خدای سبحان و متعال میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الاسْلاَمَ دِينًا»(1)
(امروز دین شما را برایتان به کامل رسانیدم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم)
صدق الله العظیم.
این آیه نشان میدهد که دین ما کامل است و به کسی برای کامل کردن آن نیاز ندارد و کسی که خلاف این مطلب سخن بگوید، در قرآن و آنچه بر محمد نازل شده، تشکیک روا داشته است. احادیث غدیر دروغهایی است که برای پاره پاره کردن دین ما وضع شده است. دین ما متکی به افراد نیست بلکه این دین، دین خدا میباشد و فرمانبرداری ما هم فقط از برای خداوند است. خدای تعالی فرموده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ....»
(جز این نیست که محمد پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده است....)
صدق الله العظیم.
این آیه برای کوچک شمردن مصطفی% نیست بلکه به این دلیل است که محبت ما نسبت به او، همپایهی محبت برای پروردگار تلقی نشود. وقتی سخنرانیهای شما را میشنوم، گمان میکنم که کلیدهای هستی به دست اهل بیت(ع) است و گویی آنها هستند که دنیا را آفریدهاند نه خدا! حتی آنقدر که از اهل بیت(ع) یاد میکنید، از پیامبر اعظم اسمی به میان آورده نمیشود. تفسیر قرآن هم به نفع اهل بیت و برای تکفیر تمام کسانی است که همعصر پیامبر بودهاند و نیز برای منحصر کردن آن به کسانی است که موالی و دوستدار اهل بیتاند و نه آنهایی که پروردگارشان را عبادت میکنند؛ حال آن که خدای سبحان دربارهی آنها چنین فرموده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا»
(خدا از مؤمنان آن هنگام که در زیر درخت با تو بیعت کردند خوشنود گشت، و دانست که در دلشان چه میگذرد، پس آرامش را بر آنها نازل کرد و به فتحی نزدیک پادششان داد)
صدق الله العظیم.
من میدانم که شما این را به نفع خودتان تفسیر میکنید یا همانطور که قبلاً شنیدهام میگویید این آیه نسخ شده است چون خداوند به هنگام فتح مکه از آنها خوشنود بوده، سپس بر آنها خشم گرفته است.
چیزی که میپرسم این است که چرا مهدی منتظر به سوی اهل سنت نمیآید؟ آیا اینها کافرند و از بین اینها حتی یک نفر هم که خیری در او باشد، یافت نمیشود؟!
پیامبر اکرم اولین کسانی را که دعوت کرد، کفار مکه بودند.... آیا نکند او فقط به سراغ کسانی میرود که مردم را به دوست داشتن ائمه دعوت میکنند و ایمان را به اختصار برای کسی میداند که به آنها ایمان دارد، نه ایمان به خدا؟!
اگر شما همانطور که ادعا میکنی وصی هستی، دعوت حتی برای کفار هم هست و فقط به شیعه منحصر نمیباشد؛ گویی فقط اینها آفریدههای خدای هستند. به علاوه، «ولیّ» به کسی فحش نمیدهد و او اهل مدارا است و مانند شیعیان شما نیست که با سبّ و دشنام به خلفا با اکاذیبی که خودشان برای منهدم کردن دین مان درست کردهاند، تنزل کرده باشد.
گویی دین ما برای عبادت آل البیت است و نه برای عبادت خدای سبحان، و برای لعن امتی که پسر پیامبرش را کشت و نیز برای پرهیز از لعن امتی که پسر عمویش و همسر دخترش را کشت آن گونه که سخنرانان شبکهی الزهراء انجام میدهند؛ تا جایی که عرب را دشنام میدهند و فارسها را تمجید مینمایند. تا کِی امت محمد بر حسین(رض) بر سر و سینه بزند و برای قتل و جنایتهای کربلا، بیش از آنچه اتفاق افتاده است، عزاداری کند؟! برخی از پیروان شما کسانی هستند که به سادگی به خاطر آنها ویران میکنند و میکشند و خون میریزند....
