جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام آیا این سخن حق تعالی (وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ....) شفاعت را نفی میکند؟
معنای این آیه چیست؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ)(1)
(و بترسيد از روزی که هيچکس، ديگری را به کار نيايد و هيچ شفاعتی از کسی پذيرفته نگردد و از کسی عوضی دریافت نشود و هیچ ياری نشوند)
و نیز این آیه؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ)(2)
(و بترسيد از روزی که هيچکس، ديگری را به کار نيايد و هیچ فديهای پذيرفته نشود و شفاعت سودشان نکند و هیچ یاری نشوند).
آیا این آیات شفاعت را نفی می کنند؟
پاسخ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
این آیات به هیچ وجه شفاعت را نفی نمیکنند.
(وَاتَّقُواْ يَوْماً): یعنی؛ (از روزی بترسید). و این روز همان روز مرگ میباشد؛ یعنی ساعت مرگ یا لحظات مرگ. با اینکه شفاعتِ کسیکه شفیع است در هر ساعت در دنیا و پس از مرگ در قبر و برزخ و قیامت سود میرساند ولی در لحظهی مرگ برای کسی شفاعتی وجود نخواهد داشت، و حتی هنگام مرگ هیچ بَدَل و عمل صالحی نیز پذیرفته نمیشود.
این امر از آن رو است که مرگ عبارت است از کندن روح از جسد و این نَزع یا کندن یا گرفتن یا استیفا الزاماً باید همراه با قطع وابستگیهای روح از این دنیا باشد و براساس میزان تراکم و فراوانی این وابستگیها و روابط، تنیدگی روح با جسد نیز بیشتر میشود، و از همینرو بریدن این وابستگیها حتماً با دردها و رنجهایی همراه است و شفاعت شفاعتکنندگان برای مانع شدن از آن یا از بین بردنش سودی نمیرساند و حتی عمل انسان نیز برای رفع یا از بین بردن این دردها کارساز نمیباشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(لاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ)
(و از کسی عوضی دریافت نشود):
این امر بدین دلیل است که وابستگی انسان به دنیا (خانه، همسر، فرزندان، مال و دیگر تعلّقات دنیوی) عبارت است از ریسمانهایی که انسان با دست خودش آنها را گره زده است و بدون بریدن این ریسمانها و تعلّقات، روح از دنیا خارج نمیگردد و از جسد منفصل نمیشود؛ و هیچکس از دردهای مرگ نجات نمییابد مگر کسیکه با جسمش در دنیا بوده ولی روحش به ملأ اعلی تعلّق داشته باشد، و اینها همان مقرّبان هستند. امیرالمؤمنین ع سخنی با این مضمون دارد که:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«انما کنتُ جاراً لکم، جاورکم بدني اياماً»(3)
(من فقط همسایهی شما بودم، که چند روزی بدنم در کنار شما زیست)
و خداوند متعال میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ)(4)
(اما اگر از مقرّبان باشد * برای او است آسايش و روزی و بهشت پر نعمت).
در لحظات مرگ نه شفاعت سود میدهد و نه عمل صالح، مگر فقط با یک شرط: خرق قانون تکوینی، که در آن صورت قطع کردن این ریسمانها دردآور نخواهد بود، همانطور که آتشِ ابراهیم ع غیرسوزان شد، یا به خاطر مانعی که خداوند اراده کرده بود در او قرار بدهد، اثری نداشت. ما این خرق قانون تکوینی را جزو امور عادی و رایج نمیبینیم، بلکه فقط در حالاتی که متعلّق به وجود خدای سبحان میباشد یا به رابطهی خداوند سبحان و متعال با شخصی مربوط میشود و تأیید او برای خرق این قانون تکوینی را به دنبال دارد، اتفاق میافتد.
از اینرو اصحاب یمین که در رتبهای پایینتر از مقرّبین هستند، هر چند بهشتی میباشند ولی از عذاب مرگ نجات نمییابند. خداوند سبحان و متعال در مورد وضعیت آنها هنگام مرگ سکوت اختیار میفرماید. حق تعالی میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ * فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ)(5)
(و اما اگر از اصحاب یمین (سعادت) باشد، * پس تو را از اصحاب یمین سلامی است)؛
یعنی اگر فرد از اصحاب یمین باشد، خداوند متعرض حال او به هنگام مرگ نشده است و حال آنکه آیات آخر سورهی واقعه برای بیان حالت مرگ میباشد،(6) ولی خداوند وضعیت آنها پس از مرگ را بیان فرموده و به پیامبر(ص) گفته است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(سَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ)
(پس تو را از اصحاب یمین سلامی است).
