جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامشروع با ايمان يا شك
شروع با ايمان يا شروع با شك و ترديد
آنگاه كه فرستادگان و رسولان میآمدند، از طرف مردم برخوردهای مختلفی با آنها میشد
١- اكثريت بزرگ بيتفاوت میماندند، عكس العملی نشان نمیدادند، اما بعد از پيروزی و گسترشپيام ايمان میآوردند
٢- عدهای كه اكثراً آدمهای ساده و سادهدل بودند دعوت را قبول میكردند و ايمان میآوردند
٣- عدهای كه اكثراً آدمهای مهم و مشهور بودند از علما و دانشمندان و ثروتمندان و صاحبان مقامو قدرت! و پيروان و تابعين آنها با شك و ترديد شروع كرده و نهايتاً به تكذيب و مقابله میرسيدند،چرا كه مقام و موقعيتشان با پيام جديد متضرر و متزلزل شده و نسبت به آن احساس خطرمیكردند و در نتيجهء اين اهميت دادن به دنيا و دلبستگی به آن ، دلهاشان از ديدن حق كورمیشد و اين كوردلان سنگيندل هميشه با انكار و شك و ترديد و سؤال و چون و چرا با فرستادگانروبرو میشدند، گمراه میشدند و عده كثيری را هم همراه خود گمراه میكردند، ضلوا و اضلواكثيرا !!:
“أَلَم يَأتِكُم نَبَؤُا۟ الَّذينَ مِن قَبلِكُم قَومِ نوحٍ وَعادٍ وَثَمودَ ۛ وَالَّذينَ مِن بَعدِهِم ۛ لا يَعلَمُهُم إِلَّا اللَّهُ ۚ جاءَتهُمرُسُلُهُم بِالبَيِّنٰتِ فَرَدّوا أَيدِيَهُم فى أَفوٰهِهِم وَقالوا إِنّا كَفَرنا بِما أُرسِلتُم بِهِ وَإِنّا لَفى شَكٍّ مِمّا تَدعونَنا إِلَيهِمُريب.” ابراهيم ١٤
آیا خبر کسانی که پیش از شما بودند، به شما نرسید؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها کهپس از ایشان -آمدند و میآيند-؛ همانها که جز خداوند از آنان آگاه نیست؛ پیامبرانشان دلایلروشن برای آنان آوردند، ولی آنها (از روی تعجّب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما بهپيام شما و شما به آنچه برای آن فرستاده شدهاید، کافریم! ( و آنرا باور نمیكنيم) و نسبت به آنچهما را به سوی آن میخوانید، شکّ و تردید داریم!»
بقول سهراب سپهري:
سر هر كوه رسولی دیدند
ابر انكار به دوش آوردند
به استهزاء بر میخواستند و رسولان را به بیعقلي و توهّم و روانیبودن متهم میكردند:
“وَقالوا يٰأَيُّهَا الَّذى نُزِّلَ عَلَيهِ الذِّكرُ إِنَّكَ لَمَجنونٌ.”حجر٦
گفتند آهای تو كه پيام يادآوری به تو نازل شده! تو ديوانه شدهای !٠
و علت اصلی همه اينها اين بود كه اهل دنيا بودند، نه اهل الله، و جلال و بزرگي را در دنيا و ازهمديگر میخواستند و نه از خداوند:٠
- و نمیخواهید نزد من آیید تا حیات یابید. ... ولکن شما را میشناسم که در نفس خود محبت خدارا ندارید. شما چگونه میتوانید ایمان آورید؟ و حال آنکه جلال از یکدیگر میطلبید و جلالی را کهاز خدای واحد است طالب نیستید؟ (یوحنا:۵۷)
“وَذَرنى وَالمُكَذِّبينَ أُولِى النَّعمَةِ وَمَهِّلهُم قَليلًا.” مزمل ١١
و مرا با تکذیبکنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را کمی مهلت ده،
- احتجاز بالشك بدل الابتداء بالايمان:٠
در مناظره بين امام رضا ع و جاثليق، بزرگ علمای مسيحيان ، جاثليق پذيرفت كه اسم و صفتپيامبر در كتابشان آمده است اما گفت از كجا بدانم محمد شما همان محمد است؟
يعني عين حرفی كه مخالفين سيد احمدالحسن اليماني ع میگويند، كه بله يمانی مسلم است و دراحاديث آمده است و اسم احمد هم در وصيت پيامبر ص آمده است، اما از كجا معلوم و چگونهثابت میكنيد كه احمد الحسن همان احمد است و يمانی؟
جواب امام رضا ع اين است كه وقتي در كتابهايتان آمده است كه پيامبری به اسم محمد میآيد،و كسی الآن آمده بهاسم محمد و میگويد من محمد رسول خدا و پيامبر هستم، چرا بهجای لبيك وايمان، عقب رفته و به شك پناه میبريد؟
"احتجزتم بالشك" چرا از شك شروع میكنيد؟
و شك را حاجز قرار میدهيد بين خودتان و ايمان؟
از ايمان شروع كنيد و ايمان بياوريد ولي اعمال و رفتار و گفتارش را تحت نظر قرار دهيد! خلافديديد انگاه شك كنيد!