ما همچنان مشغول گریستن بر حسین هستیم تا شما از این قضیه یک ماجرایی درست کنید تا با آن بر مردمان ساده لوح بخندید؛ گویی غیر از او اصلاً شهید دیگری وجود نداشته است. حمزه، عموی پیامبر کشته و جگرش خورده شد، ولی کسی برای او سینه نزد. همینطور عمار پسر یاسر، که خداوند دربارهی والدینش به او بشارت داده بود و مادرش نخستین زن شهید در اسلام بود. کسی به خاطر او به سر و سینه نزد، و نیز به خاطر دیگران؛ چرا که شهادت، بزرگترین آرزوی فرزندان آدم است، نه تجارتی که هدفش، اسائه و توهین به امت محمد باشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
اول: دعوت سید احمد الحسن نه تنها منحصر به شیعیان و حتی محدود به عموم مسلمین نیست بلکه خطاب به تمام اهل زمین میباشد؛ کسی که به انتشارات و بیانیههای سید احمد الحسن و انصار او مراجعه کند این مطلب را درمییابد.
دوم: پیامبر خدا حضرت محمد(ص) میبایست قبل از مرگش کسی را جانشین خود بر امت کند، تا امت را رها شده و بدون سرپرست ترک ننماید تا با امواج اختلاف رویارو شود و به اختلافات گذشته سقوط کند. این جانشین قطعاً باید داناترین مردم بوده و بر طاعت او نص وجود داشته باشد. این ویژگیها فقط بر امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع) منطبق است و نه کس دیگر.
و اما ابوبکر؛ پیامبر(ص) او را جانشین خود نکرد و به فرمانبرداری از او دستور نداد. درضمن این مطلب را هم درنظر بگیر که او داناترین امت نبود و شما خودتان روایت کردهاید که چهطور ابوبکر وقتی در جواب درمیماند، از مردم پرسش مینمود.
و اما عمر؛ جملهی مشهور وی «لو لا علی لهلک عمر» (اگر علی نبود عمر هلاک میشد) شما را کافی است. این عبارت را در منابع خودتان روایت کردهاید. قرآن و سنت صراحتاً بیان کرده است و عقل نیز حکم میکند که والی گرداندن فردی غیراعلم برای رهبری امت، کاری مخالف حکمت است.
اگر بگویی: پیامبر خدا در حالی وفات یافت که کسی را بر این امت به جانشینی خود تعیین ننمود، میگویم: چرا ابوبکر با این سنت مخالفت کرد -طبق فرض شما- و عمر بن خطاب را جانشین خود نمود؟!!
آیا ابوبکر بیش از پیامبر خدا(ص) بر امت حریص بوده است، به طوری که برای بعد از خودش خلیفه تعیین میکند ولی پیامبر خدا(ص) امت را بدون سرپرست به حال خود رها مینماید؟!
همگان باید با دلیل علمی محکم و استوار به دنبال جانشین حقیقی پیامبر خدا باشند و پس از آن، کسی را که او دوست گرفته است، به دوستی بگیرند و با کسی که او دشمن گرفته است، دشمنی ورزند؛ هر کس که میخواهد باشد.
