جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
Feb 20, 2022 🌹✨🌹✨🌹✨
💠خطبه نصیحتی به طلاب حوزههای علمیه (کامل)
#خطبه_نصیحت_کامل ࿐ྀུ༅࿇༅═┅─ 🌻
آرشیو تولیدات رسانهای انصار امام مهدی (ع) از صدای یمانی موعود 👉 @yamani_media
خطــــاب نصيحة إلى طلبة الحوزات العلمية والى كل من يطلبالحق للامام احمد الحسن اليماني
متن خطبه طلاب حوزههای علمیه امام احمد الحسن ع
By Ahmad Kohandel on Thursday, 24 May 2012 at 14:56
https://almahdyoon.com/main/audio/#gsc.tab=0
خطــــاب نصيحة إلى طلبة الحوزات العلمية والى كل من يطلب الحق للامام احمد الحسن اليماني
خطاب السيد احمد الحسن
إلى طلبة الحوزة العلمية في النجف الأشرف وفي قم وفي كل بقعةعلى هذه الأرض
بسم الله الرحمن الرحيم
والحمد لله على بلاءه وعظيم نعماءه
(وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شَدِيداً قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْيَتَّقُونَ * فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَاكَانُوا يَفْسُقُونَ) (الأعراف:١٦٤-١٦٥)
بسم الله الرحمن الرحيم
و الحمدلله على بلائه و عظيم نعمائه
و (به ياد آر) هنگامى را كه گروهى از آنها (به گروه ديگر) گفتند: «چرا جمعى (گنهكار) را اندرزمىدهيد كه سرانجام خداوند آنها را هلاك خواهد كرد، يا به عذاب شديدى گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذاريد تا نابود شوند!)» گفتند: « (اين اندرزها،) براى اعتذار (و رفعمسئوليت) در پيشگاه پروردگار شماست بعلاوه شايد آنها (بپذيرند، و از گناه باز ايستند، و) تقواپيشه كنند!» امّا هنگامى كه تذكراتى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، (لحظه عذاب فرارسيد و) نهىكنندگان از بدى را رهايى بخشيديم و كسانى را كه ستم كردند، بخاطر نافرمانيشانبه عذاب شديدى گرفتار ساختيم.(الاعراف: ۱۶۶-۱۶۵)
إلى طلبة الحوزة العلمية في النجف الأشرف وفي قم وفي كل بقعةعلى هذه الأرض
خطاب به طلبههای حوزههای علميهٔ نجف اشرف و قم و كليهٔ اماکن بر روی زمين.
انصفوا أنفسكم واعطفوا بقلوبكم على الحكمة ، وتدبروا كلامي تدبر منصف ، ولا تقطعوا رحم محمد(ص) ، فإنها معلقة بالعرش تقول : يا رب صل من وصلني ، واقطع من قطعني .
با خودتان منصف باشيد و قلبهايتان را به حكمت معطوف سازيد، و سخنان مرا با انصاف تدبيركنيد، “و با رحم محمد (ص) قطع رابطه نكنيد، زيرا كه آن به عرش الهی متصل است و میگويد: خداوندا هر كه به من متصل شد، با او وصل باش، و هر كه با من قطع رابطه كرد با او قطع رابطهكن.”(بحار الانوار، ج ۷۱، ۱۲۹)
بأي ثقلي الهدى تمسكتم : أبالقرآن أم بالعترة ؟ ! . هل سألتم أنفسكم ،
به كدام يك از دو وزنه هدايت (ثقلين) تمسك جستهاید؟ به قرآن يا به عترت؟ آيا هیچ از خودپرسيدهايد؟؟؟
أما القرآن فقد نبذتموه وراء ظهوركم وجعلتموه أخف الأشياء في ميزانكم .
اما قرآن، که شما آن را پشت سر خود نهاديد، و آن را سبكترين امور در ميزان خود قرار دادهايد.
وأما العترة فقد ذروتم حكمتهم اليمانية ، ورواياتهم الربانية ذرو الريح للهشيم .
و اما عترت، که حکمت يمانی و روايات ربانی آنها را مانند غباری، آنها را در هوا پراكنده كرديد،
فقبلتم ما وافق أهواكم وان قل رواته ، ونبذتم ما خالف آراءكم وان تواتر عنهم (ع) .
پس هر آنچه موافق امیالتان بود پذيرفتيد، هرچند كه راويان آن اندك باشند و آنچه مخالف امیالشما بود، آن را رد کردید هر چند كه آنها به حد تواتر بهدست شما رسيده بود.
تقولون إن رواياتهم التي وصفوني بها ليست حجة ، ووصية رسول الله (ص) بالأئمة وبي وبالمهديينليست حجة ، ومعرفة القرآن وطرق السماوات ليست حجة ، فما أخف محمد (ص) والقرآن والعترة فيميزانكم ، وما أهونهم عند عقولكم .
میگوييد، رواياتي كه مرا توصيف كردهاند حجت نيستند و وصيت رسول خدا (ص) به ائمه (ع) وبه من و به مهديين، حجت نيست. و معرفت به قرآن و راههای آسمانی، (دلیل و) حجت نيستند. پسرسول اكرم (ص) و قرآن و عترت (ع) در ميزان شما چقدر سبك هستند، و در عقلهای شما چقدربیاهميت میباشند.
والحق أقول لكم : إن في التوراة مكتوب (توكل علي بكل قلبك ولا تعتمد على فهمك ، في كل طريقاعرفني ، وأنا أقوم سبيلك ، لا تحسب نفسك حكيماً ، أكرمني وأدب نفسك بقولي ) .
و حق را به شما میگويم: در تورات نوشته شده است كه: (بر من با تمام وجودت توكل كن، و برفهمت اعتماد نكن، به هر طريقی مرا بشناس، و من راه تو را روشن میسازم. خود را حكيم حسابنكن. به من احترام بگذار و با سخنانم خود را ادب كن.).
وفي القرآن (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ) (العنكبوت:٦٩)
و در قرآن (و كسانى كه براى [بهدست آوردن خشنودى] ما [با جان و مال] كوشيدند، بىترديد آنانرا به راههاى خود [راه رشد، سعادت، كمال، كرامت، بهشت و مقام قرب] راهنمايى مىكنيم و يقيناًخدا با نيكوكاران است.) (عنكبوت: ۶۹)
تقولون نحن نقبل شهادة العدلين . فها الله يشهد لي ، ومحمد يشهد لي ، وعلي يشهد لي ، وفاطمةتشهد لي ، والحسن يشهد لي ، والحسين يشهد لي ، وعلي بن الحسين ومحمد وجعفر وموسى وعليومحمد وعلي والحسن ومحمد يشهدون لي ، بمئات الرؤى التي رآها المؤمنون .
شما میگوييد شهادت دو نفر عادل را قبول داريم!!! پس اين خدا است كه برای من شهادتمیدهد، و محمد (ص) نيز شهادت میدهد، علی (ع) نيز شهادت میدهد، و فاطمه (س) شهادتمیدهد، و حسن (ع) براي من شهادت میدهد و حسين (ع) برای من شهادت میدهد و علی بنالحسين (ع) و محمد (ع) و جعفر (ع) و موسی (ع) و علی (ع) و محمد (ع) و علی (ع) و حسن(ع) و محمد (ع) بهوسيله صدها رويای صادقه، كه مومنان رؤيت كردهاند، برای من شهادتمیدهند.
