جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام شبههی تجلّی داشتن خداوند متعال در نجاستها!
اگر خداوند در همهی مکانها و زمانها موجود است و در موجودات تجلّی دارد، چطور میتوان شبههی وجود داشتن و تجلّی او در نجاسات را پاسخ داد؟
پاسخ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
باید دانست اینکه خداوند در موجودات تجلّی دارد به این معنا نیست که او جزئی از آنها یا درون آنها میباشد، بلکه به این مفهوم است که موجود، قوامی ندارد مگر با خداوند و ظهوری ندارد مگر با نور خدا، چه نزدیکترین موجودات و چه دورترین آنها نسبت به خدای سبحان، و هیچچیزی همانند خدا نیست.
اینکه نور خورشید بر زمین موجود است به این معنا نیست که خورشید روی زمین قرار دارد؛ و اینکه ما اشیای موجود بر روی زمین را با نور خورشید میبینیم به این مفهوم نیست که نور خورشید بر روی زمین قرار گرفته است بلکه خورشید به شکل یا صورتی در زمین متجلّی گشته و به نحوی از آنجا در زمین اثرگذار است؛ با اینکه نور و تاثیر خورشید، زمین و چیزهای دیگر را دربرمیگیرد. اینکه نور خورشید باعث شود نجاست برای ما نمودار گردد تا ما با چشمان خود آن را ببینیم، به این مفهوم نیست که نور خورشید با آن نجس میشود یا با لمس کردن آن تغییری میکند.
برای توضیح بیشتر میگویم:
موجوداتِ آفریده شده، یا نور آمیخته با ظلمتاند و یا ظلمت آمیخته با نور، براساس اینکه کدامیک غالب باشد: ظلمت یا نور. هر موجودِ مخلوقی نیز مقامی ثابت و بدون تغییر دارد به جز مکلّفین مانند انس و جن؛ هریک از این دو را چنین اختیاری هست که با فرمانبرداری از خداوند سبحان به نور نزدیک شود تا اینکه نوری آمیخته با ظلمت گردد ـهریک به فراخور حال خودـ و یا به واسطهی مخالفت با خدای سبحان به ظلمت نزدیک گردد تا آنگاه که ظلمتی مخلوط با نور گردد ـهریک به فراخور حال خودـ. انسان از این بابت تمایز و تفاوت دارد که میتواند به حدی در نور ارتقا یابد که هیچ فرشتهی مقرّبی به او نزدیک نشود و برتر از فرشتگان گردد و نیز این قابلیت را دارد که در ظلمات چنان فرو رود که حتی ابلیس (لعنت الله علیه) و لشکریان پلیدش نیز نزدیک او نگردند (و از آنها نیز پستتر شود):
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
(لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ)(1)
(که ما آدمی را در نیکوترین اعتدال بیافریدیم * آنگاه او را فروتر از همهی فروتران گردانیدیم).
مشخص است که مترقّیترین موجود مخلوق در عوالم نور، انسان است و او، حضرت محمد (ص) یا عقل اول میباشد.(2)
و فروترین موجود مخلوق در عوالم ظلمت نیز انسان است؛ او همان دومی میباشد، و طبق حدیثی که از معصومین (ع) نقل شده او جهل است که پشت کرد و رو ننمود.(3)
از آنچه گذشت مشخص میگردد که انسان مؤمنِ با هر معصیت تنزل میکند و حتی با هر التفات به دنیا و غفلت از خداوند، در ظلمت غوطهور میشود و نجاست و پلیدی و آتش جهنم را لمس میکند و به همین دلیل وضو و غسل قرار داده شده است. از معصومین(ع) روایت شده است: «مؤمن نجس نمیشود و وضو مانند روغن کفایتش (پاکش) میکند»(4) و انسان زیرک از آن میفهمد که دنیا سراسر نجاست است و کسیکه در آن واقع شود نجس میشود. خداوند سبحان و متعال به خاطر کرامتی که نسبت به مؤمن دارد، چنین قرار داده است که او نجس نمیشود. امیرالمؤمنین(ع) تصریح فرموده است: «دنیا لاشهای است و طالبان آن، سگهایند»(5) و آن را به «استخوان خوکی در دست بیماری جذامی»(6) توصیف فرموده است. گمان مبر که علی(ع) مبالغه میکند بلکه این حقیقتی است که خداوند برای اولیای خود آشکار میگرداند.
منابع:
1- تین: 4 و 5.
2- ابو جعفر(ع) میفرماید: «ای جابر! اولین مخلوقی که خداوند بیافرید محمد(ص) و عترت هدایتکنندهی هدایتیافتهی او بود....». کافی: ج 1 ص 442. در حدیثی دیگر در بحار الانوار ج 1 ص 97 از پیامبر روایت شده است که فرمود: «اولین چیزی که خداوند آفرید، عقل بود» و به طریق دیگری روایت شده است: «هنگامیکه خداوند عزّوجل عقل را آفرید به او فرمود: پیش آی. پس پیش آمد. سپس فرمود: برو. پس رفت. سپس خداوند متعال فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، خلقی بزرگتر از تو نیافریدم، به واسطهی تو پاداش میدهم و به واسطهی تو عقوبت میکنم، به واسطهی تو میگیرم و به واسطهی تو اعطا میکنم».
3- از سماعه نقل شده است: نزد ابو عبدالله(ع) بودم و جماعتی از دوستدارانش نیز نزدش بودند. یاد عقل و جهل به میان آمد. ابو عبدالله (ع)فرمود: «عقل و لشکریانش و جهل و لشکریانش را بشناسید تا هدایت شوید». سماعه میگوید: گفتم: ما چیزی نمیدانیم جز آنچه شما به ما آموختهای. ابو عبدالله(ع) فرمود: «خداوند بلند مرتبه عقل را آفرید. او اولین مخلوقی از روحانیون بود که از سمت راست عرش از نورش بیافرید. به او فرمود: پیش آی، پیش آمد و سپس فرمود: برو، رفت. خداوند تبارک و تعالی فرمود: تو را بر خُلقی عظیم خلق کردم و بر جمیع خلایقم برتری دارم. سپس جهل را در دریای شور تشنگی بیافرید. به او فرمود: پشت کن، رفت. سپس فرمود: بازگرد، و بازنگشت. به او فرمود: تکبّر کردی؟ و لعنتش نمود....». بحار الانوار: ج 1 ص 110.
4- همچنین از ابو جعفر (ع)روایت شده است که فرمود: «وضو حدّی از حدود خداوند است تا بداند چهکسی اطاعتش میکند و چهکسی نافرمانیاش، و چیزی مؤمن را نجس نمیکند، و در وضو چیزی مانند روغن است که کفایتش میکند». کافی: ج 3 ص 21.
5- شرح احقاق الحق مرعشی: ج 32 ص 237.
6- نهج البلاغه ـ شرح محمد عبده: ج 4 ص 52، نصیحت شماره 236.
متشابهات ج 1
www.almahdyoon.co