن علياً مني كهارون من موسى). «علی برای من مانند هارون برای موسی است» چنین رفتاری دور از انتظار نبود.
این کلمات مقدس قرآن کریم پاسخی به حرکات و سخنان آن منافقین بود؛ آیاتی که خوشنودی پیامبر، تشکر از آن حضرت و دوستی و مودت ایشان را به دوست داشتن اهل بیتش منحصر و محدود مینمود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)،
(بگو: بر اين رسالت مزدی از شما طلب نمیکنم مگر دوست داشتن خويشاوندان).
سپس اوضاع و احوال منافقین را تبیین نموده و گفته که آنها اصولاً به این که محمد فرستادهی خداوند است ایمان نمیآورند؛ چطور در ظاهر گرویدن به آن حضرت را ادعا و سپس او را متهم میکنند که سخنانی از روی دروغ به خدا بسته که مورد رضای او نیست؟! حتی آنها چنین میپندارند که خداوند سبحان و متعال از ثابت گرداندن حق و محو نمودن باطل ناتوان است و خداوند سبحان و متعال را که به هر چه در دلها میگذرد آگاه است، متهم میکردند که از حال کسی که برایشان فرستاده، بیاطلاع است و جهل دارد! تعالی الله علوا کبیرا!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللهِ كَذِبًا فَإِن يَشَأِ اللهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ)،
(يا میگويند که بر خدا دروغ میبندد. اگر خدا بخواهد بر دل تو مُهر مینهد و خدا با کلمات خود باطل را محو و حق را ثابت میگرداند. او به هر چه در دلها میگذرد دانا است).
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(إِن يَشَأِ اللهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ)،
(اگر خدا بخواهد بر دل تو مُهر مینهد):
مُهرِ بر قلب بر دو نوع است: یک نوع آن به معنای جلوگیری از استقبال (پذیرش) میباشد؛ مانند این آیه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ)،(5 )
(خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روی چشمانشان پردهای است و برايشان عذابی است بزرگ).
و نوع دیگر آن جلوگیری از اعلان و انتشار در جهتی مشخص یا در تمامی جهتها میباشد، مانند این آیه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(فَإِن يَشَأِ اللهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ)،
(اگر خدا بخواهد بر دل تو مُهر مینهد).
در اینجا مراد، جلوگیری از اعلان و در جهتی معین است؛ یعنی کسانی که در نپذیرفتن اهل بیت آن حضرت (ص) و امتناع از قبول مقام و منصبی که خداوند آنها را به آن منصوب فرموده است و نیز پیروان و تابعان آنها، با او مواجه شدند و با انتقال حضرت پیامبر (ص) به ملأ اعلی این اتفاق محقق گشت. جانم فدای او باد!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَيَمْحُ اللهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ)،
(و خدا با کلمات خود باطل را محو و حق را ثابت میگرداند):
خداوند با آل محمد (ع) که کلمات خدایند، باطل را محو و حق را استوار و پابرجا میگرداند، علیرغم نیرنگها و توطئهها و طعنههایی که شما نسبت به این منصبی که خداوند به آنها داده است روا میدارید؛ چه بخواهید و چه نخواهید. ای کسانی که به تنصیب الهی اعتراض میکنید! خداوند باطل را محو و نابود خواهد کرد و حق را با آل محمد (ع) (کلمات خدا) و با قائم آنها تحقق میبخشد. خداوند متعال میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللهُ الشَّاكِرِينَ)،(6 )
(جز اين نيست که محمد، پيامبری است که پيش از او پيامبرانی ديگر بودهاند. آيا اگر بميرد يا کشته شود، شما به آيين پيشين خود باز میگرديد؟ هر کس که بازگردد هيچ زيانی به خدا نخواهد رسانيد و خداوند سپاسگزاران را پاداش خواهد داد).
ارتداد و تلاش آنها عبارت است از محو کردن حق و تثبیت باطل که
(لَن يَضُرَّ اللهَ شَيْئًا)،
(هيچ زيانی به خدا نخواهد رسانيد)
زیرا خداوند سبحان و متعال چنین مقرر داشته است که باطل را محو سازد و پس از محمد (ص) حق را با آل محمد (ع) استوار گرداند:
(وَيَمْحُ اللهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ)،
(و خدا با کلمات خود باطل را محو و حق را ثابت میگرداند).
بنابراین اقدام منافقین بر نتیجهای که خدای سبحان و متعال اراده فرموده (که همان احقاق حق در نهایت امر است) هیچ تأثیری نخواهد داشت، هر چند نیرنگ آنها بسی بزرگ و عظیم باشد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَقَدْ مَكَرُواْ مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ)،(7 )
(آنان نيرنگهای خود را اجرا نمودند و خداوند از نيرنگهایشان آگاه بود هر چند از نيرنگهایشان کوهها به زیر افکنده میشد).
از جمیل بن دراج نقل شده است: شنیدم ابا عبد الله (ع) دربارهی
(وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ)
میفرمود: وإن كان مكر بني العباس بالقائم لتزول منه قلوب الرجال «هر چند نیرنگ بنی عباس نسبت به قائم چنان باشد که دلهای مردمان را از جا برکند و متزلزل سازد».(8 )
(إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ)،
(او به هر چه در دلها میگذرد دانا است):
قدری توجه کنید، شاید متذکر شوید و حجت بر شما تمام و رسا گردد: کسی که منصب میدهد، الزاماً باید به هر چه که در دلها میگذرد آگاه باشد و او خدای سبحان و متعال است نه مردم! و بدانید که حضرت محمد (ص) از جانب خود سخن نمیگوید و او همان کسی نیست که منصب میدهد:
(إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى)،(9 )
(نيست اين سخن جز آنچه وحی میشود).
منابع:
1- الشوری: 24.
2- الشوری: 23 و 24.
3- فرقان: 37.
4- احزاب: 33.
5- بقره: 7.
6- آل عمران: 144.
7- ابراهیم: 46.
8- تفسیر عیاشی: ج 2 ص 235.
9- نجم: 4.