أفلا تقبلون شهادتهم وقولهم ونصحهم لكم .
آيا شهادت آنها و سخن آنها و نصيحتهای آنها را قبول نداريد؟
ألم يخبروكم انهم يجتمعون على صاحب الحق إذا جاء وقالوا (ع) (فإذا رأيتمونا قد اجتمعنا علىرجل فأنهدوا إلينا بالسلاح ) غيبة النعماني ص١٩٧ .
آيا آنها به شما خبر ندادهاند كه بر صاحب حق جمع میشوند، هنگامی كه بيايد؟ و ایشان (ع) فرمودند : (اگر ديديد كه بر مردی جمع شديم، با تمام سلاحتان (با آنچه در توان داريد) به سوی مابشتابيد.) (غيبة النعماني، ص۱۹۷)
تقولون إن الشيطان يتمثل برسول الله محمد (ص) (لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدّاً * تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُوَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدّاً) (مريم:٨٩-٩٠)
میگوييد كه شيطان (لعنهالله) به صورت رسولالله محمد (ص) ظاهر میشود. (بهراستى كه چيزىبسيار زشت و نسبتى بس ناروا [به ميان] آورده ايد. نزديك است آسمانها از اين [ادعاى بىاصلو سخن ناروا] پارهپاره شوند، و زمين بشكافد، و كوهها بهشدت در هم بشكنند و فرو ريزند!) (مريم:۸۹-۹۰)
والله يقول (وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ * وَمَا يَنْبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ) (الشعراء:٢١٠-٢١١)
و خدا میگوید: [قرآن را شيطانها نازل نكردهاند، و [نزول قرآن] سزاوار آنان نيست، و قدرت[وحى كردن چنين كتابى را] ندارند،] (الشعراء:۲۱۰-۲۱۱)
فإذا كان الشيطان لا يستطيع أن ينطق بحرف من القران ، فكيف يتمثل بمحمد (ص) وهو القرآن كله.
پس اگر شيطان نمیتواند حتی حرفی از قرآن را به زبان خود بياورد، پس چگونه بهصورت محمد(ص) ظاهر میشود؟ در صورتیكه محمد (ص) كل قرآن است.
(قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) (المؤمنون:٨٨) ، من بيدهملكوت السماوات والأرض ، ما أنصفتم الله . إذ جعلتم الملكوت بيد الشيطان ، وانتهكتم حرمة رسولالله (ص) ، ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم .
[بگو: اگر معرفت و شناخت داريد [بگوييد:] كيست كه [حاكميّت مطلق و] فرمانروايى همه چيزبهدست اوست و او پناه دهد و برخلاف خواستهاش به كسى [از عذاب] پناه ندهد] (المؤمنون:۸۸)
ملكوت آسمانها و زمين بهدست چه كسی است؟ به خدا كه انصاف پيشه نكرديد، وقتی كه ملكوتآسمانها را بدست شيطان (لعنهالله) سپرديد و حرمت رسول خدا (ص) را ارج ننهاديد، و لا حول ولاقوه الا بالله العلي العظيم.
تستخفون الناس وتقولون لهم : وهل رأيتم رسول الله حتى تعرفونه بالرؤيا ، سبحان الله .
مردم را به مسخره میگيريد، و به آنها میگوييد: آيا رسول خدا را ديدهايد كه او را در رويابشناسيد؟ خدا پاك و منزه است از آنچه میگوييد.
وهل كان أحد في زمن الإمام الصادق رأى رسول الله (ص) ؟ ! ، حتى يقول الإمام الصادق (ع) منأراد أن يرى رسول الله بالرؤيا فليفعل كذا وكذا ، والروايات كثيرة في هذا المعنى ، فراجعوا دارالسلام وغيره من كتب الحديث .
آيا در زمان امام صادق (ع) كسي رسول خدا (ص) را ديده بود كه امام صادق (ع) میفرمايد: هركس بخواهد رسول خدا را در رويا ببيند، اينچنين و اينچنين عمل كند؟ و روايات زيادی در اين موردوجود دارد و برای اطلاع بيشتر، به كتاب دارالسلام، و به ديگر كتب حديث مراجعه نماييد.
تقولون الرؤيا حجة على صاحبها فقط ، فتردون شهادة المؤمن العادل ، الذي رأى وسمع في ملكوتالسماوات رسول الله (ص) واخبره بالحق ، فكيف إذن تقبلون شهادته فيما رأى وسمع في هذا العالمالجسماني (تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزَى) (النجم:٢٢) ،
میگوييد، كه رويا تنها براي صاحبش حجت است، و شهادت انسان مومن عادل را رد مكنيد،(سخن) كسیكه رسول خدا (ص) را در ملكوت آسمانها ديده و شنيده و به او از حقیقت خبر دادهاست. پس چگونه شهادت وی را درباره آنچه كه در اين دنيای مادی شنيده و ديده را قبول میكنيد؟[در اين صورت، اين تقسيمِ نادرستى است].(نجم: ۲۲)
في حديث (عن الإمام الحسن العسكري (ع) بعد ما رآه الفضل بن الحارث في المنام وقال له ما قالقال (ع) : (إن كلامنا في النوم مثل كلامنا في اليقظة ) سفينة البحار ج١٠ ص١٩٩.
در حديث نقل شده از امام حسن عسكری (ع) بعد از اينكه فضل بن حارث در خواب، او را ديده وبين آنها سخنانی رد و بدل شده بود، امام ع فرمودند: (كلام و سخن ما در خواب مانند كلام ما دربيداری است.) (سفينة البحار: ج۱۰ ص۱۹۹)
ألم يقبل رسول الله (ص) إيمان خالد ابن سعيد الأموي ، لأنه رأى رؤيا .
آيا رسول اكرم (ص) ايمان خالد بن سعيد اموی را قبول نكرد چون رويا ديده بود؟
ألم يقبل رسول الله (ص) إيمان يهودي رأى رؤيا بموسى (ع) وقال له : إن محمد حق .
آيا رسول خدا (ص) ايمان آن مرد يهودی كه در رويا، حضرت موسی (ع) را ديده، و به او فرمودهاست كه حضرت محمد (ص) حق است، را قبول نكرد؟
ألم يقبل الإمام الرضا (ع) إيمان الواقفية ، لأنهم رأوا رؤى بأنه (ع) حق .
آيا امام رضا (ع) ايمان (فرقه) واقفيه را قبول نكرد، چون كه در رويا ديده بودند وی بر حق است؟
ألم يقبل الإمام الحسين (ع) إيمان وهب النصراني ، لأنه رأى رؤيا .
آيا امام حسين ع، ايمان وهب نصراني را قبول نكرد، چون كه رويا ديده بود؟
ألم تأتي نرجس أم الإمام المهدي (ع) إلى الإمام الحسن العسكري بسبب رؤيا رايتها ،
ألم … وألم …
آيا حضرت نرجس (س) مادر امام مهدی (ع) بوسيله ديدن يك رويا نزد امام حسن عسكری (ع) نيامد؟ آيا .......... و آيا ............. و آيا ...............
