به آقا و فرزند مولایم! تو را به حق هر کس که دوست میداری سوگند میدهم، آیا تو همانی هستی که ادعا میکنی؟ درماندگی روحی آزارم میدهد.... برادران یوسف(ع) او را نشناختند تا آنکه او خودش، خودش را معرفی نمود؛ پس چگونه چون منی بتواند بشناسد؟ تو را به جدّ و پدرت سوگند میدهم که مرا آسوده سازی. به من بگو آیا تو واقعاً فرزند امام مهدی(ع) و فرستادهی پیش از او هستی؟ من از خداوند درشگفت نیستم بلکه این گمان من است، چرا وقتی بر شما از درگاه خداوند استخاره کردم، مرا مخیر به پذیرش کرد ولی قبلا که در مورد سید خامنهای استخاره نمودم این آیه آمد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَکُلِی و اشرَبی و قَرِّی عَیناً»(1)
(بخور و بیاشام و چشمت را روشن کن)؟
خانم زهرا(ع) را مدتی است که طلب میکنم ولی جوابی نمیآید؛ پس چگونه به شما اطمینان یابم؟ خدا تو را مورد رحمت خویش قرار دهد، جواب مرا بده و مرا از عذاب برهان. لاجرم شما نیت مرا میدانید و دوای درد من پیش شما است؛ جواب را از خودتان و نه از شیخ عقیلی و غیر از آن میخواهم. دوری، مرا آزار میدهد؛ مرا از دور بودن از ائمه نجات دهید. والسلام.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
و الحمد لله رب العالمین،
و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
«فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ»(2)
(پس سوگند به پروردگار آسمانها و زمين که او آنچنان که سخن میگوييد، حق است).
خدای متعال میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ»(3)
(و مردم را به حج فراخوان تا پياده يا سوار بر شتران تکيده از راههای دور نزد تو بيايند)؛
این چیزی است که ابراهیم(ع) و همهی انبیا و اوصیای فرستاده شده(ع) بر آن مکلف شدند: فراخواندن؛ یعنی دعوت مردم به سوی حق. هدایت، این وظیفهی همهی آنا بوده است اما ارایهی دلایل و نشانهها، نه، تکلیفی نداشتهاند. در مواردی خدای سبحان و متعال اراده فرمود تا کافران را رسوا سازد و با منّت خویش، غافلان را نجات بخشد. انسانها فطرت خویش را آلوده نمودند و گوشهای خویش را از شنیدن صدای حق بازداشتند و قلبهایشان را با آلودگیهای مادی و هوا و هوس، غافل ساختند. پس این گناه و خطای انسانها است و بر آنها است که از آن بیرون بیایند تا صدای حق را بشنوند؛ از این رو است که خدای سبحان میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«لا إِكراهَ فِي الدّينِ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَيِّ ۚ فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ لَا انفِصامَ لَها وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ»(4)
(هیچ اجباری در دين نيست. قطعاً هدايت از گمراهی مشخص شده است؛ پس هر کس که به طاغوت کفر ورزد و به خدای ايمان آورد، به چنان رشتهی استواری چنگ زده است که گسستنش نباشد، و خداوند شنوا و دانا است).
بنابراین کفر به طاغوت در کمترین حدّ خود، آزادگی انسان را از محدودیتهایش بیشتر میکند تا صدای حق و صدای خداوند را بشنود.
گوسفند، چوپان صالحش را از روی صدایش میشناسد. آنان که خداییاند، صدای خدا و کلمات و حکمت او را میشنوند و آن را از نادانی و بی خردی شیطان تمییز میدهند.
این، همه چیز است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ»
(پس هر کس که به طاغوت کفر ورزد و به خدای ايمان آورد).
کسی که به طاغوت کافر شود، حتما صدا و چهرهی قبیحش را که در هر زمان صورتی جدید به خودش میگیرد، میشناسد؛ مانند نمرود و علمای بیعمل دین در زمان ابراهیم(ع)، و فرعون و علمای دین در زمان موسی(ع)، و پیلاطس و هیرودس و قیصر روم و علمای بیعمل یهود در زمان عیسی(ع)، و کسری و قیصر و حاکمان و علمای حنفیه و علمای نصاری و یهود در زمان محمد(ص). اینها و حاکمان مسلمانان و علمای مسلمانان در زمان ائمه(ع)، همه و همه و همچنین علمای بیعمل شیعه در زمانهی ما، همه مصداق طاغوت هستند. آیا میبینید که دایرهی طاغوت چقدر بزرگ و وسیع است؟ و چقدر طاغوتها زیاد هستند؟ به همین دلیل خدای متعال میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ»(5)
(جز خدای یکتا را نمیپرستيد، مگر اسمهایی (بتهایی) را که خود و پدرانتان آنها را به این نامها خواندهايد و خدا حجتی بر اثبات آنها نازل نکرده است. حکم، جز حکم خدا نيست. فرمان داده است که جز او را نپرستيد. اين است دين راست و استوار، ولی بيشتر مردم نمیدانند).
دایرهی طاغوت همهی کسانی را که ایمان به حاکمیت خدا ندارند و یا حتی کسانی را که با زبانشان بر حاکمیت خدا اقرار دارند ولی با اعمال و کردارشان با آن مخالفت میکنند، دربر میگیرد. همهی آنها و پیروانشان، طاغوت، پیروان طاغوت و بندگان طاغوت هستند که خدا را بندگی نمیکنند و اگر هم سجده کنند، سجدهشان برای شیطان است و اگر حج بهجا آورند، حجشان برای شیطان است و اگر روزه بگیرند، روزهشان برای شیطان است؛ چرا که آنها با سخن یا کردارشان بر آنچه متعلق به شیطان است اقرار میکنند و با سخن و کردارشان، آنچه متعلق به خداوند است را انکار مینمایند. عبادت ظاهری آنها از نظر خدا بیارزش است، بلکه فرشتگان خدا، آنان را چنان میبینند که ایستادهاند در حالی که (پناه بر خدا) خدای سبحان و متعال را به سخره گرفتهاند و چقدر ایستادنشان زشت است؛ این چیزی است که خدای سبحان توصیف میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاء وَتَصْدِيَةً فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ»(6)
(و دعايشان نزد خانهی کعبه، جز صفير کشيدن و دست زدن هيچ نبود پس به پاداش انکارتان عذاب را بچشيد).
آنان که خداییاند، کلمات خدا را میشنوند و شیعهی حقیقی محمد و آل محمد(ع)، صدای چوپان صالح را به درستی میشناسد.
آیا انسان، صدای امامش را تباه کند؟ آیا ممکن است که فرزند به دلیل شلوغی دنیا و این که صداهای بسیاری را شنیده است، صدای پدری را که او را پرورانده است، نشناسد؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟
منابع:
1- مریم: 26.
2- ذاریات: 23.
3- حج: 27.
4- بقره: 256.
5- یوسف: 40.
6- انفال: 35.