جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
و صلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليمًا کثیراً.
سلام بر تو ای فرزند نبی مصطفی! سلام بر تو ای فرزند علی مرتضی! سلام بر تو ای فرزند صدیقهی زهرا! سلام بر تو ای پسر امامان معصوم جانشینان خدا بر زمینش و حجتهای خدا بر خلقش، آن چراغهای شبهای تاریک و پرچمهای تقوی. پیشی گیرنده از شما، از راه بیرون میرود و عقبمانده از شما، هلاک میشود و همراه شما، (به حق) میپیوندد.
سلام بر تو ای غار مستحکم خدا! سلام بر تو ای راه مستقیم خدا.... هر که خدا را بخواهد، از تو شروع میکند و هر که خدا را یگانه بشمرد، از تو میپذیرد.... خدایی جز خدای یکتا نیست که هیچ شریکی ندارد.
آقای من! ای بخشندهی بزرگوار! ما را به عنوان خدمتکارانت بپذیر! از ما درگذر و با بزرگیت بر ما لطف کن و با رحمتت بر ما مرحمت نما. خداوندا! آقا و مولای ما را یاری کن و ما را از انصار و یارانش که در حقش، او را حمایت میکنند، قرار بده! آمین آمین آمین. والحمد لله وحده وحده وحده.
سوال 1: خدای عزّوجلّ در سورهی یوسف میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَلَمَّا دَخَلُواْ مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغْنِي عَنْهُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ إِلاَّ حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ»(1)
(چون از جايی که پدر فرمان داده بود داخل شدند، اين کار در برابر ارادهی خدا سودشان نبخشيد، تنها، نيازی در ضمير يعقوب بود که آن را آشکار ساخت، زيرا او را عِلمی بود که خود به او آموخته بوديم ولی بيشتر مردم نمیدانند).
آقا و مولایم، مایلیم اگر ممکن باشد برایمان تشریح فرمایی که چه حاجتی در نفْس یعقوب بود؟
سوال 2: از داستان شیخ مغربی شنیدیم که او در جنگ صفین در سپاه امیرالمومنین(ع) بود و امیرالمومنین(ع) به او بشارت داد که تا زمان ظهور قائم(ع) زنده میماند. یکی از برادران ما در اینجا یعنی مغرب تصمیم دارد که دعوت شما را به شیوخ قبایل مغرب برساند. ما هم همراه او شدیم تا اگر خدا بخواهد این شیخ گرانقدر را بیابیم و اگر خدا بخواهد منشأ خیری برای دعوت به سوی او در این سرزمین خدا شود.
آیا ممکن است بخشش بسیاری در قصهی این مرد گرانقدر بر ما بفرمایی و آیا ممکن است مولای من، اشارهای به محل این شیخ بفرمایی تا او را آنجا بیابیم، و از شما مولای من، از جسارت در این درخواست، طلب بخشش داریم.
سوال 3: آیا سورهی توبه با «بسم الله» نازل شده است یا خیر؟ و اگر جواب منفی است، علت نزول آن بدون «بسم الله» چیست؟
سوال 4: ما شاهدیم که در انجام عبادتها و تبلیغ دعوت شما و دفاع از شما، کوتاهی و سهلانگاری مینماییم، پس از شما ای آقا و مولای من، درخواست مینماییم که کوتاهیهای ما را ببخشایی و برای استواری و توفیق ما دعا فرمایی تا از زمرهی کسانی باشیم که رسالت شما را حمل میکنند.
سوال 5: آقا و مولای من، از شما میخواهیم که برای شهید شدن ما در پیشگاه شما دعا فرمایی، که این خواسته و آرزوی ما در این دنیای حقیر است.
خدمتگزاران و بندگان تو: یونس بن عیسی، یوسف بن محمد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمدلله رب العالمین.
و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
جواب سوال 1: پاسخ در کتاب روشنگریها از دعوت فرستادگان جلد 3 قسمت 2 موجود است:
روشنگری
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَقَالَ يَا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ»(2)
(گفت: ای پسران من، از يک دروازه داخل مشويد، از دروازههای مختلف داخل شويد و من قضای خدا را از شما دفع نتوانم کرد و هيچ فرمانی جز فرمان خدا نيست، بر او توکل کردم و توکلکنندگان، باید که بر او توکل کنند).