از بزرگترین مثالهایی که وضعیت این گروههای سهگانه یعنی «مقرّبان، اصحاب یمین و تکذیبکنندگان گمراه» را نشان میدهد، امتحانی بود که طالوت از لشکریانش که همراه او بودند به عمل آورد؛ آنگاه که به بیابان بی آب و علفی رسیدند و تشنه شدند، طالوت، رودی را در راه به آنها نشان داد. طالوت به آنها گفت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(إِنَّ اللهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ)(7)
(گفت: خداوند شما را به جوی آبی میآزمايد؛ هرکه از آن بخورد از من نيست و هرکه از آن نخورد يا تنها کف دستی بياشامد از من است. همه جز عدهی اندکی از آن نوشيدند)؛
آنکس که از آن ننوشید، از مقرّبین بود و کسیکه کف دستی از آن آشامید جزو اصحاب یمین و کسیکه از آن نوشید در زمرهی تکذیبکنندگان گمراه جای گرفت؛ چراکه اگر او باور داشت که طالوت فرمانروایی از جانب خداوند است، امر او را فرمان میبرد و از آب نمینوشید.
این تکذیب کردن، تکذیب خدای سبحان و متعال بود و نه فقط طالوت. این جوی آب، همان زندگی دنیا میباشد. هرکس از مقرّبین که از آن نیاشامد همان کسانیکه تمام دلبستگیهای خود را از دنیا قطع کردهاند برای گرفتن روحشان نیازی به قطع کردن هیچ تعلّق یا ریسمانی نیست؛ و کسیکه از آن جرعهای بنوشد، هنگام جدا شدن روحش لازم است ریسمانهایی که خودش تنیده است، بریده شود و هرچه این ریسمانها بیشتر باشد درد او فزونتر خواهد بود. اما آنکه به اندازهای نوشیده باشد که سرمستش کرده و به جایی رسیده باشد که نمیفهمد چه میگوید، هنگام مرگش خواهد دید که در لبهی پرتگاهی زندگی میکرده است و مرگ او، ریزش این پرتگاه به داخل آتش جهنم میباشد.
برای اینکه انسان جزو مقرّبین باشد و در عین حال از زن و مال و فرزند و خانه و هرچه که اهل دنیا دارند برخوردار باشند، تنها یک راه باقی میماند؛ اینکه به شیوهی ائمه(ع) گام بردارد، آنگاه که آنها(ع) بر فقرا و مساکین و به ویژه ایتام بیحدّ و مرز انفاق میکردند. این شخص باید فرزندان را برای وجه الله نذر کند، به عنوان مجاهدانی که برای اعلای کلمهی الله جهاد میکنند. شاید خداوند آنها را با حُسنِ قبول پذیرا شود و به وجهی پسندیده بار آورد. اما در مورد همسرش، باید مهریهاش را تلاش به سوی خداوند سبحان و متعال قرار دهد و بخواهد که او را به مقامات عالیه در اطاعت خداوند سبحان و متعال و شناخت خداوند سبحان و متعال تا آنجا که امکان دارد، برساند.
منابع:
1 - بقره: 48.
2- بقره: 123.
3- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: ج 9 ص 116.
4 - واقعه: 88 و 89.
5- واقعه: 90 و 91.
6- خداوند متعال میفرماید:
(فَلَوْلا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ * تَرْجِعُونَهَا إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ * فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ * فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِیمٍ * وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ * فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ)
(اگر قيامت را باور نداريد * اگر راست میگوييد، بازش گردانيد * اما اگر از مقرّبان باشد * برای او است آسايش و روزی و بهشت پر نعمت * و اما اگر از اصحاب یمین (سعادت) باشد، * پس تو را از اصحاب یمین سلامی است). واقعه: 86 به بعد.
7- بقره: 249.
متشابهات ج 2
www.almahdyoon.co