إنا لله وإنا إليه راجعون ، ما اثقل الدنيا في كفة ميزانكم ، وما أخف ملكوت السماوات عند أهواءكموآراءكم ، تدبروا حال الأمم التي سبقتكم مع أنبيائهم (ع) .
انا لله و انا اليه راجعون. دنيا در ميزان و ترازوی شما چقدر با ارزش و سنگين، و ملكوت آسمانهادر هوای نفسانی و نظر شما چقدر سبک است؟ احوال امتهايی كه قبل از شما با انبياء ع بودندرا مطالعه كنيد و با خود منصف باشيد، و با قلبهايتان به حكمت معطوف شويد.
سأنصح لكم وأنذركم وافتح صفحة الحسين (ع) باباً لنصحي ، عسى أن يكون فيكم عاقل ، يثوبإلى رشده ، وينقذ نفسه من التردي في هاوية الجحيم .
شما را نصيحت میكنم، و به شما هشدار میدهم، و صفحه امام حسين (ع) را مجددا جهتنصيحت شما باز میكنم، شايد بين شما عاقلی یافت شود، كه به عقل خود احترام گذارد، و خود رااز ورود به جهنم نجات دهد.
الحسين (ع) فداء عرش الله سبحانه وتعالى . ولم يكن الدين الإلهي يستقيم ويتمخض عن دولة العدلالإلهي في آخر الزمان لولا دماء الحسين (ع) .
حسين (ع) فدایی عرش خداوند سبحان است. و اگر خون حسين (ع) نبود، دين الهی در آخرالزمانباقی نمیماند و از محقق شدن دور میشد.
لقد بين الإمام الحسين (ع) إن الدين الإلهي لا يستقيم إلا بدمه المقدس .
امام حسين (ع) نشان داد، كه دين الهی بدون ريختن خون مقدسش، برپا نخواهد ماند.
فلولا دماء الحسين (ع) التي سالت على ارض كربلاء لذهبت جهود الأنبياء والمرسلين ، وجهود محمد(ص) وعلي (ع) وفاطمة (ع) والحسن (ع) سدى ، ولما استطاع الأئمة من ولد الحسين (ع) ترسيخقواعد الدين الإلهي ، والولاية الإلهية وحاكمية الله سبحانه وتعالى .
اگر خون حسين (ع) در كربلا جاری نمیشد، تلاش و كوشش انبياء بر روی زمين، و تلاش پيامبراسلام (ص) و امام علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) و حسن (ع) به هدر میرفت و بقيه ائمهمعصومين از فرزندان حسين (ع) توانايی اثبات قاعده دين الهی و ولايت الهی و حاكميت خداوندسبحان و تعالی را نمیتوانستند نهادينه كنند.
وكل من يحاول جعل الحسين (ع) مجرد إمام قتل ليبكي عليه الناس ، فهو شريك في دم الحسين (ع) . وهو ممن يحاول قتل الحسين (ع) في هذا الزمان .
و هر كس تلاش كند كه تصوری بسازد، كه حسين (ع) تنها امامی است كه به قتل رسيد تا مردم بروی گريه كنند، وی نيز در قتل امام حسين ع شريك میباشد، و او كسی است كه تلاش میكند امامحسين (ع) را در اين زمان به قتل برساند.
لقد واجه الحسين (ع) في كربلاء الشيطان (لع) بكل رموزه الخبيثة ، واجه الحسين (ع) الحكام الذينتسلطوا على الأمة الإسلامية ، ونقضوا حاكمية الله سبحانه وتعالى ،
امام حسين (ع) در كربلا با تمامی شيوههای خبيثانه شيطان (لعنهالله) مواجه شد. امام حسين (ع) با حاكمانی كه بر امت اسلامی مسلط شده بودند و حاكميت خدا را نقض كردند مواجه شده بود.
وواجه الحسين (ع) العلماء غير العاملين : شريح القاضي ، وشبث ابن ربعي ، وشمر ابن ذيالجوشن وأمثالهم ، وكانوا اخطر حلقات المواجهة ، لأنهم تسربلوا بلباس الدين ، واوهموا الناس انهمسلوا على الحسين (ع) سيف محمد (ص) ظلما وزورا ، وادعوا أنهم يمثلون الدين الإلهي كذباًوافتراءً على الله سبحانه وتعالى ، وقد اخبر عنهم (ع) انهم سلوا عليه سيفا له في أيمانهم .
امام حسين (ع) با علمای بیعمل امثال شريح قاضی، شبث بن ربعی، شمر بن ذيالجوشن و غيرهمواجه شد كه آنها خطرناكترين مهرههای جبهه مقابل بودند، زيرا كه آنها با لباس دين آمده بودند، ومردم را گول زده و متوهم ساختند كه آنها بر حسين (ع) شمشير حضرت محمد (ص) را میكشند وآن هم با ظلم و زور. و با دروغ و افترا به خدا، مدعی نمايندگی دين الهی شدند. و او آنها را خبرداد كه شمشيرهايشان را بعد سوگندی كه ياد كرده بودند علیه ایشان كشيدند.
وواجه الحسين في كربلاء الدنيا وزخرفها . ولم يطلّقها وينظم إلى ركب الحسين وركب الأنبياءوالمرسلين ، وركب الحقيقة والنور إلا القليل ممن وفى بعهد الله سبحانه وتعالى .
امام حسين (ع) در كربلا با دنيا و زيورآلات آن رو بهرو شد و هيچ كس دنيا را طلاق نداد و بهكاروان انبيا و فرستادگان و كاروان حقيقت و نور نپيوست، مگر تعداد اندكی كه به عهد خداوندسبحان ومتعال وفا كردند.
وواجه الحسين (ع) في كربلاء الأنا ، وكان فارس هذه المواجهة بعد الحسين (ع) ، وخير من خاضفي هيجائها هو العباس بن علي (ع) عندما ألقى الماء ، واغترف من القرآن ( يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْكَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) (الحشر:٩) ،
امام حسين ع با منيت رو بهرو شد، و سواركار اين رويارويی بعد از امام حسين (ع) و بهترين كسدر ميدان جنگ و كارزار، حضرت عباس ابن علی (ع) بود، هنگامی كه آب را از دست خود ريخت وبه جای آن از قرآن جرعهای برداشت. [و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد، آنها را برخودشان مقدّم مىدارند].(الحشر: ۹)
وأي خصاصة كانت خصاصة العباس (ع) وأي أيثار ؟ !! كان إيثاره (ع) . وهل كان إيثاراً أم انه أمرتضيق في وصفه الكلمات .
و خصیصهٔ حضرت عباس ع چه خصیصهای بود و ايثار ایشان ع چگونه ايثاری بود؟ آيا آن، ايثاربود يا اينكه امريست كه كلمات در بيان آن عاجزند؟
وواجه الحسين (ع) في كربلاء إبليس (لع) عدو بني آدم القديم ، الذي توعد أن يظلهم عن الصراطالمستقيم ، ويرديهم في هاوية الجحيم .
و امام حسين (ع) در كربلا با ابليس (لعنهالله) دشمن قديمی بنیآدم روبرو شد كسیكه وعده دادهبود كه همه را از راه مستقيم گمراه كند و وارد جهنم نمايد.
