جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاممعنی این سخن امیرالمونین (ع) در یکی از خطبهها چیست:
«الحمد لله الذي منع الأوهام أن تنال إلا وجوده.... وحجب العقول أن تتخيل ذاته لامتناعها من الشبه والتشاكل»
(سپاس و ستایش شایستهی آن خدایی است که گمانها را بازداشت که به او برسند مگر بر وجودش.... و عقلها را پوشاند تا خیالِ ذات او را نکنند زیرا ذات او از شباهتها و شکلها، بازداشته شده است).
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمدلله رب العالمین.
و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
معرفت او (هو) در ناتوانی از معرفت او سبحان و تعالی است؛ یعنی معرفت، هنگامی برای انسان محقق میشود که بفهمد او از شناخت خدای سبحان و متعال، ناتوان است و این، هنگامی محقق میشود که انسان در مسیر به سوی خدای سبحان ومتعال گام بردارد تا به ناتوانی خود از معرفت، برسد.
این ناتوانی در دو مقام حقیقت (هو) و ذات (الله) میباشد. تاکید میکنم که در مقام حقیقت، که ناتوانی بیشتر است؛ پس معرفتی نیست جز این که او وجود دارد و اگرچه این وجود، دور از دسترس و قابل درک نباشد. ادراک خدای سبحان و متعال (هو)، ممکن نیست و به همین ترتیب ادراک اثر او نیز ممکن نیست ؛ یعنی: ذات الهی (الله) و حتی معرفت به این که او وجود دارد، معرفتی ناقص و غیرکامل میباشد زیرا حتی این وجود داشتن مستند به اثر او نمیباشد بلکه مستند به اثر اثرش و تجلّی تجلّی او سبحان و متعال میباشد.
آنچه مخصوص ذات الهی (الله) است، درک وجود در این مرتبه است که ممکن میباشد؛ زیرا درک اثر امکانپذیر است؛ زیرا اثر ذات، مخلوقی است که با وجود و حقیقتش، بر آن احاطه دارد؛ زیرا ذات او، خود او است. ولی عجز در اینجا، ناتوانی از ادراک ذات یا تصور حقیقت آن است که وجود آن، «کمال مطلق» (الله) است یا وجود آن، «رحمت مطلق» (الرحمن الرحیم) میباشد یا وجود آن، «قدرت مطلق» یا وجود آن «قهر مطلق» .... است. پس معرفتی که با اثر، محقق میشود؛ چه ناقص باقی بماند از آن که عین حقیقت و تمام معرفت باشد و چه رحمت شناخته شود، معرفت شما، معرفتی است که در خلق باقی میماند زیرا شما در خلق هستی و نه در لاهوت، و تمثیل رحمت حقیقی در لاهوت نمیباشد. بنابراین معرفت در اینجا، ناتوانی از معرفت کامل است.