نه اينكه از اول و بیدليل شك كنيد و تا آخر در شك بمانيد و ايمان نياوريد
--------
...سألتك - يا جاثليق - بحق عيسى روح الله وكلمته، هل تجدون هذه الصفة في الإنجيل لهذا النبي؟فأطرق الجاثليق مليا، وعلم أنه إن جحد الإنجيل كفر، فقال:
نعم، هذه الصفة في الإنجيل، وقد ذكر عيسى في الإنجيل هذا النبي، ولم يصح عند النصارى أنهصاحبكم.
فقال الرضا (عليه السلام):
أما إذا لم تكفر بجحود الإنجيل، وأقررت بما فيه من صفة محمد (صلى الله عليه وآله) فخذ علي فيالسفر الثاني، فإني أوجدك ذكره وذكر وصيه، وذكر ابنته فاطمة وذكر الحسن والحسين (عليهمالسلام).
فلما سمع الجاثليق ورأس الجالوت ذلك، علما أن الرضا (عليه السلام) عالم بالتوراة والإنجيل، فقالا: والله قد أتى بما لا يمكننا رده ولا دفعه إلا بجحود التوراة والإنجيل والزبور، ولقد بشر به موسىوعيسى (عليهما السلام) جميعا، ولكن لم يتقرر عندنا بالصحة أنه محمد هذا، فأما اسمه محمد فلايجوز لنا أن نقر لكم بنبوته، ونحن شاكون أنه محمدكم أو غيره.
فقال الرضا (عليه السلام):
احتجزتم بالشك،...
- فأحجموا عن جوابه، وقالوا:
لا يجوز لنا أن نقر لكم بأن محمدا هو محمدكم، لأنا إن أقررنا لك بمحمد ووصيه وابنته وابنيها علىما ذكرتم، أدخلتمونا في الإسلام كرها.
الخرائج و الجرائح ج١ ص٣٤٧
“احتجزتم بالشك اي جعلتم الشك حاجزاً بينكم و بين الايمان” يعني پناه برديد به شك عوض شروعبا ايمان، و شك را حاجز قرار داديد بين خودتان و ايمان.
و علماي يهود و مسيحيت شك را بهانه كرده ايمان نياوردند چونكه اگر ايمان میآوردند بايد دستاز رياست و رهبري دينی و دم و دستگاهی كه جور كرده بودند میشستند و اين سخت بود چونكهدل به آن بسته بودند؛
خداوند میگويد : «چونکه این قوم از دهان خود به من تقرب میجویند و به لبهای خویش مراتمجید مینمایند اما دل خود را از من دور کردهاند. (اشعیا ۲۹:۱۳)
زیراخداوند بر شما روح خواب سنگین را عارض گردانیده، (در خواب سنگين غفلتيد) چشمان شمارا بسته است. و علما و روسای شما را محجوب کرده است. (إِشَعْيَاءَ ٢٩)
در قران نيز خداوند میفرمايد كه پاكدلان هميشه با رسولان و فرستادگان با ديده ايمان و قبولروبرو میشدند و با شنيدن كلام رسول، عوض شك و ترديد با اشك و ايمان عكس العمل نشانمیدادند؛
“وَإِذا سَمِعوا ما أُنزِلَ إِلَى الرَّسولِ تَرىٰ أَعيُنَهُم تَفيضُ مِنَ الدَّمعِ مِمّا عَرَفوا مِنَ الحَقِّ ۖ يَقولونَ رَبَّناءامَنّا فَاكتُبنا مَعَ الشّٰهِدينَ.” مائده:٨٣
و هر زمان آیاتی را که بر فرستاده نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق،) اشک میریزد، بخاطر حقیقتی که دریافتهاند؛ آنها میگویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما رابا گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران انصار حق) بنویس!
اما كوردلان سنگين دل هميشه با انكار و شك و ترديد و سؤال و چونوچرا با فرستادگان روبرومیشدند !!
