علت ولادت علی(ع) در کعبه.
آیا برای ولادت علی(ع) در کعبه، دلیلی وجود دارد؟
پاسخ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
کعبه یا بیت الله الحرام در واقع، تجلّی و ظهور بیت المعمور است که در آسمان قرار داده شد تا فرشتگان گرد آن طواف کنند و به جهت اعتراض و جدالی که برای فرمان جانشین خداوند ـآدم(ع)ـ با خداوند سبحان و متعال داشتند، درخواست آمرزش نمایند. هنگامی که آدم(ع) به درخت علم آل محمد(ع) و درخت ولایت، تعدّی و دستدرازی نمود (وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا)(1) (و او را استوار و ثابتقدم نيافتيم) یعنی برای تحمّل کردن ولایت آل محمد(ع)(2) به زمین فرود آورده شد و به طواف گرد کعبه فرمان داده شد تا خداوند از سر تقصیر و کوتاهیاش بگذرد.
سپس خداوند به جا آوردن حج به سوی خانهاش ـبیت الله الحرام (کعبه)ـ را تشریع نمود تا مردم به وسیلهی آن، ولایتشان را بر حجّت خدا در زمانشان عرضه، و به تقصیر و کوتاهی در حق او اعتراف، و از تقصیر و کوتاهی که در حق او روا داشتهاند، استغفار و طلب بخشش نمایند؛(3) همانطور که که خداوند به مسلمانان دستور داد تا کعبه را قبلهی خویش بدارند، برخلاف امّتهای پیشین که بیتالمقدس قبلهشان بوده است.
در این خصوص نکاتی چند وجود دارد:
1- کعبه، ارتباط تنگاتنگی با ولایت دارد؛ چرا که حج به سوی آن، برای دیدار با حجّت و عرضهی ولایت بر وی از جانب مردم و استغفار و درخواست بخشش از تقصیر و کوتاهی در حق او، قرار داده شده است.
2- کعبه، قبلهی نماز و سجود برای خداوند سبحان و متعال است، با اینکه سجده پیش از آن، برای آدم(ع) ـخلیفه و جانشین خدا و حجّت اوـ بوده است؛ و حتی سجده برای نوری بوده که در صلب او بود، که همان نور امیر المؤمنین(ع) میباشد. بنابراین نخستین قبلهای که فرشتگان روی به سویش آوردند، علی بن ابی طالب(ع) میباشد. بنابراین قبلهی حقیقی، کعبه و سنگها نیست؛ بلکه آن گوهری است که کعبه به دنیایش آورد و او، همان ولیّ خدا و حجّت تام الهی، علی بن ابی طالب(ع) میباشد. از همین رو حجر الاسود در رکن کعبه قرار داده شده است؛ چرا که این سنگ، کتاب میثاقی است که خداوند بر ولایت علی بن ابی طالب(ع) از مردم گرفته است.
بنابراین کسی که روی به کعبه میآورد، در عمل، به ناچار به ولایت علی بن ابی طالب(ع) اقرار و اعتراف میکند؛ حتی اگر در گفتار و در قلبش، به آن کافر باشد. حق تعالی میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَلِلهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا)(4)
(خواه و ناخواه برای خداوند سجده میکنند همهی آنها که در آسمانها و زمين هستند)؛
از روی میل و رغبت برای کسی که به ولایت اقرار کرده، و کسی که به ولایت اقرار ندارد، از سرِ بیمیلی و اجبار.
حق تعالی میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء)(5)
(آيا نمیبینی که هر کس در آسمانها و هر کس که در زمين است، و آفتاب و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسياری از مردم، خدا را سجده میکنند؟ و بر بسياری عذاب محقق شده است، و هر که را خدا خوار سازد هيچ کرامتبخشی نخواهد داشت؛ زيرا خداوند هر چه بخواهد همان میکند).
کسانی که سجده میکنند و در عین حال، عذاب بر آنها محقق گشته است، کسانی هستند که ولایت علی(ع) را نه با گفتار اعتراف میکنند و نه در دلهاشان قبول دارند؛ ولی با اعمال و کردار خود، به ناچار، مجبور به اعتراف به آن هستند، و سجدهگزاری آنها بر حسب اتفاق، بر مکانی است که علی(ع) در آن متولد شده میباشد؛ یعنی همان کعبه، و خداوند سبحان و متعال با این سجدهگزاری آنها را خوار و حقیر نموده است و این حسرتی برای آنها خواهد بود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَمَن يُهِنِ اللهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ)(6)
(و هر که را خدا خوار سازد هيچ کرامتبخشی نخواهد داشت).