ولقد انتصر الحسين (ع) وأصحابه (ع) في هذه المواجه .
اما امام حسين (ع) و يارانش ع در اين مواجهه پيروز شدند.
فأما الحكام الظلمة فقد قتلهم الحسين (ع) ، وبيَّن بطلان حاكمية الناس بكل صورها ، سواء كانتبالشورى فيما بينهم (الانتخابات) أم بالتنصيب من الناس ،
و اما حاكمان ظالم: امام حسين (ع) همه آنها را كشت، و باطل بودن حاكميت مردم را به هر نحوممكن آشكار و رسوا ساخت، حال اين اتفاق چه بهوسيله شورا (انتخابات) بين آنها بود، و چه بابرگزيدن (و بیعت) از طرف مردم.
وبين الحسين (ع) أن الحاكمية لله سبحانه وتعالى لأنه مالك الملك ، فله أن ينصب سبحانه وتعالىوعلى الناس أن تقبل تنصيبه ومن يرفض تنصيب الله سبحانه وتعالى فقد خرج عن عبوديته سبحانهكخروج إبليس لعنه الله لما اعترض على تنصيب آدم (ع) خليفة لله في أرضه ورفض طاعته والخضوعله فلا يستجلبكم إبليس بندائه ولا يُعديكم بدائه قال تعالى (قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُوَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) (آلعمران:٢٦) .
و امام حسين (ع) آشكار كرد كه حاكميت برای خداوند است زيرا اوست كه مالك حکومت است. و اين حق اوست كه برای مردم حاكم را برگزيند و بر مردم واجب است كه بپذيرند. و هر كس انتخابخداوند را رد كند همچون ابليس (لعنهالله) از درگاه بندگی خداوند رانده میشود. آن زمانی كه برانتخاب آدم (ع) بهعنوان خليفه خداوند در زمينش اعتراض كرده و اطاعت و تسليم در مقابل آدم(ع) را رد كرد. پس مواظب باشيد كه ابليس با ندايش شما را از راه بهدر نكند و به بيماری خود(منيت)، شما را دچار نسازد. [بگو: «بارالها! مالك حكومتها تويى به هر كس بخواهى، حكومتمىبخشى و از هر كس بخواهى، حكومت را مىگيرى هر كس را بخواهى، عزت مىدهى و هر كه رابخواهى خوار مىكنى. تمام خوبیها به دست توست، تو بر هر چيزى قادرى»].(آل عمران: ۲۶)
وأما العلماء غير العاملين فقد فضحهم الحسين (ع) وأزال برقع القدسية الزائفة عن وجوههم المظلمةالنتنة وبقي موقف الحسين (ع) في كربلاء ميزان الحق والعدل والتوحيد يستعمله من أراد استعمالهفي كل زمان ليرى من خلاله الوجوه الممسوخة لعلماء الضلالة غير العاملين من وراء براقع القدسيةالزائفة .
و اما علمای بیعمل: امام حسين (ع) آنها را رسوا و خوار كرد، و نقاب مقدس نمايی ظاهری رااز صورتهای سياه و پليدشان برداشت و ايستادگی امام حسين (ع) در كربلا، ميزان حق و عدل وتوحيد را باقی گذاشت، كه هر كسی که بخواهد از آن در هر زمان استفاده كند تا از خلال آن ،صورتهای مسخشده علمای گمراه و بیعمل را از پس آن نقابهای مقدس و ظاهری باز شناسد.
وأما الدنيا وزخرفها فقد طلقها الحسين (ع) وأصحابه (ع) وساروا في ركب الحقيقة ، والنور الإلهيوهذا الميزان الثاني الذي رسخه الحسين (ع) بدمه المقدس بالفعل لا بالقول ،
و اما دنيا و زينتهای آن: امام حسين (ع) و يارانش ع آنرا طلاق داده و با كاروان حقيقت و نورالهی همراه شدند. و اين ميزان دوم است كه امام حسين (ع) با خون مقدسش با عمل و نه با سخنآنرا محکم نمود.
فبين (ع) بفعله إن الدنيا والآخرة ضرتان لا تجتمعان في قلب إنسان ، فإذا دخلت إحداهما في قلبالإنسان خرجت الأخرى وإذا سار الإنسان إلى إحداهما ابتعد عن الأخرى ، فمن أراد الله سبحانهوأراد الآخرة لا محيص له عن طلاق الدنيا .
امام حسين (ع) با عملش ثابت كرد كه دنيا و آخرت متناقض همديگرند كه هر دو در قلب يك انسانجمع نمیشوند. اگر يكی از آنها در قلب جای گرفت، ديگری از قلب انسان خارج میشود و اگرانسان به سوی يكی از آنها رفت از ديگری فاصله میگيرد و هركس خدا و آخرت را بخواهد،چارهای جز طلاق دنيا نخواهد داشت.
واما الأنا فيكفي أن نقول إن الجود بالنفس غاية الجود ، لقد قوتلت الأنا في كربلاء قتالا عظيماوانتصرت الإنسانية على الأنا في كربلاء ، انتصاراً ترسّخَ ميزاناً إلهياً عادلاً يعطي لكل ذي حقٍ حقه، ميزان الشهادة التي شهدها الحسين (ع) وأصحابه (ع) بدمائهم أن لا اله إلا الله .
و اما منيت (خودبینی): كافی است كه بگوييم فدا نمودن جان، نهايتِ جود و بخشش هاست. منيت (خودبینی) در كربلا به قتل رسيد، آن هم در جنگی عظيم، و انسانيت بر منيت (خود بینی) دركربلا پيروز شد. نوعی از پيروزی كه از آن، ميزان الهی عدالت، تراوش میکند به قسمی كه حق هرصاحب حقی را به او عطا میکند. ميزان و معیار شهادتی كه امام حسين (ع) و يارانش با خونخود به آن گواهی دادند و آن اینکه : لا اله الا الله .
وأما إبليس لعنه الله ففي واقعة كربلاء وضع الحسين (ع) الأغلال في يديه وفي رجليه وغرس حربةفي صدره ، فلا يزال متشحطاً بدمه يئن من تلك النازلة العظيمة التي نزلت به ، حتى يضرب القائمعنقه في مسجد الكوفة .
و اما ابليس ملعون: امام حسين (ع) در كربلا زنجيرهايی به دست و پايش بست، و نيزهای درسينهاش نهاد كه تاكنون از آن مصيبت فجيع كه برايش رخ داده ناله سر میدهد و در خون خودمیغلتد تا اينكه قائم در مسجد كوفه گردن او را خواهد زد.
لقد مهد الحسين (ع) الطريق لدولة العدل الإلهي وكأن الحسين (ع) ذبح في كربلاء ليملك القائم (ع) من ولده وكأن الحسين (ع) فداء لدولة العدل الإلهي ولملك الله سبحانه وتعالى (وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍعَظِيمٍ) (الصافات:١٠٧)
همانا امام حسين (ع) راه را برای دولت عدل الهی زمينهسازی نمود و گويي كه سر امام حسين (ع) در كربلا جدا شد تا اينكه قائم از فرزندانش حكومت كند، و امام حسين (ع) فدای دولت عدل الهی وحاکمیت خداوند سبحان و تعالی گردید . [ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم].(الصافات: ۱۰۷)
وهكذا كان هذا الفداء أوضح علامات الطريق إلى الله سبحانه وتعالى ، ولم يستطع علماء الضلالةغير العاملين على مر العصور اغتيال الحسين (ع) أو درسه ، ولا يزال وسيبقى علماً يرفرف فيالسماء لمن طلب الحق .