“أَلَم يَأتِكُم نَبَؤُا۟ الَّذينَ مِن قَبلِكُم قَومِ نوحٍ وَعادٍ وَثَمودَ ۛ وَالَّذينَ مِن بَعدِهِم ۛ لا يَعلَمُهُم إِلَّا اللَّهُ ۚ جاءَتهُمرُسُلُهُم بِالبَيِّنٰتِ فَرَدّوا أَيدِيَهُم فى أَفوٰهِهِم وَقالوا إِنّا كَفَرنا بِما أُرسِلتُم بِهِ وَإِنّا لَفى شَكٍّ مِمّا تَدعونَنا إِلَيهِمُريب.” ابراهيم: ١٤
آیا خبر کسانی که پیش از شما بودند، به شما نرسید؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها کهپس از ایشان -آمدند و میآيند-؛ همانها که جز خداوند از آنان آگاه نیست؛ پیامبرانشان دلایلروشن برای آنان آوردند، ولی آنها (از روی تعجّب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما بهپيام شما و شما به آنچه برای آن فرستاده شدهاید، کافریم! ( و آنرا باور نمیكنيم) و نسبت بهآنچه ما را بهسوی آن میخوانید، شکّ و تردید داریم!»
آري:
سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار بهدوش آوردند.
قبول مرحوم سهراب سپهری )
اشكالی كه مخالفين و معاندين میگيرند میگويند باب و بهاء هم آمدند و ادعا كردند! آیا بايد ايمانمیآورديم؟
-جواب اين است كه باب و بهاء آمدنشان در هيچ كتاب و حديثی خبر داده نشده اما آمدن رسولالله خبر داده شده بود و گفته شده بود كه وقتی آمد، لبيك گوئيد و اطاعت كنيد ، چنانچه آمدن يمانیهم خبر داده شده ، و دستور به پيوستن به او و اطاعت از او دادهاند، و اكنون نيز وقتش است وآمده!
عدهای با اشك و شوق و ايمان جلو آمده و لبيك میگويند و عدهای هم با شك و ترديد و انكار!
“أَلَم يَأتِكُم نَبَؤُا۟ الَّذينَ مِن قَبلِكُم قَومِ نوحٍ وَعادٍ وَثَمودَ ۛ وَالَّذينَ مِن بَعدِهِم ۛ لا يَعلَمُهُم إِلَّا اللَّهُ ۚ جاءَتهُمرُسُلُهُم بِالبَيِّنٰتِ فَرَدّوا أَيدِيَهُم فى أَفوٰهِهِم وَقالوا إِنّا كَفَرنا بِما أُرسِلتُم بِهِ وَإِنّا لَفى شَكٍّ مِمّا تَدعونَنا إِلَيهِمُريب.” ابراهيم: ١٤
آیا خبر کسانی که پیش از شما بودند، به شما نرسید؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها کهپس از ایشان -آمدند و ميآيند-؛ همانها که جز خداوند از آنان آگاه نیست؛ پیامبرانشان دلایلروشن برای آنان آوردند، ولی آنها (از روی تعجّب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما بهپيام شما و شما به آنچه براي آن فرستاده شدهاید، کافریم! ( وانرا باور نمیكنيم) و نسبت به آنچهما را به سوی آن میخوانید، شکّ و تردید داریم!»
آري:
سر هر كوه رسولی دیدند
ابر انكار به دوش آوردند )
دستور صريح امام باقر ع برای پيوستن به يمانی و عدم سرپيچی از او :
- وليس في الرايات أهدى من راية اليماني،
هي راية هدى لأنّه يدعو إلى صاحبكم،،
فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على النّاس وكلّ مسلم،
وإذا خرج اليماني فانهض إليه،
فإنّ رايته راية هدىً،
ولا يحلُّ لمسلمٍ أن يلتوي عليه،
فمن فعل فهو من أهل النّار؛
لأنّه يدعو إلى الحقّ والى طريقٍ مستقيم).
النعماني ص 264 و بحار٥٢ص٢٣٢.
يعني امام باقر(ع) فرمود :
خروج سه نفر خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و ماه و روز واحد است ...
و در پرچـمها پرچـمى هدايتیافتهتر از پرچم يمانى نيست
و آن پرچم هدايت است .
چون كه شما را به صاحبتان دعوت میکند ،
و اگر يمانى خروج کرد فروختن اسلحه حرام مىشود .
و اگر يمانى خروج کرد , بپا خيز بسوی او .
که همانا پرچمش پرچم هدايت است .
و جايز نيست مسلمانان از او سرپيچى كنند ،
و اگر كسى اينكار را انجام دهد از اهل جهنم مىباشد .
زيرا که او دعوت به حق و هدايت به راه راست مىكند.
-------
پس قانون الهي در حين ظهور موعود اين است:
آنگاه كه كسی آمد و گفت من اين موعود مكتوب هستم با ايمان و لبيك شروع كن!
نه بیتفاوت باش و نه تكذيب كن!
حال كه اكثر علائم ظهور آشكار شده است و در آستانه ظهوريم
بنگر كه از كداميك از اين سه گروهی؟