آنچه باقی میماند، این است که قبله، همان چیزی است که به واسطه آن به سوی خداوند روی آورده، و با آن، خداوند سبحان و متعال شناخته میشود. بنابراین، قبلهی حقیقی، انسان کامل است که با او خداوند شناخته میشود، و او، همان وجه الله سبحان و متعال است که با آن با خلقش رویارو گشته است و توجّه و رو کردن به او، همان توجّه به خداوند میباشد، و انسان کامل، علی بن ابی طالب(ع)، سرور اوصیا و اولیا است.
خداوند او را از کعبه به در آورد تا به مردم بگوید که این انسان، قبلهی شما است و حج شما به سوی او میباشد؛ و تا خداوند سبحان و متعال بگوید که من کعبه را فقط به خاطر علی(ع) و اینکه علی(ع) در آن متولد شود آفریدهام، و اگر مرا فرزندی میبود، همانی بود که در خانهام به دنیا آمده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ)(7)
(بگو: اگر خدای رحمان را فرزندی میبود، من از نخستين پرستندگان میبودم).
حال چه چیز سزاوارتر است که به عنوان قبله برگرفته شود؟ سنگها؟! یا آن کسی که سنگها را با ولادت خویش در آن، قداست بخشیده است؟
عیسی(ع) سخنی به این معنا میفرماید: (شما ای علمای بیعمل! میگویید: آن که به هیکل سوگند یاد کند، بر سوگندش استوار نمیماند ولی کسی که به طلای هیکل قسم بخورد، بر سوگندش پایبند میماند. ای کوردلان، کدام یک بزرگتر است؟ طلا یا هیکلی که به طلا قداست بخشیده است؟)(8).
منابع:
1- طه: 115.
2- از ابو جعفر(ع) روایت شده است که فرمود: (خداوند از پیامبران عهد گرفت و فرمود: آیا من پرودگار شما نیستم؟ و آیا این محمد، فرستادهی من و علی امیر المؤمنین نیست؟ گفتند: بلی؛ پس نبوّت برای آنها ثابت گردید. سپس عهد و میثاق بر اولوالعزم گرفته شد که من پروردگار شما هستم و محمد، فرستادهی من و علی امیر المؤمنین و اوصیای پس از او والیان امر من و خزاین علم من و اینکه با مهدی دینم را پیروز میگردانم و دولت و حکومتم را آشکار میسازم و با او از دشمنانم انتقام خواهم گرفت و با او عبادت خواهم شد، چه با اکراه و چه با رضایت. همه گفتند: اقرار کردیم ای پروردگار و شهادت میدهیم. آدم(ع) نه اقرار کرد و نه انکار نمود. بنابراین، عزمی برای این پنج مورد تا مهدی(ع) تثبیت گردید در حالی که آدم(ع) عزم و استواری در چنین اقرار و اعترافی نداشت؛ که این همان سخن خداوند تبارک و تعالی است که میفرماید:
(وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلي آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً)
(و ما پيش از اين با آدم پيمان بستيم؛ ولی فراموش کرد و او را استوار و ثابتقدم نيافتيم).
بصائر الدرجات: ص 90 ح 2.
3- از فضیل از ابو جعفر(ع) روایت شده است: حضرت، به مردمی که گردِ کعبه طواف میکردند نگاهی انداخت و فرمود: (در جاهلیت، اینگونه طواف میکردند. آنها فرمان داده شدهاند که گرد آن طواف کنند؛ سپس به سوی ما بیایند تا ما ولایت و دوستی آنها را بدانیم و یاریشان را بر ما عرضه بدارند) سپس این آیه را تلاوت فرمود:
(و اجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ)
(پس دلهای مردمان را چنان کن که به سوی آنها متمایل گردد). کافی: ج 1 ص 392 ح1.
4- رعد: 15.
5 - حج: 18.
6- حج: 18.
7 - زخرف: 18.
8- کتاب مقدس: عهد جدید ـ کنیسه: ص 42. و همچنین در آن: (1 وای بر شما ای پیشوایان کوردل که میگویید: کسی که به هیکل سوگند یاد کند، کاری صورت نداده است ولی آن که به طلای هیکل قسم بخورد، پایبند میماند 17 ای نادانان و ای کوردلان! کدام یک بزرگتر است؟ طلا؟! یا هیکلی که به طلا قداست بخشیده است؟....).
متشابهات ج 3
www.almahdyoo Com