و اينچنین اين نحو قربانی و فدا شدن، واضحترين علامتهای راه بهسوی خداوند سبحان و تعالیگردید، و علمای گمراه بیعمل نتوانستند در طول اين سالها، امام حسين ع را كشته و يا راه وروش او را منحرف سازند، و همچنان او برای هر انسان حقجویی، مانند پرچمی بهاهتزاز درآمدهخواهد ماند،
ولا نخاف ولا نخشى على الحسين (ع) من أصوات الحمير ، قال تعالى (مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّلَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَاراً )(الجمعة:٥) ،
و هيچ ترس و واهمهای بر حسين (ع) از صدای اين خرها نداريم. خدای متعال فرمود: [مَثَل كسانىكه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلّف گرديدند] آنگاه آن را بهكار نبستند، همچون مَثَلِخرىاست كه كتابهايى را بر پشت مىكشد].(الجمعه: ۵)،
وقال تعالى (إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ) (لقمان:١٩) او قل العلماء غير العاملين الذين قرروااغتيال الحسين (ع) فقالوا إن الحسين يؤيد حاكمية الناس .
و خدای متعال فرمود: [بدرستیکه زشتترين صداها، صداى خرهاست]. (لقمان:۱۹) و در اينجامنظور علمای بیعمل است كه با خود عهد بستند، امام حسين (ع) را دوباره بهقتل رسانند و گفتندكه امام حسين (ع) حاكميت مردم را تاييد میكند.
وهو الذي قتل لنقض حاكمية الناس ، واثبات حاكمية الله سبحانه وتعالى ، وقالوا إن الحسين (ع) يخضع ويداهن الأمريكان بفعلهم وادعائهم تمثيله ، وهو (ع) أبي الضيم الذي رفع سيفه بوجه الظلموالفساد حتى آخر لحظة من حياته (ع) ،
در حالی كه او برای نقض حاكميت مردم، و اثبات حاكميت خداوند سبحان و تعالی كشته شد. و(آن علمای بیعمل) با عمل خویش چنین گفتند که امام حسين (ع) نيز برای آمريكا خضوع کرده وسازش میکند، با آنکه ادعای اطاعت و فرمانبری از امام حسین ع را دارند در حالی كه او هرگززير بار ظلم و خواری نرفته، و شمشير خود را تا آخرين لحظه حیاتش در برابر ظلم و فساد بالا برد.
وقالوا أن الحسين يؤيد حرية أمريكا وديمقراطيتها والحسين (ع) عبد الله سبحانه وتعالى ولم يعرفإلا العبودية لله سبحانه وتعالى وامتثال أوامره ونواهيه سبحانه وتعالى
و همچنين، گفتند كه امام حسين (ع) آزادی و قانون دموكراسی آمريكا را تاييد میكند و در حالیكه امام حسين (ع) بنده خداوند سبحان و تعالی است و جز بندگی خداوند سبحان و تعالی وانجام اوامر و نهی او، چيز ديگری را نمیداند.
لقد كفر هؤلاء العلماء غير العاملين بحاكمية الله سبحانه وتعالى وأمنوا بالديمقراطية (ديمقراطيةأمريكا) وسموها الحرية .
اين علمای بیعمل به حاكميت خداوند سبحان و تعالی كفر ورزیده و به دموكراسی آمريكا ايمانآوردند و آن را آزادی خواندند.
وبالحق أقول لكم إن هؤلاء العلماء غير العاملين الذين يؤيدون حرية أمريكا وديمقراطيتها أحراراً فلوكانوا عبيدا لله لاستحوا من الله .
و حق را به شما میگويم: اين علمای بیعمل كه آزادی آمريكا و دموكراسی آن را تاييد میكنند،آزاد (بیبند و بار) هستند، و اگر بندگان خدا بودند، از خدا خجالت میكشيدند.
إن الحرية التي عرفها الحسين (ع) وآباءه وأبناءه الطاهرين (ع) هي الكفر بعبودية الطاغوت والأيمانبعبودية الله سبحانه وتعالى (فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى)(البقرة: ٢٥٦) .
آزادی كه امام حسين (ع) و پدران و فرزندان مطهرش (ع) شناختند، همان كفر به بندگی طاغوت وايمان به بندگی خداوند سبحان و تعالی است. [كسى كه به طاغوت [بتها] كافر شود و به خداايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است](البقره: ۲۵۶).
انصفوا أنفسكم واعطفوا بقلوبكم على الحكمة .
با خود منصف باشيد و قلب خود را به حكمت معطوف سازيد.
لا تشاركوا في اغتيال الحسين (ع) لا تلطموا الصدور وتشقوا الجيوب وتسبلوا دمع العيون رياءًوكذباً وزورا ، لا تقيموا عزاء الحسين (ع) لتقتلوا الحسين (ع) من جديد لا تقولوا ما لا تفعلون (يَا أَيُّهَاالَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ) (الصف:٢-٣)
در كشتن امام حسين (ع) شركت نكنيد، سينه نزنيد و لباسهای خود را ندريد و اشكهای ريا و زورو بهتان جاری نسازيد. و بوسیله عزاداری امام حسين (ع) دوباره با امام حسين (ع) جنگ نکنید وآنچه را كه انجام نمیدهيد را نگوييد [اى مؤمنان! چرا چيزى را مىگوييد كه خود عمل نمىكنيد؟نزد خدا به شدت موجب خشم است كه چيزى را بگوييد كه خود عمل نمىكنيد.](الصف: ۳-۲)
إذا كنتم تريدون إقامة عزاء الحسين (ع) فلتقمه أرواحكم قبل أجسادكم ، ولتبكه دماءكم قبل دموعكم،
اگر میخواهيد براي امام حسين (ع) عزارداري كنيد باید روح شما قبل از جسمهای شما آن رادريابد، و خون شما قبل از اشكهايتان براي او جاری شود،
ألا ترون أن الدنيا قد أدبرت ، وان الآخرة قد أقبلت ، وقد سيطر على البر والبحر شر وافسد واظلمخلق الله (الأمريكان) وأذنابهم الكفرة (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْبَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) (الروم:٤١) لقد انتهكت حرمة الإسلام وحورب الإسلام طولا وعرضافماذا بعد ؟!!!
آيا نمیبينيد كه دنيا پشت كرده و آخرت در حال فرا رسيدن است؟ و شرترين و فاسد و ظالمترينخلق خدا (آمريكايیها) و همدستان پليد و كافرشان بر دريا و خشكی تسلط پيدا كردهاند؟ [درخشكى و دريا به سبب اعمال زشتى كه مردم بهدست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى نمودارشده است تا [خدا كيفر] برخى از آنچه را انجام دادهاند به آنان بچشاند، باشد كه [از گناه وطغيان] برگردند.] (الروم: ۴۱) حرمت اسلام نگه داشته نشد، و از هر جهتی با اسلام مبارزه شدهاست، پس چه چيز جديدی بايد اتفاق افتد؟!!!!
