جوانان احمد الحسن

وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
جوانان احمد الحسن

کلاس متشابهات | کلاس متشابهات

#چگونه_با_منیت_مبارزه_کنیم ؟(1)

#چگونه_با_منیت_مبارزه_کنیم ؟ علایم و عوارض بیماری منیت #اخلاق_انصار_امام_مهدی (ع) در خانواده (با وال...

چگونه با منیّت مبارزه کنیم؟

پاسخ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

مبارزه با منیّت دو جنبه دارد؛ نخست: در این عالم جسمانی و دوم: در ملکوت و عالم روحانی. انسان از جسم و روح (یا نفْس که ناطق است و در بهشت‌ها در پایین‌ترین مراتب روح کاشته شده) ترکیب یافته است.

• مبارزه با منیّت در این عالم جسمانی از طریق آراسته شدن به مکارم اخلاقی که مهمترین آنها کَرَم (بخشش و سخاوت) است صورت میپذیرد. حق تعالی می‌فرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

(وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ)(1)

(و ديگران را بر خويش ترجيح می‌دهند هر چند خود نيازمند باشند).

بر مؤمن است که در راه خدا بر فقرا، مساکین و بر مجاهدین انفاق کند و ساز و برگ لازم برای جنگ با دشمن خدا را برای آنها فراهم آورد، و برترین کَرَم آن است که همراه با نیاز یا تنگدستی باشد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

(وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ)

(و ديگران را بر خويش ترجيح می‌دهند هر چند خود نيازمند باشند).

همان طور که بر مؤمن لازم است پیش افتادن بر مؤمنان یا مراکز فرماندهی را دوست نداشته باشد. در حدیثی از پیامبر(ص) با این مضمون روایت شده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

(من تَقدَّم على قوم مؤمنين وهو يعلم أن فيهم من هو خير منه أكبّه الله على مَنخَريه في النار)(2)

(کسی که بر گروه مؤمنان تقدّم جوید در حالی که می‌داند در میان آنها شخصی برتر از او وجود دارد، خداوند در قیامت او را بر دو بینی‌اش در جهنم افکند).

به همین مقدار بسنده می‌کنم و شرح و تفصیل را به مؤمنان می‌سپارم.

• و اما مبارزه با منیّت و انانیّت در عالم روحانی با تدبّر و تفکّر انجام می‌شود. پیامبر خدا(ص) به علی(ع) به این معنا می‌فرماید: (يا علي ساعة تفكر خير من عبادة ألف عام) (ای علی، یک ساعت تفکّر بهتر از عبادتِ هزار سال است).

ای برادر مؤمن من! با من همراه شو تا درباره‌ی وضعیت خفّت‌بار خود در پیشگاه خداوند سبحان و متعال بیاندیشیم؛ وضعیت هر کدام از ما، هر که می‌خواهد باشد!

حتی گیریم اگر شما یکی از سیصد و سیزده نفر باشی و گیریم شما یکی از نُقَبای دوازده‌گانه‌ی آنها باشی و این عده برترین افراد روی زمین باشند! امیر المؤمنین(ع) در مورد آنها در روایتی به این معنا می‌فرماید: (پدر و مادرم فدایشان باد! اینها از کسانی هستند که نام‌هایشان در آسمان معروف و در زمین مجهول است....)(3)

و ائمه(ع) در مورد آنها فرموده‌اند: (زمین بر راه رفتن آنها بر روی خود افتخار می‌کند)(4) و امام صادق(ع) بیش از هزار سال پیش برای آنها گریست و آنها را دعا کرده، به این معنا فرموده است:

(پروردگارا! اگر می‌خواهی بر روی زمینت عبادت شوی، احدی از دشمنانت را بر آنها مسلّط مفرما) و امام صادق(ع) به این معنا فرموده است: (اگر آنها از نوری که محمد(ص) از آن آفریده شد و از گِلی که محمد (ص) از آن آفریده شد، آفریده نمی‌شدند، این گونه نبودند)(5).

در فضل و برتری این افراد بر عامه‌ی مردم و بر عامه‌ی شیعه‌ی اهل بیت (ع) تدبّر کن. شیعیان از نور اهل بیت(ع) و از زیادی گل آنها آفریده شده‌اند و این شیعیانِ مخلصِ اصحابِ قائم (ع) از نوری که محمد(ص) از آن خلق شده و از گلی که محمد(ص) از آن خلق شد، آفریده شده‌اند و با وجود این فضل عظیم و مقام بلند مرتبه و با وجودی که آنها جزو مقرّبین و از جمله‌ی اولیای الهی که نه ترسی بر آنها است و نه اندوهگین می‌شوند، لیکن با من به عرصه‌های روز قیامت بیا تا وضعیت آنها و حتی وضعیت تمام خلایق به جز محمد (ص) را ببینیم.

هنگامی که قیامت بر پا شود هیچ کس جرأت نمی‌کند در پیشگاه خداوند سخنی بگوید، تا آنگاه که محمد سجده کند و تا آنگاه که محمد خدا را حمد و ثنا گوید و تا آنگاه که محمد(ص) تکلّم کند و برای خلق خدا و بندگانش شفاعت بخواهد. چرا در آن موقف کسی سجده نمی‌گزارد و حمد نمی‌گوید و تکلّم نمی‌‌نماید مگر پس از سجود، حمد و سخن‌گویی محمد(ص)؟

آیا همه‌ی خلایق به جز محمد(ص) تقصیر دارند؟ یا این به خاطر ستمی است که در ساحت خداوند سبحان و متعال وجود دارد؟! (و تعالی عن ذلک علواً عظیماً و کبیراً) (خداوند بسیار برتر و عظیم‌تر از چنین نسبتی است)!