یعقوب(ع) از جانب خدا میدانست همان گونه که یوسف(ع) مفقود شد، بنیامین نیز گُم خواهد شد و به همین دلیل از آنان پیمان گرفت که بنیامین را بازگردانند و در عین حال، استثنا کرد که:
«إِلَّا أَن یُحَاطَ بِكُمْ»(3)
(مگر آنکه کاملاً احاطه و ناچار شوید)
و میدانست که آنان کاملا احاطه و گرفتار میشوند. حتی در این آیه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«لا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ»
(گفت: ای پسران من، از يک دروازه داخل مشويد، از دروازههای مختلف داخل شويد و من قضای خدا را از شما دفع نتوانم کرد و هيچ فرمانی جز فرمان خدا نيست، بر او توکل کردم و توکلکنندگان، باید که بر او توکل کنند)
جدایی آنها از یکدیگر را طلب کرد تا شاید بنیامین نجات یابد و به سویش بازگردد؛ زیرا او با برادرانش شناخته میشد و تعداد آنها توجهها را به سویشان جلب میکرد.
در عین حال، یعقوب به خوبی میداند که که او هرگز به این ترتیب، نمیتواند کمک زیادی به آنها نماید زیرا اراده و مشیّت خدا، انجام شدنی است، برخلاف تعلیم یعقوب به پسرانش:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«إِلاَّ حاجَةً فی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضاها»
(مگر حاجتی در ضمیر یعقوب بود که آن را آشکار سخت)
ولی این ترس و برخذر داشتن یعقوب چه سودی رساند؟!!!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«مَا كَانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِلا حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا»(4)
(اين کار در برابر ارادهی خدا سودشان نبخشيد، تنها نيازی در ضمير يعقوب بود که آن را آشکار ساخت)
در حالی که یعقوب(ع)، خود بر این موضوع آگاه است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ»
( و من قضای خدا را از شما دفع نتوانم کرد)؛
اما یعقوب(ع) میخواهد که عملی را که میتواند بنیامین را حفظ کند، رها نکند، ولی نتیجه، ارادهی خد است که تحققی یافتنی است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ»
(هيچ فرمانی جز فرمان خدا نيست، بر او توکل کردم و توکلکنندگان، باید که بر او توکل کنند).
با همهی این موارد، یعقوب(ع) صاحب علم و حکمت از سوی خدای سبحان و متعال بود و به اندازهی علم و معرفتش، عمل نمود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ»(5)
(او را علمی بود که خود به او آموخته بوديم ولی بيشتر مردم نمیدانند).
ولی بالاتر از یعقوبِ(ع) صاحبِ علم و معرفت، یوسفِ(ع) علیم قرار دارد و نتیجه چنین میشود که:
«آوى إِلَیْهِ أَخاهُ»
(برادرش را در نزد خود جای داد)
و تدبیر یعقوب(ع) برای بازگردانیدن بنیامین به سویش، سودی نبخشید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
«كَذَٰلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ»(6)
(این گونه، حيلهای به يوسف آموختيم که در آيين آن پادشاه، نمیتوانست برادر را نگه دارد، جز آن که خدا بخواهد که هر کس را که بخواهيم به درجاتی بالا میبريم و بالاتر از هر صاحب علمی، عَلیمی (داناتری) قرار دارد).
جواب سوال2: از خدا میخواهم که به شما توفیق هر خیری را عطا کند و بدان که راه انجام هرکار به دست خدای سبحان و متعال است و خداوند انجام امور را مَنوط به اخلاص نموده است؛ پس برای خدا خالص شوید تا بر انجام هر خوبی که رضایت او در آن است، موفق گردید.
جواب سوال 3: «بسمالله» سورهی توبه عبارت است از
«بسم الله الواحد القهّار»
(به نام خدای یگانهی قهّار).
جواب سوال 4 و 5: از خدا میخواهم که شما در هر خیری موفق گرداند و از هر شری بازدارد؛ به شما بهترین خیر یعنی رضایتش و بهشت را ببخشد و بدترین بدیها یعنی خشمش و آتش را از شما بازدارد؛ بر شما منّت نهد و شما را از کسانی قرار دهد که برای یاری دینش از آنان کمک میخواهد و شما را از کسانی قرار دهد که کلمهی ماندگار و باقیش را با آنان استوار و ثابت میسازد و با شما زمین را پر از قسط و عدل کند پس از آن که پر از ظلم و جور شده است. از آن معبود سبحان و متعال میخواهم شما را از کسانی قرار دهد که بر خلقش شهادت میدهند و پایان کار شما و من گنهکار و تقصیر کار را همهی خیر و خوبی یعنی کشته شدن در راه آن معبود سبحان و متعال در جهت یاری دینش قرار دهد. مرا در دعایتان فراموش نکنید. ای پاکان مبارک که در آسمان معروفید، برای کوتاهیهایی که در حق شما روا داشتهام، برایم طلب بخشش نمایید.
منابع:
1- یوسف: 68.
2- یوسف: 67.
3- یوسف: 66.
4- یوسف: 68.
5- یوسف: 68.
6- یوسف: 76.