إذا كنتم حقا وصدقا تقولون للحسين (ع) يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزا عظيما . فها هو الحسين حلبين أظهركم بولده الإمام المهدي (ع) يراكم ويرقب أفعالكم ويرتقب نصرتكم وينادي فيكم
(أعنا تتخاذلون وعن نصرتنا تنكصون ، حسبنا الله ونعم الوكيل )
اگر با صدق و اخلاص نيت به امام حسين (ع) میگوييد كه كاش با شما بوديم و به رستگاریبزرگی میرسيديم، پس آگاه باشيد كه اكنون حسين اين زمان (ع) بهوسيله فرزندش امام مهدی(ع) بين شما ظاهر شده است، و شما را میبيند و مراقب اعمالتان است و در بين شما ندا سرمیدهد:
(آيا به ما پشت میكنيد، و از ياري ما سر باز میداريد، که خدا ما را بس است و نيكو حمايتگریاست).
أفبالتقية تعتذرون عن خذلان آل محمد (ع) أم بالخوف أم بقلة العدد والعدة ،
ألم يقاتل طالوت بقلة العدد والعدة جيش جالوت مع كثرة عددهم وضخامة عدتهم ،
ألم يقاتل محمد (ص) في بدر بقلة العدد والعدة ونصرهم الله سبحانه وتعالى
أوَ ليس القرآن يهتف في أسماعكم (كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ)(البقرة: ٢٤٩) .
آيا به بهانه تقيه، و يا بهدليل ترس يا كمی تعداد و قوا، به آل محمد (ع) پشت میکنيد؟
آيا طالوت با اندكی ياران و تجهيزات، با جالوت و زيادی سربازان و تجهيزاتش جنگ نكرد؟
و آيا حضرت محمد (ص) در جنگ بدر با تجهيزات و تعداد اندكی كه داشتند جنگ نكرد و خداوندآنها را پيروز نگردانيد؟
آیا صدای قران به گوش جانهای شما نمیرسد که ﴿چه بسيار گروههاى كوچكى كه به فرمان خدا،بر گروههاى عظيمى پيروز شدند! و خداوند، با صابران و استقامت كنندگان است.﴾(بقره: ۲۴۹)
يامن تتخاذلون عن نصرة الإمام المهدي (ع) هل تنتظرون إلا الاصطفاف مع السفياني (لع) وارثيزيد ابن معاوية (لع) بعد اصطفافكم مع الدجال الأكبر ( أمريكا ) إذاً فابشروا بنار وقودها (النَّاسُوَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ)
ای كساني كه از ياری امام (ع) شانه خالی میكنيد، آيا منتظر پيوستن به سپاه سفيانی (لعنهالله) وارث يزيد بن معاويه بعد از پيوستن به دجال بزرگ (آمريكا) هستيد. پس شما را به آتش جهنمبشارت باد، كه هیزم آن سنگها و مردم هستند ﴿هیزم آن مردم و سنگها هستند که برای کافرانمهیا شده است﴾(بقره: ۲۴)
ماذا ستقولون : بكينا ولطمنا الصدور على الحسين (ع) ، سيأتيكم جواب الحسين (ع) ( انتم ممنأُشرك في دمي فقد قاتلتم ولدي المهدی ) ،
ماذا بعد ، هل ستقولون إننا نقف على الحياد .
چه پاسخی خواهيد گفت؟ : میگوييد براي امام حسين (ع) گريه كرديم و سينه زديم؟ امام حسين(ع) اينگونه به شما جواب خواهد داد! «شما شریک كسانی هستيد كه در ريختن خونم با منجنگیدند چون با فرزندم مهدی جنگ كرديد».
پس چه چيز ديگري خواهید گفت؟! آيا میگوييد ما بیطرف هستيم؟
إذاً جوابكم ( لعن الله أمة سمعت بذلك ورضيت به )
پس جواب شما این چنین خواهد آمد که: (خداوند امتی را لعنت کند كه آن مصيبت را شنيد و به آنراضی شد).
فليراجع كل عاقل نفسه فان الفرص تمر مر السحاب ( إذا كنتم تطلبون الحق ) انصروا الحسين (ع) في هذا الزمان ولا تخافوا (وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ) (آل عمران:١٣٨)
پس هر عاقلی باید به خود آيد، چون فرصتها مانند ابر گذرا هستند. (اگر واقعا طالب حقهستيد)، در اين زمان امام حسين (ع) را ياری دهيد و نهراسيد. ﴿و [در انجام فرمانهاىِ حق و درجهاد با دشمن] سستى نكنيد و [از پيش آمدها و حوادث و سختىهايى كه به شما مىرسد] اندوهگين مشويد كه شما اگر مؤمن باشيد، (از همه) برتريد.﴾ (آل عمران: ۱۳۹)
لا تخافوا من يقتل الجسد ، ولكن خافوا من يستطيع أن يهلك الجسد والروح معاً في جهنم .
از كسی كه جسد را از بين میبرد مترسيد، وليكن از كسی بترسید كه میتواند روح و جسم را با همدر جهنم به هلاكت برساند.
وإذا كان قراركم هو خذلان الحسين في هذا الزمان ، وإذا اخترتم ظلم أنفسكم فإني أحذركموأنذركم عذاب الله سبحانه وتعالى في الدنيا والآخرة ، ولا عذر لكم ولا عاذر .
و اگر نيت شما اين است كه با امام حسين در اين زمان پيمانشكنی كنيد، و اگر ظلم به خود رابرگزينيد، پس بدرستیکه من به شما هشدار میدهم و شما را بر حذر میدارم از عذاب خداوندسبحان و تعالی در دنيا و آخرت، و هيچ عذر و بهانهای برای شما باقی نخواهد ماند.
وأنا وأعوذ بالله من الأنا لن أدعو بتعجيل العذاب ونزوله بكم وان كنت أراه قد أظلكم ،
و من و پناه بر خدا از شر منيت (خودبینی)، برای شتاب در عذاب و نازل شدن آن دعا نمیكنم،هرچند كه عذاب را میبينم كه به شما نزديك شده و بر شما سايه افكنده است.
وسأصبر ولو شاء الله ألف عام حتى يقضي الله أمر كان مفعولا ،
ولن أشكوكم إلى الله بل سيشكوكم جدي رسول الله (ص) لأنه وصى بي وذكر اسمي ونسبيوصفتي
و صبر خواهم كرد، حتی اگر خداوند هزار سال هم بخواهد، تا اينكه وقت امری كه انجامشدنیاست فرا رسد،
و از شما نزد خداوند متعال شكايت نمیكنم، بلكه شكايت شما را رسول خدا (ص) خواهد كرد،زيرا كه او به من وصيت كرده و نام و نسب و صفاتم را ذكر كرده است.
وسيشكوكم آبائي الأئمة (ع) لأنهم ذكروني باسمي ونسبي وصفتي ومسكني ،
وستشكوكم دماء الحسين التي سالت في كربلاء لله ولأجل أبي (ع) ولأجلي .
و پدرانم ائمه (ع) از شما شكايت خواهند كرد، زيرا كه آنها، اسم و نسب و صفات و مسكن من را،ذكر نمودند.
