معنای حدیث قدسی (بنده پیوسته با نَوافِل به من نزدیک میشود....)
در حدیث قدسی به این معنا آمده که: (بنده پیوسته با نَوافِل به من نزدیک میشود تا آنجا که او را دوستش بدارم. پس چون دوستش داشتم چشم بینایش و دست نیرومندش و ... میشوم) و در حدیث دیگر به این مضمون آمده است: (بنده با فرایض به من نزدیک میشود.... تا آنجا که دست من، چشم من و گوش من میشود....).(1)
آنچه مشخص است این است که منطور از نوافل همان نمازهای مستحبی و فرایض، نمازهای واجب میباشد، و به طور عادی انسان نمازهای مستحب را به جا نمیآورد مگر پس از ادای واجبات، پس چطور ممکن است تقرّب جستن با واجبات به تنهایی برتر از تقرّب جستن با واجبات و مستحبات باشد چرا که نتیجه در حدیث دوم عظیمتر است، یعنی انسان چشم خدا و دست خدا میشود؟!
پاسخ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
منظور از نوافل در حدیث قدسی، فقط نماز مستحبی نیست، بلکه تمام آنچه را که خداوند سبحان و متعال فرض نموده و به سوی آن رهنمون کرده است، شامل میشود؛ از نماز، روزه، زکات، حج و .... الخ. بنابراین براساس این حدیث قدسی، نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و صبح نیز همگی نوافل محسوب میشوند، و اینها نافله میباشند؛ یعنی زیادی یا اضافه شده به یک عمل بنیادین دیگر که در واقع همان مهم و مطلوب است؛ چرا که هیچ چیز بنده را بدون آن سودی نمیرساند و این عمل همان ولایت ولیّ خدا و خلیفه و جانشین او(ع) بر زمینش میباشد.
پس اگر یک شخص مسیحی تمام عبادات اسلام را بدون موالات و دوستی حضرت محمد(ص) بیاورد، سودی به حالش ندارد و اگر یک مسلمان تمام عبادات اسلام را بدون موالات و پیروی از علی بیاورد، سودی برایش ندارد و اگر یک شیعه، تمام عبادات اسلام و موالات علی(ع) و ائمه(ع) را بدون موالات و دوستی امام مهدی(ع) بیاورد سودی برایش نخواهد داشت، مگر اینکه در همین زندگی دنیوی از آن بهرهمند گردد و آن را وسیلهای برای معرفت واقعی و شناخت ولیّ خدا قرار دهد.
به علاوه اگر کسی با نوافل تقرّب جوید، حتی اگر پیرو ولیّ خدا باشد، سودی به دست نمیآورد و ارتقا نمییابد مگر به قدر و اندازهی موالاتی و دوستی که در سینهاش دارد.
اما فرایض و واجبات عبارت است از ولایت ولیّ خدا و ولایت، همان نماز واجب، همان حج واجب، زکات واجب و روزهی واجب میباشد. نماز عبارت است از روی آوردن به قبله با تضرّع و دعا و بهترین قبلهای که انسان با آن رو میکند، ولیّ خدا در زمانش و حجّت خدا بر بندگانش میباشد و بهترین دعا و تضرّع به درگاه الهی، همان دوست داشتن ولیّ خدا و حجّت او بر بندگانش است: (حب و دوست داشتن علی، حسنهای است که با آن هیچ گناهی آسیب نمیرساند).(2)
حج به معنای سفر به مکانی مشخص است و برترین سفر، سفر به سوی خدا به قصد ولیّ خدا و حجّت خدا بر بندگانش میباشد؛ چرا که او قبلهای است که با آن خدا شناخته میشود: (به وسیلهی شما خدا شناخته شد).(3)
پیامبر خدا(ص) فرمود: (ای فرزند آدم! در کار نیک بکوش و زشتی را واگذار، که در این صورت در راه راست الهی قرار خواهی داشت).(4)
انجام کار نیک همان ولایت ولیّ خدا و ترک زشتی همان کفر به طاغوت است؛ و به طور قطع موالات و پیروی از ولیّ خدا مراتب مختلفی دارد. کسی که در تمام حرکات و سکنات از او پیروی میکند، همانندِ کسی که با زبانش پیرو او است و در کردارش از او متابعت نمیکند نیست و هر چه ملازمت و همراهی با ولیّ خدا بیشتر باشد، تقرّب و نزدیکی به خدا بیشتر خواهد بود و به همین ترتیب پیش میرود تا این بندهی ملازمِ ولیّ خدا، تصویری دیگر از ولیّ خدا و حجّت او بر بندگانش میگردد. به این ترتیب این بنده میشود چشم خدا و دست خدا، همان طور که ولیّ خدا و حجّت او بر بندگانش چشم خدا و دست خداوند میباشد(5).
منابع:
1- از ابا جعفر(ع) روایت شده است که فرمود: (هنگامی که رسول خدا(ص) به معراج برده شده عرض کرد: ای پروردگار، حال مؤمن نزد تو چگونه است؟ فرمود:.... و هيچ يک از بندگانم بمن تقرّب نجويد مگر با عملى كه نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب كردهام، و به درستى كه به وسيلهی نماز نافله بمن تقرّب جويد تا آنجا كه من دوستش دارم، و چون دوستش بدارم آنگاه گوش او شوم كه با آن بشنود، و چشمش شوم كه با آن ببيند، و زبانش گردم كه با آن بگويد، و دستش شوم كه با آن برگيرد، اگر بخواندم اجابتش كنم، و اگر خواهشى از من كند به او بدهم). کافی: ج 2 ص 352 و 353 ، باب کسی که مسلمانان را اذیت کند و حقیر شمارد، ح 7 و 8. همچنین به صحیح بخاری: ج 7 ص 190، کتاب رقاق مراجعه نمایید.
از رسول اکرم(ص) از جبرئیل از خداوند عزّوجل روایت شده است که فرمود: (خداوند تبارک و تعالی فرمود:.... بندهی من با چیزی جز آنچه بر او واجب گردانیدم به من نزدیک نشود و پیوسته بندهی من به سوی من منتقل شود تا آنجا که دوستش بدارم و چون دوستش داشتم، گوشی و چشمی و دستی و یاریگری برایش شوم، اگر دعایم کند، اجابتش کنم و اگر از من بخواهد، به او ببخشایم....). توحید صدوق: ص 398 و 400، باب 62 ح 1.
2 - عوالی اللئالی: ج 4 ص 86؛ ینابیع المودة: ج 1 ص 375.
3 - از برید عجلی نقل شده است: شنیدم ابا جعفر(ع) میفرماید: (با ما خداوند عبادت شد، و با ما خداوند شناخته شد، و با ما خداوند تبارک و تعالی به یگانگی شناخته شد، و محمد حجاب خداوند تبارک و تعالی است). کافی: ج 1 ص 145 ح 10.
4 - نهج البلاغه: ص 95 خطبه 176.
5- از ابو عبد الله(ع) روایت شده است که فرمود: (امیر المؤمنین(ع) میفرمود: من علم خدا و من قلب بیدار خدا و زبان گویای خدا و چشم بینای خدا هستم و من جنب خدا و دست او هستم). توحید صدوق: ص 164 باب 22 ح 1. همچنین به اختصاص مفید صفحهی 248 رجوع نمایید.
متشابهات ج 3
www.almahdyoon.co