در خصوص موضوع صحابهی پیامبر(ص) نیز ما کسانی را که بر وصیتهای پیامبر(ص) دربارهی کتاب و عترت ثابت قدم ماندند، محترم و مقدس میشماریم. ما فقط کسانی را که با کتاب و عترت از درِ مخالفت و سرپیچی وارد شدند نکوهش میکنیم. پیامبر(ص) بر انحراف برخی اصحاب پس از خودش تصریح فرموده است:
بخاری در صحیحش (ج 5 ص 191) و مسلم در صحیحش (ج 8 ص 157) به نقل از ابن عباس آوردهاند که گفت: پیامبر خدا(ص) خطبهای خواند و فرمود: «ای مردم! شما پابرهنه و عریان و ختنه نشده در قیامت در پیشگاه خدا حاضر میشوید. سپس فرمود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ»
(و چنان که نخستین بار بیافریدیم آفرینش را از سرگیریم این وعدهای است که برآوردنش بر عهدهی ما است و ما چنان خواهیم کرد)
تا آخر آیه. سپس فرمود: نخستین کسی که روز قیامت پوشانیده میشود ابراهیم است. بدانید به زودی مردانی از امتم آورده میشوند که آنها را به طرف جهنم میبرند. من میگویم خدایا اصحابم! در جوابم گفته میشود: تو نمیدانی آنان بعد از تو چه بدعتهایی ایجاد کردند. در این هنگام من سخنی را میگویم که بندهی صالح خدا (عیسی(ع)) گفت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ»
(و من تا در ميانشان بودم نگهبان عقيدهشان بودم و چون مرا ميرانيدی تو خود نگهبان عقيدهشان گشتی)
و خطاب میشود: اینان از روزی که از آنان جدا گشتی همواره به اعقاب خود یعنی زمان جاهلی برمیگشتند».
بخاری در صحیح خود (جلد 7 صفحه 206) مینویسد: مغیره گفت: از ابا وائل از عبدالله شنیدم که پیامبر(ص) فرمود: «من پیشاپیش شما بر حوض وارد میشوم و سپس مردانی از شما را میشناسم که از من جدا میکنند و میگویم: خدایا! اینها صحابهی من هستند. جواب میآید: تو نمیدانی که اینها بعد از تو چه بدعتهایی گذاشتند».
بخاری در صحیحش (ج 7 ص 207) و همچنین مسلم در صحیحش (ج 7 ص 70) از انس نقل میکند که پیامبر(ص) فرمود: «گروهی از اصحابم در کنار حوض بر من وارد میشوند به گونه ای که آنان را میشناسم. در این هنگام میان ما فاصله میافتد. من میگویم: اصحابم! خداوند به من میفرماید: تو نمیدانی اینها بعد از تو چه کار کردهاند».
مسلم در صحیح خود (جلد 1 صفحه 150) به نقل از ابوهریره آورده است: پیامبر(ص) فرمود: «امتم نزد من بر حوض میآیند، و من مردم را از آنان پس میزنم همانطوری که انسان شتران دیگران را از شترش دور میسازد». گفتند: ای رسول خدا! آیا ما را در آن روز خواهی شناخت؟ فرمود: «آری، چهرههای شما با دیگران متفاوت است. شما با چهرهای نورانی و دست و پایی درخشان بر اثر وضو بر من وارد می شوید، اما گروهی از شما که نماز نمیخواندند، از ورودشان بر من جلوگیری میشود. میگویم: پروردگارا! اینان از امتم هستند.فرشتهای میآید و میگوید: آیا میدانی آنها بعد از تو چه کارها کردهاند؟!».
پس از این دیگر کسی نمیتواند مدعی عدالت برای تمام صحابه باشد و بگوید بعد از پیامبر خدا(ص) ارتدادی که در آن، جمعِ کثیری از اصحاب مرتد گشتهاند، وجود نداشته است.
پوشیده نماند که احادیث بیان میدارند که به محض وفات پیامبر خدا(ص) ارتداد حاصل گشته است؛ با توجه به آنچه در روایات سابق آمده است: «... از روزی که از آنان جدا گشتی همواره به اعقاب خود یعنی زمان جاهلی برمیگشتند». پس از پیامبر هیچ ارتداد فوری و بیدرنگی به جز ارتداد از خلافت علی بن ابیطالب(ع) و مخالفت با کلام رسول خدا(ص) در نص و صراحت بر او در دهها موضع، ارتداد دیگری وجود نداشته است. و الحمد لله اولاً و آخراً.
هیأت علمی
انصار امام مهدی(ع) (خداوند در زمین تمکینش دهد)
منابع:
1- مائده: 3.
2- رجوع نمایید به الغدیر: ج 3 ص 79 که روایات زیادی با منابعشان ذکر نموده است.