و خون حسين (ع) از شما شكايت خواهد كرد. كه در كربلا برای خدا و بهخاطر پدرم (ع) و خودم برزمين جاری شد
وسيشكوكم اشعيا وارميا ودانيال وعيسى ويوحنا البربري لأنهم بينوا أمري لأهل الأرض قبل سنينطويلة ،
حضرت اشعيا و ارميا و دانيال و عيسی و يوحنای بربری از شما شكايت خواهند كرد، زيرا كه آنهاامر مرا قبل از سالهای طولانی برای همه مردم زمين روشن ساختند.
وستشكوكم التوراة والإنجيل والقرآن التي ذكرت فيها كل هذا وتخذلونني . أريد حياتكم وأريد نجاتكمفأعينوني على أنفسكم .
و تورات و انجيل و قرآن كه در آن ذكر شدهام شما را شكايت خواهند كرد. پس با وجود همه ايندلايل باز مرا انكار میكنيد و مرا ياری نمیدهيد!؟! زندگی و نجات شما را خواستارم پس درپرورش خودتان مرا ياری دهيد.
طوبى لمن ينحر نفسه بين يدي ربه ،
طوبى لمن يقتحم العقبة
طوبى لمن لا يعثر بي ،
طوبى للغرباء المجانين عند أهل الأرض ، العقلاء عند أهل السماء ،
خوشا بهحال كسی كه نفس خود را در راه خدا قربانی كند.
خوشا به حال كسی كه از گردنه صعبالعبور بگذرد.
خوشا به حال كسی كه درباره من پايش نلغزد (و در امتحان شكست نخورد)،
خوشا به حال غربيان، ديوانگان نزد اهل زمين، و علاقان نزد اهل آسمان.
وأنا وأعوذ بالله من الأنا العبد الفقير المسكين المستكين بين يدي ربه أدعو كل عاقل يطلب الحقيقةليحمل فأساً كما حمله ابراهيم (ع) ويحطم كل الأصنام التي تعبد من دون الله بما فيها الصنمالموجود بين جنبيه وهو الأنا .
و من و پناه بر خدا از شر منيت (خود بینی)، بنده فقير و مسكين بينوا در ميان دستان خداوند، هرعاقل حقيقتجو را دعوت میكنم تا همانند ابراهیم ع تبری بهدست گرفته، و همه بتهايی را كه بهغير از خداوند مورد پرستش قرار میگيرند را نابود سازد، از جمله بت موجود در درون انسان كههمان منيت (و خودبینی) است.
وان يكثر من ذكر الله ، واعلم انك مهما أكثرت لن تعدُ الغافلين ، حتى توالي ولي الله ، وتكون منالساجدين واقل العرجة على الدنيا ،
و بسيار ذكر خدا به ياد آورده شود، و بدان هرچند، زياد به ذكر خدا باشی از غافلين به حسابخواهی آمد مگر اينكه از ولی خدا پيروی كنی و از سجدهكنندگان شوی و كمترين توجه را به دنيانمایی.
واعلم انك مهما زهدت فيها حريص ، حتى تقتحم العقبة وتفك رقبتك من نار الدنيا والآخرة ،
(فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ) (البلد:١١-١٢)
و بدان، هرچقدر كه زهد پيشه كنی، باز هم حريص خواهی بود تا اينكه از گردنه بگذری و خود را ازآتش دنيا و آخرت نجات دهيد.
﴿پس نخواست از گردنه [عاقبتنگرى] بالا رَوَد! و تو چه دانى كه آن گردنه [سخت] چيست؟﴾ (بلد: ۱۲-۱۱)
( عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَوْلُهُ فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ فَقَالَ مَنْ أَكْرَمَهُاللَّهُ بِوَلَايَتِنَا فَقَدْ جَازَ الْعَقَبَةَ وَ نَحْنُ تِلْكَ الْعَقَبَةُ الَّتِي مَنِ اقْتَحَمَهَا نَجَا
قَالَ فَسَكَتَ فَقَالَ لِي فَهَلَّا أُفِيدُكَ حَرْفاً خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا
قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ
قَالَ قَوْلُهُ فَكُّ رَقَبَةٍ ثُمَّ قَالَ النَّاسُ كُلُّهُمْ عَبِيدُ النَّارِ غَيْرَكَ وَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ اللَّهَ فَكَّ رِقَابَكُمْ مِنَ النَّارِ بِوَلَايَتِنَاأَهْلَ الْبَيْتِ) الكافي ج۱
(ابان بن تغلب از امام صادق (ع) روايت میكند كه به وی عرض كرديم: فدايت شوم معنی این آیهچيست؟ فرمود: هركس بهوسيله ولايت ما، خداوند او را گرامی داشته باشد، از گردنه سالم میگذرد،و آن گردنه ما هستيم كه هركس از آن گذشت، نجات پيدا كرده است.
و سپس بعد از سكوت فرمود: آيا چيزی به تو بياموزم كه برايت بهتر از دنيا آنچه در آن است باشد؟گفتم آری فدايت شوم،
فرمود : سخن خداوند كه میفرمايد: فَكُّ رَقَبَةٍ (آزادی بنده) ، سپس فرمود: همه مردم بندگانآتشاند، غير از تو و يارانت، زيرا كه خداوند شما را بهوسيله ولايت ما از آتش دوزخ نجات بخشيدهاست.) (كافي: ج۱).
وقال عيسى (ع) طوبى لمن لا يعثر بي .
انحر نفسك بين يدي ربك لتفوز اليوم وغدا بكأس لن تظمأ بعدها أبدا
(إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ) .
و حضرت عيسی (ع) میفرمايد: خوشا بهحال كسی كه در مورد (معرفت) من نلغزد.
خود را ميان دستان خداوند فدا كن، تا امروز و فردا پيروز گردی و به شرابی نايل شوی كه بعد ازنوشيدن آن هرگز تشنه نشوی.
(إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ) .
قال الإمام الرضا (ع) ( سمعت أبي موسى بن جعفر يقول : سمعت أبي جعفر بن محمد يقول : سمعت أبي محمد بن علي يقول : سمعت أبي علي بن الحسين يقول : سمعت أبي الحسين بن علييقول : سمعت أبي أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليهم السلام يقول سمعت النبي ( ص ) يقولسمعت الله عز وجل يقول : ( لا إله إلا الله حصني فمن دخل حصني أمن من عذابي قال فلما مرتالراحلة نادانا بشروطها وأنا من شروطها ). عيون أخبار الرضا (ع) ص١٤٥ .
امام رضا (ع) فرمود: [از پدرم امام موسی ابن جعفر (ع) شنيدم كه میفرمود: از پدرم امام جعفر(ع) شنيدم كه میفرمود: از پدرم امام محمدباقر (ع) شنيدم كه میفرمود: از پدرم امام علی بنحسين (ع) شنيدم كه میفرمود: از پدرم امام حسين (ع) شنيدم كه میفرمود: از پدرم اميرمومنانعلی (ع) شنيدم كه میفرمود: شنيدم كه رسول خدا (ص) میفرمود: شنيدم كه خداوند متعالمیفرمايد: (لا اله الا الله دژ مستحكم من است، هركس وارد آن شود از عذاب من در امان خواهدبود، ولی به شرط و شرايط آن. و فرمود (ع): و من از شرايط آن هستم).] (عيون اخبار الرضا (ع) ص: ۱۴۵).
