ناسخ و منسوخ در آیهی (مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ....)
معنای این آیات چیست؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)(1)
(هيچ آيهای را منسوخ يا ترک نمیکنيم مگر آنکه بهتر از آن يا همانند آن را میآوريم. آيا نمیدانی که خداوند بر هر چیزی توانا است؟)
و (وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ)(2)
(چون آيهای را جایگزین آيهای ديگر کنيم، خدا بهتر میداند چه چيز نازل کند. گفتند: تو دروغ میبافی! نه، بلکه بيشترينشان ناداناند).
پاسخ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
ناسخ و منسوخ سنّتی از سنّتهای خداوند سبحان و متعال در شرایع آسمانی است که حتی پیش از اسلام هم وجود داشته است. خداوند برخی امور را بر یهود حرام کرد؛ سپس عیسی(ع) را مبعوث نمود تا آنچه بر آنها حرام شده بود را برایشان حلال گرداند. حق تعالی میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللهِ كَثِيرًا)(3)
(و به کيفر ستمی که يهودیان روا داشتند و انصراف بسيارشان از راه خدا، آن چيزهای پاکيزه را که بر آنان حلال بود، برایشان حرام کرديم)
و عیسی(ع) در قرآن میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللهَ وَأَطِيعُونِ)(4)
(و پارهای از چيزهايی را که بر شما حرام شده بود، حلال میکنم و نشانی از پروردگارتان برایتان آوردهام. از خدای بترسيد و از من اطاعت کنيد).
در آن (ناسخ و منسوخ) حکمتهای بسیاری وجود دارد که کمتر از حکمتهای موجود در محکم و متشابه نیست؛ حتی ناسخ و منسوخ، بخشی از متشابه است و غیر از معصوم یا کسی که معصوم او را مطلع گردانیده است، کس دیگری از آن باخبر نمیباشد. منسوخ چه شریعتی کامل باشد و یا حکمی مشخص، زمانی قانون و شریعتی الهی بوده است؛ پس ایمان به آن و احترام و مقدس شمردنش واجب است؛ چرا که امری از اوامر خداوند و متعال سبحان میباشد.
آنچه باقی میماند این است که منسوخ را در زمان قائم(ع) رجعت و بازگشتی است و آن حضرت براساس شرایع پیشین حکم میکند تا به اسلام برسد. همان طور که در روایات وارده از اهل بیت(ع) آمده است برخی انصارش بر ایشان اعتراض میکنند؛ زیرا آن حضرت براساس حکم و شریعت انبیای پیشین حکم میراند، و همان طور که مشخص است این احکام با اسلام در تضاد و تعارض میباشد.
از جمله اسباب اینکه قائم با شرایع پیشین حکم میکند این است که آن حضرت مجری دین خدا بر روی زمینش است و تمام انبیا و فرستادگان نیز مبشّر و منذر بودهاند و شرایع آنها آن گونه که باید و شاید بر روی زمین و در عمل اجرا نشده است. حق تعالی میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ)(5)
(برای شما دین و آيينی مقرّر کرد، از آنچه به نوح وصيت کرده بود و از آنچه بر تو وحی کردهايم و به ابراهيم و موسی و عيسی وصيت کردهايم که دين را بر پای نگه داريد و در آن فرقه فرقه مشويد. تحمّل آنچه به آن دعوت میکنيد بر مشرکان دشوار است. خدا هر که را بخواهد برای رسالت خود برمیگزيند و هر که را به او بازگردد به خود راه مینمايد).
و آن کسانی که دین را برای آنها تشریع فرمود، آل محمد(ع) هستند؛(6) چرا که آنها وارثان انبیا هستند و این آیه مختص قائم(ع) است، در وصف او نازل گشته، و تنها او را قصد نموده است.
حق تعالی خطاب به سلیمان(ع) میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(هذا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ)(7)
(اين عطای ما است؛ بی هیچ حسابی، به هر که میخواهی آن را ببخش و از هر که خواهی، دریغ کن)؛
و قائم(ع)، همان سلیمان آل محمد(ع) است و امر به اختیار ایشان گذاشته شده تا هر طور که بخواهد عمل کند؛ طبق آن علمی که خداوند سبحان و متعال از علم خویش به او آموخته است.