برادر عزیزم!

امیرالمؤمنین علی(ع) که برترین خلایق پس از محمد(ص) است، می‌فرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

(إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا)(6)

(معبودا! با گرایشم به خواهش نفس، بر خود ستم کردم. پس وای بر من اگر بر آن آمرزش نیاوری!).

اگر در سخن پیشینم تدبّر کرده باشی، دانسته‌ای که امیرالمؤمنین(ع) هر آنچه شایسته‌ی بیان است به معنای واقعی کلمه را قصد فرموده، پس حال و وضعیت ما چگونه خواهد بود؟

حق این است که به شما می‌گویم: انسان هر قدر هم که دارای مقامی بلند و جایگاهی آبرومند در پیشگاه خداوند سبحان و متعال باشد، بر او است که از کمی حیایش از خداوند سبحان و متعالِ رحمانِ رحیمِ حلیمِ کریم، انگشت حسرت و پشیمانی بگزد و این کلمات را تکرار کند که: (یا حَسرتی علی ما فرّطتُ في جَنب الله) (ای دریغ برمن از آنچه در حضور خداوند کوتاهی ورزیدم) تا قیامت برپا شود؛ و الحمد لله وحده.

منابع:
1- حشر: 9.
2- غدیر ـ شیخ الامینی: ج 7 ص 291.
3 - نهج البلاغه: ص 126 خطبه187.
4 - کمال الدین و تمام النعمة: ص 673.

5 - کافی: ج 1 ص 402 ح 5. روایت به صورت کامل تقدیمتان می‌گردد: از محمد بن عبد الخالق و ابو بصیر روایت شده است که ابو عبد الله(ع) فرمود:

(ای ابا محمد! به خدا قسم نزد ما سرّی از اسرار خدا و علمی از علم خدا وجود دارد که نه ملک مقرّب و نه نبیّ مرسل و نه مؤمنی که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده است، تاب آن را ندارد.

به خدا قسم که خداوند به غیر از ما کسی را به آن مکلّف ننموده و هیچ کس با آن به جز ما خداوند را عبادت نکرده است. در نزد ما رازی است از رازهای خدا و علمی از علم خدا که خداوند ما را به تبلیغش امر فرموده است و ما آن را از جانب خدای عزّوجل تبلیغ کردیم و برایش محلی و اهلی و مردمی که یارای تحمّل آن را داشته باشند نیافتیم، تا اینکه خداوند برای پذیرش آن، اقوامی را از همان طینت و نوری که محمد و آل و ذریه‌ی او(ع) را آفرید، خلق کرد و آنها را از فضل و رحمت خود پدید آورد چنان که محمد و ذریه‌ی او را پدید آورد. پس چون ما آنچه را از جانب خدا به تبلیغش مأمور بودیم تبلیغ کردیم، آنها پذیرفتند و تحمّل کردند (تبلیغ ما به آنها رسید، ایشان هم پذیرفتند و تحمّل کردند)

و یاد ما به آنها رسید پس دل‌های ایشان به معرفت ما و به حدیث ما متمایل گشت؛ اگر آنها از آن طینت و نور خلق نمی‌شدند، این چنین نبود، نه به خدا آن را تحمّل نمی‌کردند. سپس فرمود: خداوند مردمی را برای دوزخ و آتش آفرید و به ما دستور داد که به آنها تبلیغ کنیم و ما هم تبلیغ کردیم ولی آنها چهره در هم کشیدند و دلشان نفرت پیدا کرد و آن را به ما برگردانیدند و تحمّل نکردند و تکذیب نمودند و گفتند: جادوگر و دروغ‌گو است.

خدا هم بر دل‌هاشان مهر نهاد، و آن را از یادشان برد. سپس خداوند زبانشان را به قسمتی از بیان حق گویا ساخت که به زبان می‌گویند و به دل باور ندارند، تا همان سخن، دفاعی باشد از دوستان و فرمان‌برداران خدا و اگر چنین نبود، کسی در روی زمین خدا را عبادت نمی‌کرد. ما مأمور شده‌ایم که از آنها دست برداریم و حقایق را پوشیده و پنهان داریم.

شما هم از آن که خدا به دست برداشتن از او امر فرموده است، پنهان دارید و از آن که به کتمان و پوشیدگی از او دستور داده است، پوشیده دارید. راوی گفت: سپس حضرت(ع) دست‌های خود را در حالی که گریه می‌کرد (به دعا) بلند نمود و فرمود: بارخدایا! ایشان مردمانی اندک و ناچیزند، پس زندگی ما را زندگی آنها و مرگ ما را مرگ آنها قرار ده و دشمنت را بر آنها مسلّط نفرما که ما را به آنها مصیبت‌زده کنی؛ زیرا اگر ما را به غم و اندوه آنها مبتلا سازی هرگز در روی زمینت عبادت نخواهی شد، و درود خدا بر محمد و آل او، و سلام خداوند بر آنان باد).

6 - فرازی از مناجات شعبانیه امیر المؤمنین(ع): بحار الانوار: ج 91 ص 97.

متشابهات ج 3

www.almahdyoon.co


کلمات کلیدی :

جلسات

جلسات کلاس #چگونه_با_منیت_مبارزه_کنیم ؟(1)

مقالات مشابه

مقالاتی که شاید با این مقاله مرتبط باشند

جوانان احمد الحسن 2025