والحق أقول لكم وأنا من شروطها .
و به حق به شما میگويم كه من از شرايط آن هستم.
أتيتكم باسم الإمام المهدي (ع) .
ولم اطلب مشيئتي بل مشيئت الذي أرسلني
. لم اطلب مجدي بل مجده .
به نام امام مهدی (ع) به سوی شما آمدهام،
و خواسته خويش را دنبال نمیكنم، بلكه خواسته كسی را خواستارم كه مرا فرستاده است.
و عظمت خود را خواستار نيستم، بلكه عظمت او را خواستارم.
فمن لا يقبلني لا يقبل أبي الذي أرسلني .
و هر كس مرا نپذيرد، كسی كه مرا فرستاده را نپذيرفته است.
والحق أن من لا يكرم الابن لا يكرم الأب الذي أرسله .
و بهدرستی كه هركس به فرزند احترام نگذارد به پدری كه او را فرستاده، احترام نگذاشته است.
امرني أبي الإمام المهدي (ع) أن أقول هذه الكلمات
( أنا حجر في يمين علي ابن ابي طالب (ع) ألقاه في يوم ليهدي به سفينة نوح (ع) ومرة لينجيابراهيم من نار نمرود ، وتارة ليخلص يونس من بطن الحوت ، وكلم به موسى على الطور ، وجعلهعصا تفلق البحار ودرع لداود (ع) ، وتدرع به في أحد ، وطواه بيمينه في صفين ) .
پدرم امام مهدی (ع) مرا امر به گفتن اين جملات كرده است:
( من سنگی در دستان اميرمؤمنان حضرت علی ابن ابیطالب (ع) بودم كه روزی آن را جهت هدايتكشتی نوح انداخت، و يك بار برای نجات حضرت ابراهيم (ع) از آتش نمرود، و باری ديگر براینجات حضرت يونس (ع) از شكم نهنگ، و بهوسيله آن با حضرت موسی (ع) سخن گفت، و آن راعصايی برای شكافتن دريا و آنرا سپر حضرت داود (ع) قرار داده، و در روز احد آنرا بهعنوان سپربرای خود بهكار برد و در صفين آن را بر دستش بست.) .
من له أُذنان فليسمع :
هذه دابة الأرض التي تكلم الناس ،
وهذا علي ابن أبي طالب (ع) المزمع أن ياتي .
(إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآياتِنَا لايُوقِنُونَ) (النمل:۸۲)
كسی كه گوش دارد بشنود:
اين دابّةالارض است كه با مردم سخن میگويد،
و اين همان علی ابن ابیطالب (ع) است كه قرار بود بيايد.
﴿و هنگامى كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه قیام قرار گيرند)، جنبندهاى را از زمين براى آنهاخارج مىكنيم كه با آنان تكلّم مىكند (و مىگويد) كه مردم به آيات ما ايمان نمىآوردند.﴾ (النمل: ۸۲)
اللهم اشهد إني قد بلغت اللهم اشهد إني قد بلغت اللهم اشهد إني قد بلغت
خداوندا تو خود نيز شاهد باش كه من رسالتم را ابلاغ كردم.
خداوندا تو خود نيز شاهد باش كه من رسالتم را ابلاغ كردم.
خداوندا تو خود نيز شاهد باش كه من رسالتم را ابلاغ كردم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
المص *كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ *اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْمِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ *وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْهُمْ قائِلُونَ * فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلاَّ أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ *فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْوَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ * فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ *وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُفَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ *وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَْرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ *وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّقُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآِدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ *قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْأَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ *قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهافَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ *قالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ *قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِيلأََقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ *ثُمَّ لآَتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَلا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ *قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لأََمْلأََنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
المص * اين كتابى است كه بر تو نازل شده و نبايد از ناحيه آن، ناراحتى در سينه داشته باشى! تابهوسيله آن، (مردم را از عواقب سوء عقايد و اعمال نادرستشان) بيم دهى و تذكّرى است براىمؤمنان. از چيزى كه از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده، پيروى كنيد! و از اوليا و معبودهاىديگر جز او، پيروى نكنيد! اما كمتر متذكّر مىشويد! چه بسيار شهرها و آبادیها كه آنها را (بر اثرگناه فراوانشان) هلاك كرديم! و عذاب ما شبهنگام، يا در روز هنگامى كه استراحت كرده بودند، بهسراغشان آمد. و در آن موقع كه عذاب ما به سراغ آنها آمد، سخنى نداشتند جز اينكه گفتند: «ماظالم بوديم!» (ولى اين اعتراف به گناه، ديگر دير شده بود و سودى به حالشان نداشت.) به يقين،(هم) از كسانى كه پيامبران به سوى آنها فرستاده شدند سؤال خواهيم كرد (و هم) از پيامبرانسؤال مىكنيم! و مسلماً (اعمالشان را) با علم (خود) براى آنان شرح خواهيم داد و ما هرگز غايبنبوديم (بلكه همه جا حاضر و ناظر اعمال بندگان هستيم)! وزن كردن (اعمال، و سنجش ارزشآنها) در آن روز، حقّ است! كسانى كه ميزانهاى (عمل) آنها سنگين است، همان رستگارانند! وكسانى كه ميزانهاى (عمل) آنها سبك است، افرادى هستند كه سرمايه وجود خود را، بخاطر ظلم وستمى كه نسبت به آيات ما مىكردند، از دست دادهاند. ما تسلّط و مالكيّت و حكومت بر زمين رابراى شما قرار داديم و انواع وسايل زندگى را براى شما فراهم ساختيم اما كمتر شكرگزارىمىكنيد! ما شما را آفريديم سپس صورت بندى كرديم بعد به فرشتگان گفتيم: «به آدم سجدهكنيد!» آنها همه سجده كردند جز ابليس كه از سجده كنندگان نبود. (خداوند به او) فرمود: «در آنهنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم مرا ازآتش آفريدهاى و او را از گل!» گفت: «از آن (مقام و مرتبهات) فرود آى! تو حقّ ندارى در آن (مقامو مرتبه) تكبّر كنى! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكى! گفت: «مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته مىشوند مهلت ده (و زنده بگذار!)» فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!» گفت: «اكنونكه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مىكنم! سپس از پيش رو و ازپشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مىروم و بيشتر آنها را شكرگزارنخواهى يافت!» فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بيرون رو! و سوگند ياد مىكنم كههر كس از آنها از تو پيروى كند، جهنم را از شما همگى پر مىكنم! (اعراف: ۱۸-۱)
احمد الحسن
وصي ورسول الإمام المهدي (ع)
٨ /ربيع الثاني / ١٤٢٦ هـ .ق
احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی (ع)
۸ ربيع الثاني / ۱۴۲۶ هـ .ق
https://www.ahmedalhasan.org/ar/Post/خطــــاب-نصيحة-إلى-طلبة-الحوزات-العلمية-والى-كل-من-يطلب-الحق-للامام-احمد-الحسن-اليماني