در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: (قائم(ع) قضایا را قضاوت میکند و برخی از اصحابش از کسانی که در رکابش شمشیر زدهاند به قضاوتش که قضاوت حضرت آدم(ع) است اعتراض میکنند که آنها را به صف کرده، گردن میزند. سپس برای بار دوم قضاوت میکند و افراد دیگری از اصحابش که در رکابش شمشیر زدهاند به قضاوتش که قضاوت حضرت داوود(ع) است اعتراض میکنند که باز هم آنها را پیش میآورد و گردن میزند. پس از آن برای بار سوم قضاوت میکند که افراد دیگری از اصحابش که در رکاب وی شمشر زدهاند به قضاوت او که قضاوت حضرت ابراهیم(ع) است اعتراض میکنند که آنها را به صف کرده، گردن می زند و در نهایت، برای بار چهارم قضاوت میکند که همان قضاوت حضرت محمد(ص) است و این بار کسی به وی اعتراض نمیکند).(8)
از جمله آیات منسوخی که قائم(ع) به آن عمل میکند، این آیه میباشد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(لِلهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللهُ)(9)
(از آنِ خداوند است هر آنچه در آسمانها و زمين است. آنچه را که در دل داريد، خواه آشکارش سازيد يا پوشيدهاش داريد، خدا شما را به آن بازخواست خواهدکرد).
این آیه با آیاتی که پس از آن در سورهی بقره آمده است منسوخ شده، ولی با این حال، قائم(ع) همان طور که در روایات وارد شده از اهل بیت(ع) آمده است به این آیهی نسخ شده عمل میکند. آن حضرت، مردی را که در رکابش شمشیر زده، به قتل میرساند و به آنها میگوید او را بر زمین بخوابانید و گردنش را بزنید، با اینکه چیزی که در ظاهر مخالف شریعت باشد تا مستحق قتل باشد، از او صادر نشده است؛ ولی قائم(ع) این مرد را به جهت آنچه در نفسش وجود دارد، بازخواست میکند.
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: (در آن میان که مردی پشت سر قائم ایستاده، به او امر و نهی میکند. ناگاه آن حضرت امر میکند و دستور میدهد او را برگردانید. پس او را به پیش روی آن حضرت برمیگردانند و حضرت فرمان میدهد گردنش زده شود. پس در شرق و غرب چیزی باقی نمیماند جز اینکه از او میهراسد).(10)
و از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: (فقط به این دلیل مهدی نامیده میشود که به امری مخفی هدایت مینماید تا آنجا که مردی را که مردم در او گناهی نمیبینند به قتل میرساند).(11)
از معاویه دهنی از ابو عبد الله(ع) دربارهی این سخن خداوند متعال
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ)( 12)
(مجرمان به نشان چهرههاشان شناخته، و از موی جلو سر و پاهايشان گرفته میشوند)
روایت شده است که فرمود: (ای معاویه! در این خصوص چه میگویند). عرض کردم: چنین میپندارند که خداوند تبارک و تعالی در روز قیامت، مجرمان را از چهرههایشان میشناسد؛ پس به ایشان امر میکند و از موی سر و پاهایشان گرفته میشوند و آنها را در آتش میاندازند. ایشان(ع) به من فرمود: «و چگونه خداوند جبّار تبارک و تعالی به شناختن خلقی محتارج میشود در حالی که خودش او را خلق فرموده است؟». عرض کردم: فدایت گردم؛ در چه خصوصی است؟ فرمود: «هنگامی که قائم ما به پا خیزد، خداوند علمی به او میدهد که کافران را از چهرههایشان میشناسد و دستور می دهد آنها را از موی پیشانی و پاهایشان گرفته، سپس با شمشیر چاک چاک میکند).( 13)
برای توضیح بیشتر، کمی در خصوص این آیهی نسخ شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(لِلهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللهُ)
(از آنِ خداوند است هر آنچه در آسمانها و زمين است. آنچه را که در دل داريد، خواه آشکارش سازيد يا پوشيدهاش داريد، خدا شما را به آن بازخواست خواهدکرد).
روشنگری مینمایم: آیاتی که این آیه را نسخ کردهاند عبارت از
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(... لاَ يُكَلِّفُ اللهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ...)(14)
(.... خداوند هيچ کس را جز به اندازهی طاقتش تکلیف نمیکند. نيکیهای هر کس از آنِ خود او و بدیهايش از آنِ خودش است....)
میباشند و در حقیقت مشروط به آیات پیش از آن میباشند؛ یعنی ایمان به خداوند و آنچه به پیامبر نازل شده و همچنین به فرشتگان و کتب آسمانی و متفرّق و پراکنده نشدن در آنها؛ و از جمله موارد ایمان به این کتابها و پیامبرانی که آنها را آوردهاند، پذیرفتن عمل کردن قائم(ع) به آنها و تسلیم شدن به او هنگامی که به حکمی که در آنها آمده است، حکم میراند، میباشد؛ حتی اگر در تضاد با حکم اسلام باشد. قائم(ع) معصوم است و از او جز حق، سرنمیزند و در روایات آمده است که او اسلامی جدید خواهد آورد.
از عبد الله بن عطا روایت شده است: از امام باقر(ع) پرسیدم: هنگامی که قائم قیام کند به کدامین سیره و روش در بین مردم حکم میراند؟ فرمود: (همانند رسول خدا(ص) آنچه پیش از خودش بوده را ویران میکند و اسلامی جدید را پایهگذاری میکند).( 15)
از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: (هنگامی که قائم ما قیام کند، به امری جدید فرا میخواند، همانطور که رسول خدا(ص) چنین کرد؛ و اینکه اسلام، غریبانه آغاز شد و همان طور که آغاز شده بود، غریبانه بازخواهد گشت؛ پس خوشا بر غریبان).(16)
در واقع خضر، ایلیا و عیسی(ع) فقط به این جهت باقی ماندهاند که برای مردم شهادت دهند که حکم قائم(ع) همان چیزی است که آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی(ع) آوردهاند. قائم(ع) در نهایت براساس حکم اسلام و طبق آنچه حضرت محمد(ص) آورده است حکم میراند؛ با توجّه به اینکه بین آنچه پیامبران پیشین آوردهاند و آنچه حضرت محمد(ص) آورده است، هیچ گونه تعارض حقیقی وجود ندارد.
منابع:
1- بقره: 106.
2 - نحل: 101.
3- نساء: 160.
4- آل عمران: 50.
5- شوری: 31.
6- از ابو عبد الله از پدرش از علی بن حسین(ع) در خصوص این سخن خداوند متعال
(شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا)
(برای شما دین و آيينی مقرّر کرد، از آنچه به نوح وصيت کرده بود)
روایت شده است که فرمود: «ما همان کسانی هستیم که خداوند برای ما در کتابش تشریع فرمود و این همان سخن خداوند عزّوجل است:
(شَرَعَ لَكُمْ) (برای شما دین و آيينی مقرّر کرد) ای آل محمد
(مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ)
(از آنچه به نوح وصيت کرده بود و از آنچه بر تو وحی کردهايم و به ابراهيم و موسی و عيسی وصيت کردهايم که دين را بر پای نگه داريد)
ای آل محمد
(وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ)
(و در آن فرقه فرقه مشويد. تحمّل آنچه به آن دعوت میکنيد بر مشرکان دشوار است)
از ولایت علی(ع)
(للهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ)
(خدا هر که را بخواهد برای رسالت خود برمیگزيند و هر که را به او بازگردد به خود راه مینمايد)
یعنی کسی که در روی آوردن به ولایت علی(ع) تو را پاسخ میگوید». بحار الانوار: ج 23 ص 365.
7- ص: 39.
8- بحار الانوار: ج 52 ص 389.
9 - بقره: 284.
10 - غیبت نعمانی: ص 245 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 355.
11- بحار الانوار: ج 52 ص 390.
12- الرحمن: 41.
13- بحار الانوار: ج 52 ص 321.
14 - بقره: 286.
15 - غیبت نعمانی: ص 238 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 354.
16 - غیبت نعمانی: ص 336 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 366.
متشابهات ج 3
www.almahdyoon